به گزارش گروه روی خط رسانههای خبرگزاری برنا، یکی از دغدغههای اجتماعی درخشنده، کمتوجهی هنرمندان به مشکلات و آسیبهای اجتماعی است و میگوید: «کارگردان مثل بقیه انسانها و حتی مسئولانی که در کنار ما هستند باید بسیار کنجکاو باشد؛ یعنی بتواند ببیند چه مسئلهای در جامعه حاد و چه مسئله اجتماعیای نیاز به بررسی و درمان دارد. کارگردانان باید حساس و فرزند زمانه خودشان باشند. نقش یک کارگردان این است که به اطراف خود نگاه کند و بیندیشد که در شرایط فعلی چه فیلمی میتواند بسازد که مشکلی از مشکلات مردم را کمرنگ کند». حالا او این روزها میخواهد از کرونا و دغدغههایش فیلم بسازد و حرفهایی تازه برای گفتن دارد.
در ادامه گفتوگویی با پوران درخشنده را میخوانید:
با شیوع ویروس کرونا و اعمال محدودیتهای اجتماعی، هنرمندان زیادی متضرر شدند. بهنظر شما راه برونرفت از این بحران حداقل برای هنرمندان چه میتواند باشد؟
کرونا چنان وضعیت نابسامانی ایجاد کرده که نمیتوانیم بهراحتی طی چندماه آن را حل کنیم. یک بحث جهانی است که اتفاق افتاده است و همه دنیا و مشاغل درگیر این ویروس هستند. طبیعتا سینمای ما هم جدا از سینمای جهان نیست اما من معتقدم سلامت مردم در اولویت است. این موج دوم کرونا بسیار خطرناکتر از موج اول آن است. شاید گفته میشد که موج اول سالمندان و افرادی با مشکلات زمینهای را تحتتأثیر قرار میداده اما حالا خیلی بیشتر از اینها مبتلا میشوند. اول باید درنظر بگیریم که منافع شغلی نمیتواند بر جان مردم برتری داشته باشد. هر کسی باید در سینمای ایران و سینمای جهان به شیوهای فکر کند که سلامت مردم در اولویت باشد. هماکنون تمام اشکالی که مخاطب با حفظ سلامت بتواند فیلم تماشا کند و سازنده درآمدی کسب کرده و سرمایهای که هزینه کرده بازگردد، راهکارهای خوبیاند و باید از این روشها حمایت کنیم. در شرایط فعلی اگر بخواهیم سالن سینماها با رعایت فاصله اجتماعی گشوده شوند علاوه بر استرس تماشاچیان، برای سینمادار و پخشکننده هم ضرر و زیان مادی به همراه دارد. چون نمیتواند هزینهها را جبران کند. بهنظر بهتر است هماکنون از سینمای آنلاین استفاده کنند.
شنیدهایم که قرار است فیلمی با موضوع کرونا بسازید.
با شیوع ویروس کرونا اتفاقات زیادی در جهان افتاد. البته من معتقدم کرونا بستر خوبی برای رسیدن ما به عشق بود. در جامعه ما عشق دیگر معنایی ندارد. ما دیگر نمیبینیم که آدمها به یکدیگر یک نگاه ارزشی و ارزشمند داشته باشند؛ یک خانم احساس کند که چقدر همسرش انسان ارزشمندی هست و برعکس مرد خانه فکر کند که همسرش چقدر زن ارزشمندی در جامعه است و چه جایگاهی دارد. هیچ وقت ما این عشق را در جامعه معنا نکردیم. دوستداشتن و شرافتهای انسانی که از عشق ناشی میشود را در جامعه معنا نکردیم. حقیقت این است که همه فعل و انفعالات بشر از عشق جاری میشود. اگر عشق نباشد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. هیچ حرکتی جلو نمیرود. هیچ انرژیای برای کار گذاشته نمیشود و تحول ایجاد نمیشود. کادر درمانی ازجمله پزشکان و پرستاران ما در این دوران کرونا واقعاً عشق را برای ما معنا کردند؛ زیرا مثل نیروی خط اول جبهه خودشان را در کنار کسانی که نیازمند توجه و رسیدگی بودند گذاشتند و حتی تعداد زیادی از آنها مبتلا و فوت شدند. این شرافتهای انسانی در این شرایط اجتماعی و بحران اقتصادی بسیار ارزشمند است و به همینخاطر در بستر کرونا یک قصه عاشقانه که عشق به انسان را نشان میدهد به نام «سارا عروس کرونا» نوشتهام و امیدوارم بتوانم این فیلم را بسازم. چون برای من آدمهایی که در این برهه از زمان عشق، انسانیت و شرافت خودشان را برای ما معنا کردهاند خیلی اهمیت دارد. این تنها و کوچکترین هدیهای است که من میتوانم به کادر درمانی پیشکش کنم.
بسیار عالی. شما چندی پیش به وضعیت دستمزدهای بازیگران معترض شده و معتقدید که در این شرایط اقتصادی جامعه گرفتن دستمزدهای میلیاردی برای چندین هفته حضور در یک فیلم سینمایی عقلانی نیست. کمی در اینباره برایمان توضیح دهید.
من معتقدم باید یک مقدار هزینههای تولید فیلم را پایین آورد. امروز مشکل بزرگی که داریم هزینههای تولید فیلم و دستمزدها بسیار بالاست. هماکنون این دستمزدهای بعضا میلیاردی برای سازنده محدودیتها و دردسرهایی را ایجاد کرده است. برای ساخت یک فیلم حدود ۵۰ نفر با عناوین مختلف فعالیت میکنند اما یک یا ۲ نفر که نقش اصلی فیلم هستند دهها برابر عوامل دیگر حقوق میگیرند. مثلاً یک بازیگر برای اینکه تقریبا یک ماه و نیم در اختیار فیلم باشد دستمزد بالای یکمیلیاردی طلب میکند. ریشه این دستمزدهای میلیاردی به همین چند سال گذشته برمیگردد. یکسری اتفاقاتی در گذشته افتاده؛ چه در بخش نمایش خانگی و چه در بخش سینما پولهایی به بازیگران داده شده که سطح انتظارها را بالا برده است. شخصا بهعنوان یک سازنده و کارگردان تا چندماه پیش میتوانستم با حدود ۴میلیارد هزینه یک فیلم را بسازم اما الان در شرایط حاضر میبینیم که واقعاً این غیرممکن است. هم هزینههای تولید بالا رفته و هم دستمزدها میلیاردی شده است. همه ما میدانیم که سینما صنعت گرانی است اما نباید غیرمعقول هزینههای ساخت فیلم را بالا ببرند. این شرایط برای فیلمسازان مستقل مشکل ایجاد کرده است. فیلمساز مستقل کسی است که خودش درصدی از سرمایه ساخت فیلم را تقبل میکند. دنبال هر کسی نمیرود. ممکن است موضوعی کار کند که خودش به آن موضوع علاقهمند بوده و دغدغه فکری اوست و سرمایهگذار برای این موضوع هزینه نکند. اغلب سرمایهگذاران بهدنبال فیلمهای سادهتری هستند که بهراحتی بتوانند سرمایهشان را برگردانند.
بسیاری درخشانترین کارهای هنری شما را به فیلمهایی محدود میکنند که با هنجارشکنی در جامعه، ناگفتههایی از آسیبهای اجتماعی و دغدغههای پنهان مردم را بیان کردید؛ فیلمهایی چون «هیس دخترها فریاد نمیزنند» یا «زیرسقف دودی». از لزوم پرداخت سینما به این محتوای مهم در جامعه برایمان بگویید.
ما در این جامعه زندگی میکنیم و نمیتوانیم بیتفاوت باشیم. یا از چیزی حرف بزنیم یا فیلم بسازیم که فقط درصد کمی از جامعه دغدغه آن را دارند. من همیشه به جمع کثیرتر و بزرگتری فکر میکنم و دوست دارم موضوعی که انتخاب میکنم مسئله امروز جامعه باشد. وقتی در کنار مردم و با مردم زندگی میکنیم و دغدغههای آنها را میبینیم نمیتوانیم بیتفاوت باشیم. جامعه پر است از درد پنهان و دمل چرکی که دیگر نمیتوان با یک مسکن آن را مداوا کرد و باید آن را جراحی کرد. این جراحی هم درد دارد و نمیتوانیم بهراحتی از آن بگذریم. وقتی اینها را میبینم تبدیل به دغدغه من میشود. پیگیرش میشوم و میبینم که چقدر این موضوع وسیع بوده است. میبینم یکسری مسائل پنهانی در جامعه وجود دارد که بهراحتی نمیشود در مورد آنها صحبت کرد. مثلا فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند، درد بزرگی بود که زیر پوست شهر جریان داشت. آدمهایی که دیده نمیشدند و ما بیتفاوت از آن عبور میکردیم؛ کسانی که جسمشان زنده اما روحشان مرده بود. من میخواستم با این فیلم از روحی که خراش برمیدارد، کشته میشود و دیده نمیشود صحبت کنم؛ روحی که یک انسان را درون خودش ویران میکند و کسی هم توجهی به آنها ندارند. درباره فیلم زیرسقف دودی هم تلاش کردم تا موضوع مهم دیدهنشدن آدمها از دید دیگران حتی عزیزانشان که زیر یک سقف زندگی میکنند را نشان دهم. خیلی از افراد جامعه ما زیر یک سقف زندگی میکنند اما از درون هم خبر ندارند و فرصتی برای هم اختصاص نمیدهند. زیرسقف دودی گریزی به طلاق عاطفی که این روزها بسیار زیاد شده دارد؛ اینکه چه درد بزرگی است برای یک زن که سالها خودش را وقف کند اما دیده نشود. یا حتی فیلم «بچههای ابدی» که روایتی از بچههای سندروم داون را نشان میدهد که پدران و مادرانشان میترسیدند که دیگران آنها را ببینند، تا جایی که اگر مراسم ازدواجی قرار بود برگزار شود آنها را پنهان میکردند. حتی فیلم «رؤیای خیس» که فیلم مهم و ارزشمندی است و متأسفانه صدا و سیما یکبار هم این فیلمها را پخش نکرده است. بحث مهم دوران بلوغ پسر بچههاست. این فیلم رابطه بین پدر و پسر که چطور پدر از بچگی دوست صمیمی پسرش باشد و دوست بهتری برای دخترش باشد را نشان میدهد. دوران بلوغ برای هر کودکی وجود دارد اما باید دانست که چطور فرزندانمان را از این دوران به سلامت عبور دهیم. نمیتوانیم همه اتفاقات و رویاپردازیهای آنها را نادیده بگیریم.
بهعنوان یک کارگردان به کدام فیلمتان نمره بیست میدهید و به آن افتخار میکنید. مردم بیشتر کدام ساخته شما را تحسین و استقبال کردند؟
چون فیلمهایم را عاشقانه ساختهام همه آنها را دوست دارم. همه آنها را با دغدغه ساختم و با آن قشری که درباره آنها فیلم ساختهام زندگی کردهام. نابینا، بیمار سندروم داون، دختربچهای که مورد آزار جنسی قرار گرفته، پسربچه تازه به دوران بلوغ رسیده، بانوی خانهدار، پزشکی که بچهدار نمیشود و... همه افرادی هستند که من برای ساخت فیلمهایم با آنها زندگی کرده، وقت و انرژی گذاشتهام. مردم هم با هیس دخترها فریاد نمیزنند، رؤیای خیس، «پرنده کوچک خوشبختی» و بچههای ابدی و زیر سقف دودی ارتباط خوبی برقرار کردند و حتی تعدادی از این فیلمها در کشورهای اطراف ترجمه و پخش شد. از این رو هموطنان خارج از کشور و حتی مسئولان غیرایرانی هم از این فیلمها استقبال کردند.
چه جالب. از نظرات خارجیها درباره فیلمهایتان برایمان بگویید.
برای حضور در یک جشنواره سینمایی به استرالیا دعوت شدم. در مراسم نمایش فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند که در یکی از دانشگاههای آنجا برگزار شده بود، یکی از مسئولان آموزش و پرورش این کشور از من اجازه خواستند که فیلم را در مدارس برای والدین پخش کنیم. آنجا بود که با خودم گفتم واقعا ما در مدارس خودمان چه کردیم؟ اینها چیزهایی است که باید درباره آنها صحبت شود. بین بچهها با پدر و مادر، بین دانشآموز و معلم و بین استاد و دانشجو گفتوگو شود. ما باید از هر چیزی که جامعه را به خطر میاندازد- از هر نوعی که باشد- طرح مسئله کرده و دنبال راهکار برای رفع آن باشیم. با کتمان واقعیتها هر روز شاهد اتفاقات ناگوار در جامعه خواهیم بود. در ماجرای قتل رومینا توسط پدرش و حوادث اینچنینی جامعه هم مقصر بود. ما چه آگاهی به خانوادهها دادهایم؟ ما چقدر گفتیم که شما دوست فرزندانتان باشید؟ چقدر به پدر و مادرها گفتهایم که اجازه بدهید فرزندانتان حرف بزنند و با آنها مهربان بوده و برخورد تندی با آنها نداشته باشید. اجازه دهید به شما بیشتر از آدمهای بیرون از خانه اعتماد داشته باشند. این مسائل را نگفته یا خیلی محدود گفتهایم. این مسائل باید بهطور وسیعی گفته شود. اینها خوراک تلویزیون است و باید بیشتر در این زمینه توجه کنند.
به نکته خوبی اشاره کردید. چرا صدا و سیما اغلب فیلمهای شما را پخش نمیکند؟
وقتی یک نگاه مصلحانه در پشت یک فیلم هست و درد پنهان یک جامعه را نشان میدهد، پس چرا نباید مردم یک جامعه این فیلم را ببینند. مگر چند درصد از مردم ایران امکان رفتن به سینما را دارند. جای پخش این فیلمها در تلویزیون است. در اصل مخاطب آنهایی هستند که این پیام را باید دریافت کنند و اقشار مختلف یک جامعه با دیدن فیلم باید ببینند که کجای این قصه هستند و چطور باید بازنگری و تغییر در خود ایجاد کنند. بالاخره وظیفه متولیان فرهنگی و برنامهسازان و فیلمسازان این است که در کنار سرگرمی و قصهپردازی و رؤیاپردازی، حرفی هم برای گفتن داشته باشند. حقیقت این است که سوژه فیلمهایم را از مردم میگیرم و خیلی خوشحالم که برای مردم فیلم میسازم. مردم مرا در مسیری قرار میدهند که وقتی درباره آن سوژه تحقیق میکنم متوجه میشوم که چقدر موضوع مهم ولی تقریبا پنهانی بود و جای کار بسیار دارد. واقعا صدا و سیما بهعنوان یک رسانه ملی باید به این موضوعها و دغدغههای مردم ورود پیدا کند. اگر پشت این فیلمها یک نگاه سلامتمحور، پیشگیرانه و مصلحانهای هست چرا پخش نمیکند؟ باید پخش کرده و جامعه را آگاه کند. این آگاهی مهم است و در شکل اداره خانواده و زندگی و روابط بین فرزندان و والدین تأثیر میگذارد. بالاخره باید یک رفاقت و گفتوگوی صمیمی بین فرزندان ایجاد شده و یک شنیدن و دیالوگی در جامعه بهوجود بیاید.
برای مخاطبان ما مهم است بدانند که خانم کارگردان این روزها مشغول چه کاری هستند؟
این روزها بهترین فرصت نوشتن و پژوهش برای من هست. هماکنون فیلمنامه کار جدیدم را مینویسم. ۴ فیلم در برنامه فیلمسازی من قرار دارد. اول فیلم «هیس پسرها گریه نمیکنند» است که بهزودی خواهم ساخت. سوژه بعدی من پرداختن به یک گروه موسیقی پرطرفدار در ایران و جهان است. کار جدید و بهروز دیگر من مرتبط با کروناست بهعنوان سارا عروس کرونا و چهارمین همکاری درباره مهاجرت که بعداً در مورد آن صحبت خواهم کرد. امیدوارم خداوند کمک کرده و شرایطی بهوجود بیاید تا این چند فیلمی که بار آنها روی دوشم هست را بتوانم بسازم. این روزها تمام دغدغه من این است که یک مداد دستم بگیرم و از دغدغههای مردم بنویسم.
به فیلم هیس پسرها گریه نمیکنند اشاره کردید؛ در چه مرحلهای از تولید است؟
خوشبختانه پروانه نمایش گرفتهام و خیلی هم خوشحال هستم و دوست دارم این فیلم را بهزودی بسازم. اما با توجه به شرایط جامعه ما هرقدر که جلوتر میرویم، جامعه مسائل تازهتری پیشروی ما میگذارد که ما فکر میکنیم باز هم از جامعه عقبتر هستیم. چون کارم را با پژوهش شروع میکنم همیشه احساس میکنم که باید تغییراتی بهروز در آثارم داشته باشم.
اجازه بدهید کمی فضای گفتوگو را از سینما و حرفه دور کرده و گریزی به زندگی شخصیتان بزنیم. بزرگترین سرمایه زندگی پوران درخشنده بعد از چند دهه فعالیت هنری چه میتواند باشد؟
من هیچ سرمایهای در زندگی ندارم جز مردم. تنها سرمایهای که من دارم مردم هستند. اینکه مردم مرا محرم خود میدانند برای من خیلی ارزشمند است. زمانی که فیلم هیس... را در سینما فرهنگ نمایش میدادند من دورادور نشسته بودم و بیشتر دوست داشتم واکنشهای مردم در مقابل این موضوع و مسئله را ببینم. کمکم تماشاچیان بعد از اکران فیلم سراغم آمدند. گرچه از قصه فیلم متاثر شده بودند اما اظهارات خوبی داشتند. آقایی آمدند و جملهای گفتند که برای من بسیار ارزشمند بود. ایشان گفتند که خانم کارگردان شما محرم ما شدید. این محرم مردمشدن برایم بسیار ارزشمند است. شما به کسی حرفت را میزنی که محرم است و طوری با او درددل میکنی که خجالت نکشی و با گفتن مگوهای سنگینشده در دلت، سبک شوی. باید مگوها گفته شود طرح مسئلهشده و فکری به حالش شود. این محرمشدن قیمت دارد و برای من خیلی ارزشمند است. از نظر مالی در وضعیتی نیستم که بتوانم همه سرمایه فیلمام را فراهم کنم. گاهی ۳۰ تا ۵۰ درصد سرمایه فیلمام را خودم تامین میکنم اما برای باقی این سرمایه نیاز دارم که یک سرمایه حلالی اختصاص یابد تا بتوانم فیلمام را با خیال راحت بسازم.
«بیتی اس» کرهجنوبی سوژه فیلم جدید درخشنده
پوران درخشنده، نویسنده و کارگردان سینما که به ساخت فیلمهای اجتماعی با سوژههای روز شهرت دارد قصد دارد ساخت فیلمی با موضوع گروه موسیقی «بیتی اس» که یک گروه کرهای هستند را در دستور کار خود قرار دهد. درخشنده دراینباره میگوید: «سال گذشته در المپیاد ایدهپردازی که بنیاد فارابی فراخوان داد، شرکت کردم. من و تعدادی از فیلمسازان یک هفته با نوجوانانی که از سراسر ایران آمدند بهعنوان منتور همراه بودیم. در این مدت که با نوجوانان ارتباط خوبی گرفته بودم با گروه موسیقی کرهای سرشناسی آشنا شدم که شاید باورنکردنی باشد که ۹میلیون نفر از ایرانیان طرفدار این گروه هستند. مخاطبان این گروه موسیقی، بسیار به آن وابسته هستند و شعرهای آنها را حفظ و از آنها الگوبرداری زیادی میکنند. ما هم با موضوع همین گروه، ایده فیلمسازی دادیم و در انتهای این مراسم طرح بیتیاس اول شد. این امر مرا ترغیب به پژوهش کرد و نهایتا فیلمنامهای از آن حاصل شد که اگر خدا بخواهد فیلم آن را میسازم. این فیلم گرایش جوان و نوجوانها به این گروه را نشان میدهد؛ گرایشی که بیشتر ناشی از دیدهنشدن و شنیدهشدن از طرف خانواده و جامعه هست. این گروه چیزی به اسم اعتماد بهنفس به آنها میدهد که خودشان را دوست داشته باشند.»
منبع: همشهری آنلاین