پیکر علی سلیمانی در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد

|
۱۴۰۰/۰۵/۲۲
|
۱۳:۵۴:۵۸
| کد خبر: ۱۲۱۹۴۹۵
پیکر علی سلیمانی در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد
مراسم تشییع پیکر زنده یاد علی سلیمانی دقایقی قبل در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار شد.

به گزارش برنا، مراسم تشییع پیکر زنده یاد علی سلیمانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران که بامداد ۲۱ مردادماه براثر بیماری کرونا دار فانی را وداع گفت امروز جمعه ۲۲ مرداد در بهشت زهرا (س) برگزار و این هنرمند در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد.

در ابتدای این مراسم سیدجواد هاشمی گفت: قرارمان این بود که جلو دختر علی گریه نکنم و مقاوم باشم پس بگذارید تا سبا نیامده گریه هایم را بکنم. من به چشم خودم دیدم که علی ۲۵ سال عشق به حضرت علی (ع) را در نمایش «توبه نمی کنم» به تصویر می کشید و ۲۵ سال برای ایشان نمایش نذری اجرا کرد و ۲۵ سال چهل روز قبل از آغاز اجرای نمایش هر شب برای حضرت علی (علی) گریه کرد. مگر می شود علی (ع) دستش را نگیرد. من ۲۵ سال دیدم که به حضرت می گفت علی جان می خواهم جواب سلام تو را با قلبم بدهم و من دیدم که این ضربان قلب مدام داشت کندتر می شد.

وی ادامه داد: شب جمعه خواب دیدم که حضرت علی (ع) آمده و قرآن داده به دست علی و او قران به سر گرفته است پس ایمان دارم علی سلیمانی مهمان ویژه حضرت علی (ع) است. مگر امکان دارد حضرت علی (ع) دست او را نگیرد. اسم پدر علی، عشقِ علی است پس عشق به حضرت علی (ع) در خانواده آنها موج می زند. علی عاشق روضه آذری برای حضرت عباس (ع) بود پس خواهش می کنم چند دقیقه ای شنونده این روضه باشید.

در بخش بعدی شعری را که علی سلیمانی در فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» در وصف حضرت ابوالفضل (ع) می خواند به زبان آذری خوانده شد.

در ادامه این مراسم سبا دختر زنده یاد سلیمانی در سخنانی بیان کرد: ساعت پنج‌وبیست دقیقه سحرگاه ۲۱ مردادماه سال ۱۴۰۰ درست در آن دم که آفتاب دمید، چشمانم باز شد و تو چشمانت را بستی. علی‌بابا، علی‌بابا، باشکوه لحظه‌ای بود، لحظه‌ای که جسم زمینی‌ات را رها کردی تا سبک‌تر سفر کنی. من تکامل را درک کردم با ذره‌ذره وجودم با حافظه انگشتانم که لحظه‌ای از دستان تو جدا نشد. من از تو آموختم که بخندم،  که امیدوار باشم، که صبور باشم، شاد باشم و شادی را نشر دهم، آموختم که زندگی ادامه دارد.

او افزود: کرونا چه واژه منحوسی اما کرونا، پیله بود، دور تو تنیده شد، تو پروانه شدی و من پرواز تو را با چشم جان دیدم. عشق واژه حقیری است برای احساسی که بین ما سه نفر جریان دارد. ما خانواده سه نفره، سه ضلع مثلث هستیم؛ قوی‌ترین شکل تمام دنیا. هیچ‌چیز آن‌قدر قوی نیست که اضلاع این مثلث را متزلزل کند. وجود ما سه نفر از ازل تا ابد برای کنار هم بودن خلق شده است. به قول خودت هر کس آمده سهمش را بدهد برود.»

سبا سلیمانی در ادامه گفت: پدرم با اسم علی به دنیا آمد و با عشق علی زیست و با علی هم‌قدم شد. من صدای سلامی را که با قلبت به علی دادی شنیدم. من شنیدم وقتی گفتی به خدای کعبه رستگار شدم. بابا. علی‌بابا امروز تن تو بذر است، ما در زمین می‌کاریم تا سبز شوی و سبز بمانی.

سبا سلیمانی در  پایان از طرف مادرش از همه همدری ها تشکر کرد و گفت: علی همیشه می گفت امید را نشر دهید حتی اگر سخت باشد. امیدوارم از اینجا شادی و امید را به یادگار ببرید.

در پایان پیکر مرحوم علی سلیمانی بر روی دوش همکارانش به سمت آرامگاه ابدی رهسپار شد.

نظر شما