«نصرت الله تاجیک»، کارشناس مسائل خاورمیانه، در گفت و گو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا در خصوص تحرکات اخیر آمریکا در منطقه گفت: دلیل این تحرکات آمریکا در خلیج فارس بازدارندگی ایران از اقدام احتمالی علیه نیروهای آمریکائی در منطقه و نیز ایجاد دلگرمی برای هم پیمانان آمریکا در منطقه است. بر خلاف اینکه شایعه شده که آمریکا می خواهد به ایران حمله کند اصلا در حال حاضر دلیل، منطق و ظرفیت حمله ضربتی مستقیم به ایران و یا جنگ با ایران وجود ندارد. دو کشور دارای تنش رو به تزاید نبوده و اصلا" ا چند فروند بمب افکن استراتزیک که نمی شود جنگ کرد! اینگونه اخبار بیشتر ناشی از پس لرزه های رفتن ترامپ است!
او اظهار کرد: آمریکا بیشتر به دنبال تقویت جنبه بازدارندگی خود در مقابل ایران است که ما در سالگرد ترور شهید سلیمانی و یا خروج نیروهای این کشور از عراق بخواهیم، یک ضربه آخر بزنیم درحالی که فعلا سیاست جمهوری اسلامی ورود ضربه آخر به آمریکا نیست و بیشتر به دنبال مدیریت اوضاع است تا اینکه بخواهد، ضربه آخر را بزند. لذا من بعید می دانم حمله نظامی به ایران روی میز آمریکا باشد، یعنی با سیاست هایی که ترامپ اتخاذ کرده، استراتزی فشار حداکثری بر ایران که مشکلات اقتصادی که برای مردم و کشور به وجود آورده او بدون ایجاد هزینه، همان کار نظامی را انجام می دهد بنابراین دلیلی برای اینکه بخواهد جنگی را آغاز کند، که حداقلش تبعات منطقه ای خواهد داشت وجود ندارد.
تاجیک گفت: البته این از منظر تحلیل سیاسی است که ترامپ یک بازی روانی علیه ایران شروع کرده و نظامی ها روش رصدی مخصوص به خود را دارند. یعنی شرایط سیاسی و امنیتی و توازن نیروها به گونهای است که امکانی وجود ندارد که آمریکا اقدام مستقیمی علیه ایران انجام دهد. بلکه اگر هم به فرض، اقدامی صورت بگیرد عملیاتی علیه منافع ما در منطقه خواهد بود. یعنی اگر عملیاتی در عراق و یا سایر کشورها علیه نیروهای آمریکا که منجر به کشته شدن آنها شود انجام دهند، آمریکا نیز گروههای علاقهمند به ایران و گروههایی که همپیمان ما هستند یا ما از آنها حمایت میکنیم، مثلا در عراق، سوریه، لبنان یا یمن، در جاهایی که هسته اصلی اختلافات ما با آمریکا هستند، مورد حمله قرار می دهد و یا اگر هم، اقدامی بخواهد صورت گیرد از سوی رژیم صهیونیستی بیشتر از آمریکا است.
او دوران ترامپ را برای دنیا و ایران سیاه و تاریک ارزیابی کرد و گفت: ترامپ صحنه بین المللی را به هم ریخت و بعید نبود که اگر در دور دوم پیروز می شد، دنیا را به لبه پرتگاه جنگ جهانی سوم سوق میداد.
تاجیک با اشاره به تحرکات نظامی اخیر آمریکا در منطقه ادامه داد: اقدامات ترامپ پیشدستانه و اقدامات ما برای دست بالا برای مرحله پسا ترامپ است! لذا سیاست خارجی جمهوری اسلامی در مقطع فعلی در صدد مدیریت شرایط است و زمینه ای را فراهم نخواهد کرد که ترامپ بتواند از آن برای حل مشکلات داخلیاش سوء استفاده کند. ضمن اینکه چنین جنگی ممکن است شروعش با یک طرف باشد ولی یقینا خاتمه آن با دو طرف هم نخواهد بود و از کنترل خارج خواهد شد. اما به چهار نکته باید توجه کنیم:
1- به پس لرزه ها و فضای خروج ترامپ از کاخ سفید دقت کرده و تلاش کنیم بعد سیاسی در تعاملات خارجی کشور غالب شود و در صدد تنش زدایی و احیای روابط با کشورهای منطقه که امری اجتناب ناپذیر است، بربیائیم! توجه کنیم که تحرکاتی نظیر رویکرد جدید سعودی ها به قطر ناشی از رفتن ترامپ و آمدن بایدن است که عربستان و هم پیمانان می خواهند بار اضافی را روی زمین بگذارند!
2- ما نیز نباید اضافه برآورد داشته باشیم و باید کمی منعطف باشیم. یکی از مهمترین مشکلات سیاست خار جی ما در مقطع کنونی این است که میزان تغییر میدان بازی ما با تغییرات و تحولات پیرامونی همگن و هم پا نیست! یعنی بر خلاف دو سه دهه قبل بازی گردان نیستیم. قرائت نادرست از برخی تحولات همچون بهار عربی و رنگ باختن تفکر و تحرکات و اقدامات سیاسی و قوی شدن تعاملات نظامی در منطقه از زمینه های این وضعیت کنونی سیاست خارجی ماست. انعطاف و بازی گردانی یعنی تغییر سریع میدان بازی دو شاخصه مهم در پویایی سیاست خارجی است و ما نیاز وافری به این ویژگی داریم.
3- ترامپ با کینه، عبور از خط قرمز و ماجراجوییهایش روابط ایران و آمریکا را شخم زد و در دوران وی، رقبای ایران مثل عربستان شرایطی را در منطقه علیه منافع جمهوری اسلامی رقم زده و منافع ما را امنیتی کردند. اما ظرفیت روابط ایران و آمریکا علیرغم سخت بودن تعامل با واشنگتن به خاطر مشکلات گذشته و اقدامات مخرب ترامپ، زیاد است و روند تحولات توسعهای کشور ایجاب می کند که ما از فرصت رفتن ترامپ و آمدن بایدن با طراحی گفتمان غالب برای حل مشکلات داخلی و منطقه ای خود استفاده کنیم.
4- قدرت موشکی، نفوذ منطقه ای و دیگر تواناییهای سخت و نرم افزاری ایران در سطح ملی، منطقه ای و جهانی نیز ایجاب می کند دوران جدیدی را در تعامل با امریکا رقم بزنیم که مولفه امنیتی در گفتمان جدید مسلط نباشد، بلکه مولفه های دیپلماتیک و اقتصادی غالب باشند. این امر سبب خواهد شد آمریکاییها هم منافع ما در سیاست خارجی را بهتر درک کرده و اهداف ما در سیاست خارجی را امنیتی نکنند.3