به گزارش برنا، جمشید ملکپور، نویسنده، پژوهشگر، کارگردان تیٔاتر و استاد ایرانی، یکی از چهرههای مهم و شناختهشده در حوزۀ پژوهش دربارۀ نمایش ایرانی است.
جمشید ملکپور با انتشار پستی در صفحه فیسبوک گفت.
«پرویز نازنین
از صبح که خبر را شنیدیم، شهلا نشسته و اشک می ریزد و من هم دستمالی برداشته ام بیخودی میز و صندلی ها را گردگیری می کنم. اما نه اشکهای او و نه دستمال من نمی تواند خاطره تو را از ذهنم پاک کند. خوب می دانستی که اشتیاقی برای کار کردن در تاتر نداشتم.
اما از بس گفتی و نق زدی و خواستی بعد از چند سال دوری از صحنه با هم کار کنیم چهار ماه نشستم و روی متن کار کردم و قرار روخوانی گذاشتیم. با یاران قدیم. محمد اسکندری، اکبر زنجانپور، جهانگیر الماسی، ایرج راد، اصغر همت. صبح روزی که قرار در تماشاخانه مشایخی برای روخوانی داشتیم زنگ زدی و گفتی بهتر است به دلیل کرونا صبر کنیم. من کرونا گرفتم و تو هر روز زنگ زدی با انواع و اقسام دستورات. اما این تو بودی که رفتی. می دانم که تمام شد.
ای کاش به دنیای دیگر و زندگی دیگر اعتقاد داشتم. می دانم که نمی بینمت. دلخوشی ام اما عکس ها هستند. نگاه می کنم. در افسانه اندوهی دلخراش در همین صفحه چه محشری کردی. یادت می آید؟