این روزها چهار سریال روی آنتن شبکههای مختلف سیما هستند و تنها سریال زیرخاکی توانسته است با حجم وسیعی از رضایت مخاطب مواجه شود و بعد از زیرخاکی سریال بچه مهندس 3 به واسطه جذابیت فصلهای قبل هنوز اعتماد مخاطب را با خود دارد و در ادامه بایستی شیب تندی را رو به بالا برای حفظ مخاطب بپیماید.
سریال «سرباز» که این روزها روی آنتن شبکه سه است و بدون تعارف با استناد به آمار و ارقام نتوانسته است نظر مخاطبان را جلب کند.
قرار است تا بیش از 50 قسمت ادامه پیدا کند و با این اوصاف باید گفت «سرباز» شبکه سه اضافه خدمت دارد و در این شرایط بدیهی است این شبکه تلویزیونی که معمولا در جذب مخاطب از موفقهای همیشگی بوده یکی، دو ماهی آینده وعده اول بودن را به خودش نخواهد دید.
اینکه سریال سرباز با این خط و ربط و تعاریف در قصهگویی و ساختار با شکست مواجه میشود از همان قسمت اول قابل هضم بود. تقریبا تمام فاکتورهای لازم برای اینکه یک سریالی کهنتواند مخاطبش را جذب کند در سریال سرباز وجود دارد؛
- قصه راه نمیافتد و داستان خاصی شکل نمیگیرد
- ریتم به شکل ناجوانمردانهای کند است
- شخصیتها در نیامدهاند و حداقلهای جذابیت را ندارند
- نریشن و صداهای روی تصویر (چه از سوی بازیگران و چه از سوی ناصر طهماسب) به قاعده امروز نمیخورد
- ماجرا کم کم بوی یک رپورتاژ برای علاقهمند کردن مخاطبان به سربازی رفتن را به خود گرفته است زمانی که عملا این اتفاق رخ نمیدهد.
- در طراحی شخصیتها گنگی محسوسی ایجاد میشود که شاید با این فرد در سینما هادی مقدم دوست موفقتر بود
- کارگردان برای حفظ راکورد قصهاش مشخصا هیچ خلاقیتی در ساختار ایجاد نمیکند و بدیهی است در این شرایط تا انتها وضعیت به همین منوال پیش خواهد رفت.
با تمام تفاسیر فوق سریال «سرباز» امروز به یک معجزه نیاز دارد تا جان دوباره بگیرد چراکه موقعیتهای قابل حدس پیش رو به نظر نمیتوانند حامل اتفاقات گرم و جالبی باشند و اگر نخواهیم زود قضاوت کنیم باید بگوییم سریال استارت نامناسبی داشت و اعتماد مخاطب را برای پیگیری از دست داد و در واقع با این سبک از شخصیتپردازی حتی نمیتواند به واسطه جذابیت کاراکترها نیز پر سر و صدا شاهد شود چراکه اغلب کاراکترهایی که تا امروز در این سریال دیدهایم نتوانستند محبوب و مجذوب از آب دربیایند و بیشتر به نوعی اعصاب خردکن طراحی شدهاند طوری که یکی از این سوی بام میافتد و یکی از آن سوی بام.