امیر غفارمنش بازیگر سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: حتی اگر قرار باشد به کرونا مبتلا شوم و جانم را از دست بدهم ترجیح میدهم و مجبور هستم کار کنم چرا که اهالی سینما و تلویزیون درآمدشان از همین راه است و هیچکس هیچ اهمیتی به وضعیت معیشتی آنها نمیدهد. در شرایط حاضر هنرمندان تئاتر وضعیت به مراتب بدتری دارند اما خبر از هیچ حمایتی نیست و انگار همه را به حال خود رها کردهاند.
غفارمنش تصریح کرد: در این شرایط مجبوریم حتی با وجود تلفات جانی کار کنیم. به نظر من در این شرایط وقتی حمایتی از سوی نهادهای مسئول صورت نمیگیرد باید خودمان طرحهایی پیشنهاد دهیم تا بتوانیم خودمان مشکلاتمان را حل کنیم. من فکر میکنم باید شرایطی فراهم شود که افراد بالای 55 سال که در خطر بیشتری هستند در خانه بمانند و ما که سن کمتری داریم کار کنیم و صندوقی تعریف شود تا موظف به پرداخت درصدی از درآمدمان را به آن صندوق برای حمایت از وضعیت معیشت همکارانمان باشیم. اگر چنین طرح و ایدهای اجرایی شود من به شخصه حاضرم درصدی از درآمدم را به این صندوق بسپارم.
او افزود: افرادی که امروز بیکار شدهاند و در امرار معاششان با مشکل مواجه شدهاند، افراد خانوادهدار و آبروداری هستند که نباید اجازه دهیم چنین مشکلاتی زندگی آنها را مختل کند. مردم امروز بین دو معضل معیشتی و سلامتی درگیر هستند و بسیاری حل معضل معیشت را در اولویت قرار میدهند چرا که مرگ به وسیله کرونا مثل یک قرعهکشی میماند که ممکن است قرعه به نام برخی افراد بیفتد اما بیکاری، گرسنگی و فقر مشکلی است که قرعه ندارد و اگر کار نباشد همه با آن مواجه خواهند شد.
این بازیگر درباره عملکرد تلویزیون در روزهای شیوع کرونا گفت: وقتی شبکههای ماهوارهای سریالهای روز دنیا را پخش میکند و همه میتوانند با مرور چند شبکه به آنچه که مدنظر دارند برسند اما تلویزیون ما همچنان درگیر ابتداییترین خط قرمزها است طبیعی است که اصلاً صداوسیما را در بحث سرگرمیسازی جدی نگیریم و فراموش کنیم. به هیچوجه نمیتوان تلویزیون کشورمان را رسانهای دانست که قدرت این را داشته باشد که بتواند با برنامههایش مردم را در خانه نگهدارد که بیرون نروند. زمانی که تلویزیون این قدرت را داشت گذشته، به یاد دارم وقتی «ساعت خوش» پخش میشد، در ساعت پخش این مجموعه حتی یک تاکسی در خیابان پیدا نمیشد که سوار آن شویم و به خانه برویم؛ اما سالهاست که تلویزیون چنین اثری خلق نکرده و بیشتر از قبل درگیر خط قرمزهایش شده است. تلویزیون باید بداند که رقبایش بسیار قدرتمند هستند و نمیتواند با این تفکر بسته در این رقابت موفق عمل کند.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «دردسرهای عظیم» در ادامه خاطرنشان کرد: تلویزیون نیاز به مدیران روشنفکری دارد که این فضای بسته را از بین ببرند. البته در طول این سالها مدیران خوب و روشنفکری مثل آقای ارگانی و پورمحمدی داشتیم اما این کافی نیست و ما نیاز به یک جریانسازی در این عرصه داریم و اگر مدیران نمیتوانند تفکر بستهشان را تغییر دهند بهتر است در این جایگاه قرار نگیرند. تلویزیون به اندازه کافی بودجه و پول دارد و میتواند در سیاستهایش تجدیدنظر کند تا بتواند دوباره برنامهها و آثار بسیار پرمخاطب و سرگرمکننده بسازد، در غیر این صورت نمیتوان حتی در روزهای عادی امید داشت که تلویزیون بتواند در بحث سرگرمیسازی جدی باشد چه رسد به این روزها که در شرایط بحرانی قرار داریم.
او افزود: به نظر من امروز جدیترین معضل صداوسیما خط قرمزهای بی دلیلش است که باعث شده در رقابت با دیگر رسانهها ضعیف عمل کند. مردم ما باید با دیدن آثار تلویزیون عشق و احساس را حس کنند، ما ذرهای عشق را در تلویزیونمان نمیبینیم و بعد میگوییم چرا طلاق زیاده شده است، مگر ما در رسانه ملیمان عشق را تبلیغ کردیم که انتظار داریم در زندگیها عشق جاری باشد. هر جا صحبت از عشق بود تصور بر این بود که قرار است از یک اتفاق مبتذل صحبت شود اما این تعبیر واقعاً غلط است. کودکی که در خانوادهاش نمیتواند عشق را مشاهده کند باید عشق از طریق تلویزیون تبلیغ شود ولی متأسفانه عشق در رسانه ملی ما خط قرمز است.
این بازیگر تصریح کرد: پس از پیروز انقلاب تصمیم بر این شد سینمای پیش از انقلاب دور ریخته شود و هر نشانی از این سینما را دور ریختند غافل از اینکه این سینما تنها ابتذال نبود، در این سینما عشق و جوانمردی هم وجود داشت که باید آنها را حفظ میکرد و نشانههای نادرست دور ریخته میشد. البته در سالهای اخیر شاید تغییراتی جزئی بودهایم اما کافی نیست، به عنوان مثال مهران مدیری در برنامه «دورهمی» میتواند از مهمانش بپرسد که تا بحال عاشق شده است یا نه، اگر این سوال را چند سال پیش یک مجری از مهمانش میپرسید قطعاً از تلویزیون اخراج میشد.
غفارمنش در پایان خاطرنشان کرد: ما نمیتوانیم ماشین، خانه، ویلا و دیگر وسایل زندگی را با خود به آن دنیا ببریم، هر آنچه که در این دنیا بخشیدیم را با خود میبریم و اگر عاشقی کردیم و عشق بخشیدیم در آن دنیا با دست پر حاضر خواهیم شد. اگر این اعتقاد مذهبی است پس چرا در تلویزیون جمهوری اسلامی دیده نمیشود؟ تلویزیون ما چرا به عشق نپرداخت و امروز ما تهی از این مفهوم هستیم؟ ما امروز به تبلیغ عشق نیاز داریم و تلویزیون باید به تبلیغ این مفهوم بپردازد.