«داریوش قنبری»، فعال سیاسی اصلاحطلب، در این باره که چرا بسیاری از نخبگان سیاسی اصلاحطلب عضو هیچ حزبی نیستند؟ به خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری برنا گفت: عدم عضویت در احزاب سیاسی برای فردی که میخواهد کار سیاسی انجام دهد، فضیلت محسوب نمیشود چراکه کار سیاسی با کار حرفهای معنا و مفهوم پیدا میکند و در مجموع کار حزبی جزو لاینفک فعالیت سیاسی است. یکی از مشکلات جامعه ما به همین مسئله باز میگردد که احزاب، نقشی در سیاست ندارند و در کل حزب به معنای واقعی کلمه وجود ندارد.
او افزود: شاید یکی از دلایل، عدم استقبال مناسب نخبگان سیاسی از پدیده تحزب است که باعث ضعف تحزب در کشور نیز شده است. همچنین عدم ارتباط احزاب با طبقات اقتصادی در کشور، تمایز نیافتگی طبقات اقتصادی و اجتماعی در کشور و در نتیجه فقدان سازمان سیاسی که همان حزب است، یکی از مسائل و مشکلات کشور ما است. معمولا احزاب در جوامعی رشد میکنند که به لحاظ طبقاتی زیرساختشان شکل گرفته باشد و به نوعی تمایز یافته باشند.
قنبری ادامه داد: در کشور ما نوعی درهم آمیختگی، طبقاتی وجود دارد و همین مسئله موجب شده، به جای اینکه یک تشکل حرف یک طبقه خاص را بزند، تشکل ها و شخصیتها تلاش کنند به صورت پوپولیستی حرف همه مردم را بزنند، بدون اینکه به این مسئله توجه کنند که اظهارنظرات آنها، الزاماتی دارد و به نوعی آن الزامات را باید در نظر داشت.
او بیان کرد: فرهنگ سیاسی ایران نیز در این میان یکی از دلایلی است که باعث ضعف تحزب در کشور شده است چراکه طبق این فرهنگ سیاسی، از حزب گریزان هستیم و به معنای واقعی، فرد عضو هیچ حزبی نمیشود. شاید تنها حزبی که به معنای واقعی کلمه توانست نقش یک حزب واقعی را اجرا کند، حزب توده بوده است و بعد از آن احزابی که شکل گرفتند بدان معنا نتوانستند بین طبقات اجتماعی و به نوعی آن سازمان سیاسی نظم سیاسی برقرار کنند این یکی از ضعفهای، عمده است.
این عضو شورای مرکزی حزب مردمسالاری عنوان کرد: به هر حال سابقه وابستگی همین حزب توده به بیگانگان باعث شد که نگاه مناسبی به تحزب در کشور ما، شکل نگیرد. ماهیت وابسته حزب توده ضربه جدی به پدیده تحزب به لحاظ تاریخی وارد کرده و نقش منفی خود را در فرهنگ سیاسی ایرانیان به جای، گذاشته است. مسئله دیگر به عدم اجماع نخبگان در کشور باز میگردد. در کشور شاهدیم که دو جریان سیاسی که تحت عنوان جناح شناخته شده هستند وجود دارند. البته جناح در ترمینولوژی رایج خود معمولا زیرمجموعه خود است و هر حزبی در درون خودش، امکان دارد جناح هایی را شکل دهد اما اینکه جناح اعم از حزب باشد این خاص کشور ما است.
داریوش قنبری اشاره کرد: بسیاری از شخصیتهای سیاسی، منتسب جریان و جناح خاص هستند که به لحاظ فکری برای خود چارچوبی را تعیین کردهاند اما به لحاظ تشکیلاتی این جناح ها وابسته به احزابی هستند که این احزاب به دلیل عدم اجماع نخبگان و اختلاف نظرها و دیدگاه هایی که بین نخبگان وجود دارد، شکل پراکنده ای پیدا کردهاند. معنا ندارد که تشکل هایی که همسو و دارای مرامنامه واحد هستند با هم ادغام نشوند و هر کدام ساز جداگانه ای بزنند این یکی از مشکلات کشور ما است. البته این فقط به جریان خاص اختصاص ندارد بلکه هر دو جناح با این مشکل مواجه هستند و مشکلی است که گریبان هر دو جناح کشور را گرفته است. در مجموع احزاب متعددی شکل گرفتهاند اما بسیاری از این تشکل ها فقط نام و عنوانی را یدک میکشند و محفلی برای عدهای دوست و همکاری که دارای روابط شخصی هستند شده و اسم خود را حزب گذاشتند. حزب نمیتواند اینگونه معنا و مفهوم پیدا کند. 3