به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، این رمان، دربارهی آدمهایی است که معمولی نیستند و در تلاش هستند تا تعادل را به زندگیشان بیاورند و معمولی شوند.
در این رمان حالات روحی، مشکلات جوانان را در دوران فروپاشی ایرلند به خوبی نشان داده است که نکتهی شایان توجه آن، قابلیت تعمیم دادن داستان به تمام جوانان در هر جغرافیاست.
کانل پسری محبوب، اجتماعی و ستارهی فوتبال است که همراه مادرش (خدمتکار خانهی ماریان) زندگی میکند.
ماریان دختری مرفه، منزوی و طرد شده است. این دو همکلاسی هستند، ولی در مدرسه هیچگاه صحبتی با هم ندارند، ولیکن به دلیل برخوردهای هر از گاهی در منزل ماریان، رفتهرفته به هم علاقهمند میشوند.
به دلیل رفتار نامناسب کانل رابطهشان به هم میخورد و بعدتر در کالج باز با هم روبهرو میشوند و حالا همهچیز برعکس شده است؛ کانل تبدیل به پسری منزوی و مضطرب شده و در مقابل ماریان تبدیل به دختری محبوب، اجتماعی و زیبا شده است.
این دومدام به یکدیگر جذب و از یکدیگر دفع میشوند. کانل مدام با خود درگیر است که آیا ماریان لیاقتِ او را دارد؟! و در مقابل ماریان حاضر است جانش را برای کانل بدهد.
شخصیتهایی که در رمان ظاهر میشوند، شخصیتهایی درخور و مکمل هستند که بدونشان رمان گویا کامل نمیشود.
مباحث بسیاری در رمان از دید روانشناسی مطرح میشود و همزاد پنداری خواننده با رمان بسیار زیاد است.
در این رمان نویسنده خلاقانه و باهوش عمل کرده است وروایت را اپیزودیک جلو برده است و به صورت خطی نیست. در این رمان با اتلاف وقت خواننده مواجه نمیشویم و کلمهای یا دیالوگی اضافه نیست.
نویسنده کوشیده تا اختلاف طبقاتی، تاثیر آدمها بر هم، عشق، مفاهیم مرگوزندگی را با قلمی روان، درک شدنی و حرفهای به تصویر بکشد.
در این رمان نویسنده کوشیده تا زندگی افراد جوان، سوالات درون ذهنشان و خودشناسی و از همه مهمتر تاثیر دیگر افراد در زندگی و آیندهای را به رشتهی تحریر در بیاورد.که برایشان رقم میخورد.
مریم نفیسیراد با حفظ امانت و وفاداری به سبک نویسنده و رعایت تمام اصول نگارشی و با استفاده از ظرفیتهای زبان فارسی این رمان را ترجمه کرده است.