برنامه های تلویزیونی باید برای مخاطبان جذاب و برای دیدن و نشاندن آنها در پای این دستگاه قانع کننده باشد. تلویزیون باید بتواند گروه های مختلف سنی را به عنوان مخاطبِ خودش جذب کند. برای بررسی این موضوع خبرگزار برنا با یکسری از هنرمندان گپ و گفتی داشته است و در این مصاحبه در گفتوگو با محسن دامادی کارگردان و نویسنده سینما و تلویزیون به این موضوع پرداخته است که در ادامه می خوانید:
به نظر شما مردم از تلویزیون چه توقعی دارند؟ ساده ترین توقع مردم این است که تولیدات تلویزیون آنها را سرگرم کند. بویژه برای کودکان و نوجوانان که این روزها بیشتر مشتری تلویزیون هستند، برنامه هایی ساخته شود که جذابیت های ویژه کودک و نوجوان داشته باشد.
نیاز افرادی که به دیدن تولیدات جدی علاقمند هستند نیز با ساخت برنامه های مختلف آموزشی، علمی، فرهنگی، فیلم سریال و ... فراهم شود تا سیما برای آنها نیز مفید باشد. اینها توقعات طبیعی مردم از تلویزیون است.
توقع مردم از تلویزیون چطور برآورده می شود؟ بخش دشوار قضیه همین است، در واقع باید پرسید چه کسی قرار است این توقعات را برآورده کند.
اگر شرایط فعلی سازمان صدا و سیما را در نظر بگیریم افرادی که در سمت برنامه سازی یا حتی مدیریت گروه ها هستند فاقد توانایی تولید برنامه های جذاب و مناسب برای مردم هستند. چرایی آن برمی گردد به مجموعه عوامل مختلفی که بخشی از آن مربوط به دانش رسانه در زمانه حاضر است.
از این نظر نوعی عقب ماندگی جدی به شدت در میان مدیران، برنامه سازان و تولید کنندگان برنامه در سازمان صدا و سیما وجود دارد. مثلا در نظر بگیرید مدیری که چند واحد فیلمنامه نویسی نزد کسی شبیه خودش در یک دانشکده غیرجدی گذرانده، خودش را در جایگاه کارشناس فیلمنامه می بیند و می خواهد برای کسانی که به اندازه سن او فقط تجربه نوشتن دارند کلاس فیلمنامه نویسی برگزار کند.
برنامه سازان با وضعیت موجود چگونه می توانند مردم را به دیدن تولیدات تلویزیون ترغیب کنند؟ با وضعیت موجود در واقع برنامه ها با کدام جذابیت می توانند مخاطب را مجذوب کنند. اگر هدف این است که به مهمان خوش بگذرد، باید غذاهای تلویزیون آنقدر متنوع باشد که افراد گوناگون اجتماع با هر فکر، ذائقه و خلق و خو از این سفره با شکوه استقبال کنند.
رویکرد غالب برنامه ها نیز باید ملی و فرهنگی باشد. اگر هدف تغذیه مالی برنامه سازان و ارتباط های آشکار و پنهانِ آنهاست که باید در فکر تولیداتی باشند که از این نظر مناسب، جذاب و کافی باشد.
در حال حاضر که رویکرد تلویزیون بیشتر کپی کردن از روی دست خودش یا از روی شبکه های خارج از ایران است. حدود 40 سال از پخش مثلا برنامه «درس هایی از قرآن» در تلویزیون می گذرد. آیا آمار گرفته شده که این برنامه به سواد قرآنی مردم چیزی افزوده است یا خیر؟ آیا این برنامه همچنان برای مردم جذاب است؟
هنوز در برنامه های کودکان یک خانم مجری است که با تقلید صدا و کودکانه کردن کلام با کودکان صحبت می کند. آیا این چیزی شبیه به تولیدات دهه شصت نیست؟! اگر مرحوم شفیع زنده بود آیا همچنان برنامه ای به نام «ورزش و مردم» نداشتیم؟ آیا این برنامه ها مناسب کودکان و تحولات این زمانه و جوانان این سرزمین است؟ آیا مردم الان شبیه 40 سال پیش هستند؟
اگر هم می خواهند نوآوری کنند از روی برنامه های شبکه های خارج از ایران به طور مثال شبکه «من و تو» و ... کپی می کنند. اگر نمونه اصل آن جذاب است، چرا مردم باید کپی شده را تماشا کنند؟ آیا این کار از اساس بیهوده نیست؟ تا کی می خواهند از روش های از قبل بازنده استفاده کنند، خود دانند.
اگر هم می خواهند با چند لمپن شوی تلویزیونی و استفاده از فوتبالیست ها و مربیان فوتبالی که در ارزش گذاری حرفه ای جهانی دو سنت هم قیمت ندارند به فرهنگ و ادب و تاریخ این سرزمین اهانت کنند که خود دانند، در واقع چیزی از ارزش های آیین و فرهنگ و ادبیات ملی ایران کم نمی شود، ولی تلویزیون روز به روز بی ارزش تر می شود.
به نظرم اگر تلویزیون می خواهد رویکرد خود را اصلاح کند باید با فکر برای سیمای ملی مخاطب بسازد، با فکر تصمیم بگیرد، با استفاده از کارشناسان واقعی با برنامه ریزی حرکت کند که آثاری ساخته شود و مخاطب جذب شود. مثلا چند ماه مانده به نوروز به فکر سریال نوروزی نباشند. نگویند محرم نزدیک است و برنامه نداریم و... طبعا این روش ها دویدن در کوچه پس کوچه های از هر سو بن بست است. البته در تمام این سالها چرخ بر همان روالی چرخیده که سال هاست می چرخد.
این روزها فعالیت جدیدی دارید؟ خیر، در حال حاضر در تلویزیون کاری در دست تولید ندارم، در سینما در حال رایزنی هستم و البته حرفه اصلی من همیشه کتاب بوده و آن را فراموش نمی کنم.