به گزارش برنا، ایزابل آلنده نویسنده پرفروش نیویورک تایمز برای نوشتن کتاب «دختر بخت» هفت سال از زمان خود را صرف کرد تا بتواند مطالعات و تحقیقات لازم را انجام دهد و سرانجام برای اولین بار در سال 1998 این رمان را به زبان اسپانیایی منتشر کرد.
الیزا سامرس که از بدو تولد، کودکی بی سرپرست بود، توسط زنی خوش قلب به نام خانم رز و برادر سختگیرش، جرمی، در یکی از مستعمرات بریتانیا، شهر والپاراسیو در شیلی بزرگ می شود. درست همزمان با این که عشق یکی از کارکنان جرمی، مردی به نام خواکین آندیتا، در دل الیزا می افتد، در ارتفاعات کالیفرنیای شمالی، طلا کشف می شود. خواکین به مقصد سان فرانسیسکو به راه می افتد تا گنج خود را به دست آورد، و الیزا، که فرزند او را باردار است، تصمیم می گیرد در این سفر او را همراهی کند. همزمان با این که با سفر خطرناک شخصیت اصلی داستان به مناطق شمالی همراه می شویم، پا به دنیایی می گذاریم که ساکنینش به واسطه ی رویای به دست آوردن طلا، به جنون کشیده شده اند.
بخشهایی از کتاب:
فریادهای او برای عدالت، در باد و بی تفاوتی انسان ها گم شد.
تو، فرشته و نفرین من هستی؛ در حضورت به شوقی الهی می رسم و در غیابت، به جهنم سقوط می کنم.
همه ی شوهرها کسالت آورند... هیچ زنی با ذره ای درک، به خاطر سرگرم شدن ازدواج نمی کند، ازدواج می کند تا از او نگهداری و حمایت شود.
اوایل صبح که تائوچین راهی بازار میشد، دیدن نوزادان دختر که مثل زباله توی خیابان و نهر آب انداخته شده بودند، چندان غیرمعمول نبود. اغلب بخشی از تن آنها را سگ یا موش خورده بود. هیچ کس آنها را نمیخواست و میشد آنها را دور بیندازی.