به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، پاندورا رمانی عاشقانه با زیربنای روانشناسی-اجتماعی است. داستان راجع به زندگی دکتر روانشناسی است به نام رامین صبوری، مردی سی و هشت ساله و مجرد که به تنهایی زندگیمیکند. رامین گذشتهای سخت را پشت سرگذاشته، کودکی در دل خانوادهای بسیارفقیر، در محلهای که مردمانش وضع مادی صدوهشتاددرجه متفاوت از خانواده او را دارند. بزرگشدن او درمیان اغنیاء، ریشه شکلگیری تمام تراژدیهای زندگیاش است.
شروع رمان پاندورا در آسایشگاه روانی است، محل کار دکترصبوری. رامین در میان بیمارانی که در گروه درمانی برای رهایی از افسردگی قرار گرفتهاند با بیماری مواجه میشود که حقایقی تلخ از گذشتهای سخت را برای وی زنده میکند:
(..... یک بار دیگر به او نگاه انداختم. چیزی معلوم نبود جز روسری خاکستری افتاده روی مانتوی سیاهش. چنان در خود قوزکردهبود که هیچچیز نمیشد دید جز مشتی پارچه. دوباره گفتم: "دوست خوبم، یه کم تلاشکن."
از درون آن پارچههای سیاه و خاکستری، صدایی زنانه و گرفته آمد که: "الان نمیتونم.... ."
صدا عجیب و میخکوبکننده بود. برای لحظهای خواستم ببینم این صدا تا چه اندازه برایم آشناست و آیا صاحبش را میشناسم که...........- صفحه 15 کتاب)
«پاندورا» داستان موفقیت بزرگ شغلی و حرفهای مردی جوان است از خانوادهای فقیر و ضعیف، و شکستهای سنگین او در دنیای عشق، که نتیجه تلاش او برای انتقامگرفتن از اغنیاست. انتقامی که پس از چندی، آینه معکوسش زندگی همان مرد را نشانهمیگیرد.
بیشتر ماجراهای «پاندورا» یا در آسایشگاه روانی واقع در شمالیترین نقطه شهر اتفاقمیافتد، و یا در پرورشگاه دخترانه جنوبیترین منطقه همان شهر. تفاوت سنگین بین دو محله و سبک زندگیها، به پاندورا بار اجتماعی بخشیده.
رمان «پاندورا» در روز 31 تیر سال 1399 توسط انتشارات نسل نواندیش در 352 صفحه به قیمت 59900 تومان بهچاپرسید. نویسنده رمان لیلا رعیت پیشتر ترجمه و تالیف حدود بیست کتاب را در کارنامه خود داشت.