به گزارش خبرگزاری برنا از گیلان ؛ طی دوران کاریام مراجعان زیادی با مشکلات متفاوت دیدم و پای حرف دلشان نشستم. یکی از این مراجعین دختر 14 سالهای بود که در مدرسه با او آشنا شدم.
وقتی با او صحبت کردم متوجه شدم بسیار آسیب دیده است از او دعوت کردم به مرکز مشاوره بیاید تا بیشتر راهنماییاش کنم.
از زندگیاش اینگونه برایم گفت: من فرزند اول خانواده هستم و یک برادر کوچکتر از خودم دارم پدر و مادرم دوسالی است که از یکدیگر جدا شدهاند. چون پدرم اعتیاد داشت و مادرم از دست کارهای او خسته شده بود. مادرم خیلی تلاش کرد تا پدرم را ترک دهد اما بیفایده بود زیرا دوباره مصرف را شروع میکرد. آن زمان مادرم در کارگاه خیاطی کار میکرد، هرچقدر پول در میآورد پدرم به زور از او میگرفت و مواد میخرید. وضع مالیمان اصلاً خوب نبود. حتی لباس مناسب برای پوشیدن نداشتیم.
بعد از جداییشان من و برادرم مجبور شدیم در منزل پدرم زندگی کنیم. چون مادرم پولی برای تهیه خانه نداشت و تنها در کارگاه زندگی میکرد. بدبختیمان از وقتی شروع شد که پدرم دوستان معتادش را به خانه میآورد و باهم مواد مصرف میکردند و از برادرم میخواستند برایشان وسایل تهیه کند. من هم از ترس رفتارهای پدرم مدرسه را رها کرده بودم و کارهای خانه را انجام میدادم. یک روز که پدرم مصرف موادش به تاخیر افتاده بود و حال بدی داشت، من و برادرم را با کتک از خانه بیرون کرد و ما به ناچار پیش مادرمان رفتیم.
مادرم برای خرجی ما مجبور بود دوشیفت کار کند و خانهای اجاره کرد شبها دیر به میآمد و من و برادرم تنها میماندیم. این زندگی برایم بهتر از وجود پدرم بود چون هربار که خمار بود بددهنی میکرد و در کوچه و محل آبرو برایمان نمیگذاشت.
مسئلهای که دارد آزارم میدهد داییام است. او هر بار که مادرم نیست به خانهما میآید تا به قول خودش ما تنها نباشیم. او مجرد است و وقتی مادر بزرگ و پدر بزرگم فوت کردند جای مشخصی برای خواب ندارد و هر شب در منزل کسی دیگر شب را صبح میکند. وقتهای که پیش ما میآید، برادرم را به بهانههای مختلف بیرون از خانه میفرستد و مرا مورد آزار اذیت قرار میدهد و تهدیدم میکند اگر به مادرت بگویی، تو و برادرت را میکشم. در این اوضاع ماندهام چه کنم.
نظر کارشناس:
بیتردید یکی از مهمترین نهادهای جامعه، نهاد خانواده است. اهمیت خانواده از این رو است که نه تنها محیط مناسبی برای همسران است بلکه وظیفه جامعهپذیری و تربیت نسلهای آینده را نیز بر عهده دارد.
متاسفانه در حال حاضر خانوادهها دچار انواع آسیبپذیری و بحران هستند که برخی از آنها عبارتند از طلاق، اعتیاد، اختلاف و تضاد زناشویی، کودکآزاری و خشونت خانگی، این بحرانها موجب میشوند که خانواده نتواند به کارکرد اساسی خویش یعنی تزریق عاطفه و وجدان اخلاقی به مجموعه موفق عمل کند و هرگاه بنیان عاطفی و اخلاقی خانواده که همبستگی میان اعضایش نشات میگیرد متزلزل شود، تصور سایر آسیبهای اجتماعی و جرائم نیز دور از ذهن نخواهد بود.
"خدیجه کشاورز"_ کارشناس ارشد روانشناسی بالینی مرکز مشاوره معاونت اجتماعی پلیس گیلان