پیمان عباسی فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: پیش از هر چیز باید به این معضل توجه کرد که چرا حجم گرایش و تمایل به رفتن از کشور در تمام اقشار اینقدر زیاد شده است. سینماگران نیز به تبع مشکلاتی که وجود دارد طبیعی است که مثل اقشار مختلف جامعه تمایل به مهاجرت داشته باشند.
عباسی تصریح کرد: وقتی سینماها تعطیل است، تولید برنامههای ترکیبی در خارج از تلویزیون نیز با حواشی بسیاری همراه میشود و تولیدکنندهها از پخش برنامههایشان ناامید هستند و مدام خبر از لغو برنامهها میآید و شبکه نمایش خانگی نیز زیر نظر تلویزیون قرار گرفته و کار کردن در آن هم مشکل شده و همه در ناامنی مطلق به سر میبریم به نظر من هر کس که شرایط مهاجرت دارد و این کار را میکند، حق دارد و طبیعی است که برخی نجات زندگی خود را به مسائل دیگر ارجح بدانند.
این فیلمنامهنویس در ادامه گفت: البته باید در این بین به این نکته نیز توجه شود که برخی از حضور در سینما و تلویزیون سوءاستفاده میکنند و به طور کل برای حضور در شبکههای ماهوارهای و دیگر رسانهها در سینما و تلویزیون ما حاضر میشوند و با به دست آوردن رزومهای سریع برای رسیدن به هدفشان اقدام میکنند. افرادی مثل عادل فردوسیپور که با بیش از 20 سال تجربه برنامهاش را تعطیل کردهاند بسیار شریف هستند که با همه این بیمهریها از کشور نرفته است.
او افزود: تمام هنرمندان ما چه افرادی که صاحبنام هستند و چه افراد بیتجربه به لحاظ حرفهای در عرصههای بینالمللی به جز چند نمونه انگشتشمار نتوانستهاند موفقیت چندانی به دست آورند. هنر در کشور ما فرم و ساختاری بومی دارد و ما از استانداردها و قواعد جهانی استفاده نمیکنیم و سعی کردیم همه قواعد را ایرانی کرده و لذتی که از آثار میبریم از بومی بودن آنهاست. به همین دلیل با وجود اینکه این شکل و شمایل بومی یکی از بزرگترین امتیازات ما در هنر کشورمان به حساب میآید اما باعث شده تا در خارج از کشور نتوانیم حرف چندانی برای گفتن داشته باشیم.
نویسنده فیلمنامه «توفیق اجباری» در ادامه اظهار داشت: نظام آموزشی ما الکن است و قادر نیست هنرمندانی جهانی تربیت کند. از طرفی ما هنرمندانی داشتیم که اگر از آنها حمایت میکردیم امروز نامهای معتبری برای سینمای ما بودند اما با خروج از کشور نتوانستند موفقیت چندانی کسب کنند. کارگردان خوبی مثل بهمن قبادی وقتی از ایران رفت با وجود آزادی و عدم محدودیتی که وجود داشت و با وجود استفاده از هنرمندان مطرح دنیا نتوانست اثری قابل قبول و خوب خلق کند. اکثر هنرمندان ما با مهاجرت دوران موفقیت خود را به پایان رساندهاند و برخلاف دیگر افراد سودجو که تنها با هدف رسیدن به اروپا و سرمایه این کار را انجام میدهند، سرنوشت این هنرمندان بسیار تلخ و ناراحتکننده است.
او افزود: معمولاً هنرمندان مرد پس از حضور در شبکهها و پروژههای خارجی با تذکر مواجه میشوند ولی زنها به دلیل مسأله حجاب مشکلات بسیاری برای آنها به وجود میآید و معمولاً ترجیح میدهند در هر شرایطی به ایران برنگردند. البته این مسأله را نباید با همکاری هنرمندانمان با پروژههای خارجی اشتباه بگیریم؛ برخی مواقع فرد آنقدر هنرمند بزرگ و چهرهای بینالمللی است که یک کارگردان به او پیشنهاد همکاری میدهد و آنقدر تمایل به این همکاری دارد که حتی قواعد فیلم خود را هم تحت تأثیر انتخابش تغییر میدهد. به عنوان مثال همکاری لیلا حاتمی با ترنس مالیک اتفاق بزرگی در کارنامه هنری این بازیگر است و فکر میکنم مالیک همه شرایط حاتمی را برای همکاری پذیرفته و قطعاً میداند که بازیگران زن در ایران چه شرایطی دارند. این مورد با افرادی که با هدف دیگری به سینما میآیند متفاوت است و در هر صورت بازیگران زن ایران در خارج از کشور شرایط کار بسیار کمتری نسبت به مردان دارند و معمولاً پس از همکاری با مشکل مواجه میشوند.
این فیلمنامهنویس در ادامه اظهار داشت: شرایط کشور همه ما ایرانیها را فرصتطلب کرده است و در شرایطی که هیچ امنیت اقتصادی برای ما وجود ندارد طبیعی است که هر کس از کوچکترین فرصت برای دستیابی به شرایط اقتصادی بهتر استفاده کند. افراد بسیاری هستند که تنها برای دسترسی به یک موقعیت برای رفتن از ایران و کار در کشورهای دیگر به سینما و تلویزیون میآیند. زمان ساخت فیلم «مرد نقرهای» به کارگردانی محمدحسین لطیفی که بخشی از فیلم در کشور ترکیه فیلمبرداری میشد ما با این مسأله بارها مواجه شدیم. به هر حال نباید این نکته را فراموش کرد که بدترین جایگاه هنری در خارج از کشور بیشتر از بهترین جایگاه هنری در ایران درآمد خواهد داشت.
او افزود: در صحنههایی از فیلم که در کشور ترکیه بود، بانوان بیحجاب بودند و حتی برخی بانوان ایرانی حاضر بودند در این سکانسها بازی کرده و به بهانه ایفای نقش در این فیلم رزومهای ترتیب داده و از کشور خارج شوند و به شبکههای ماهوارهای بپیوندند. این رویکرد که فقط برای رفتن از ایران و در شبکههای خارجی کار کردن به سینما میپیوندند به وفور امروز در سینما و تلویزیون ما دیده میشود. هنرمندان بسیاری داریم که ماهها و سالهاست که بیکار هستند و باید به طریقی امرار معاش کنند، چه انتظاری از این افراد میتوانیم داشته باشیم که در این شرایط کشور را ترک نکنند و در ایران بمانند؟ ریشه اصلی مهاجرت هنرمندان ما در فقر اقتصادی است، عده بسیار کمی از هنرمندان هستند که شرایط مالی بسیار خوبی دارند و با بیکاری میتوانند زندگی خود را بگذرانند، قشر عظیمی از هنرمندان مجبور به کار و فعالیت در عرصه هنر هستند و فقط از این طریق میتوانند امرار معاش کنند. من به شخصه با این مشکل دست و پنجه نرم میکنم، خانه سینما هنوز یک بیمه تکمیلی برای اعضای خود ندارد و من بارها که به این بیمه احتیاج داشتم مجبور شدم از جیب خودم هزینههای گزافی کنم.