نقد «ژان میشل فرودون»، منتقد سینمایی فرانسوی درباره فیلم «آتابای»؛

«آتابای» گواهى بر آزادی درونى فیلم‌ساز

|
۱۴۰۰/۰۹/۲۰
|
۰۱:۵۸:۰۰
| کد خبر: ۱۲۷۲۱۲۶
«آتابای» گواهى بر آزادی درونى فیلم‌ساز
ژان میشل فرودون، نویسنده و منتقد مشهور نشریات لوموند و کایه دو سینما و مدرس سینما در دانشگاه سوربون پاریس پس از دیدن فیلم «آتابای» ساخته «نیکی کریمی» با اشاره به این‌که آتابای نه تنها بر توانایی‌های نیکی کریمی در مقام فیلم‌ساز دلالت می کند، بلکه گواهی است بر آزادی درونی‌اش، نوشته است:

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، پنجـمین فـیلم نـیکی کـریـمی مهـر تـأیـیدی اسـت بـر قـابـلیت‌هـای او در مـقام فـیلم‌ساز، چیزی کـه در آثـار پـیشین او نیز کـامـلاً مـشهود است، اما غالبا بـه دلیل شهـرت این کارگردان به عنوان بازیگر، دست‌کم گرفته شده است. این فیلم از جنبه‌های مختلف نمایانگر پیشرفتی واقعی در سینمای معاصر ایران است. فـیلم نـیکی کـریـمی که بـر اسـاس فـیلمنامـه‌ای از خـود او و هـادی حـجازی‌فر ساخته شده کـه همچنین نـقش اصـلی فیلم را ایفا می‌کند، بـه وجوه عمیق هنرمندانۀ هم زمان و منسجم بسیاری دست یافته است.

‌‎ آتـابـای برشی از زندگی یک مرد است، شخصیت اصلی داستان که نامش برگرفته از عنوان فیلم است، نه قهرمان است، نه ضد قهرمان، بلکه انسان (مردی) است با خصوصیاتی که به واسطۀ کنش‌ها و فقدان کنش‌ها، نگاه پیوستۀ دیگران به او و خاطره‌هایی که می‌گوید اما ممکن است واقعیت نداشته باشد جان می‌گیرد و زنده می‌شود آن هم با بیانی غیرمستقیم.

فیلم‌نامه و بیش از آن، شیوه  فیلم‌سازی کارگردان راه را برای جان گرفتن شخصیتی باز می‌کند که در تسخیر خاطره‌ها و تشویش‌ها، آرزوها و رویاهاست، فردی که در هیچ تعریف خاص یا ویژگی شخصیتی خاص که تا به حال دیده‌ایم، نمی‌گنجد.

 

از این رو این پیکرۀ انسانی بسیار فاخر که هرچه فیلم پیش می رود، رازآلودتر می‌شود، و در روند این نمایش، به آینه‌ای چند منظوره تبدیل می‌شود که در آن شخصیت‌هایی گوناگون تجزیه می‌شوند.

فیلم در عین حال گستره ای بسیار با شکوه از شخصیت های زن هم دارد. زنانی که با ظرافت بسیار ترسیم شده‌اند، با توجهی دقیق به نسل‌ها و  طبقه‌های مختلف اجتماعی. بدیهی است که بار این ویژگی‌ها همچنان بر دوش شیوۀ بیان کارگردان است که اینطورشخصیت های دیگر، ازجمله «فرعی»ترین آن‌ها از حضور و جذبه‌ای برخوردارند که شخصیت قدرتمند گرچه متزلزل کاظم/آتابای را تقویت می کنند. این ویژگی‌ها دستیابی آتابای به این نتیجۀ معجزه‌آسا را فراهم می‌کند: فیلمی کاملا زنانه که شخصیت اصلی‌اش مرد است.   

 

‌‎ فــیلم همچنین چشم‌اندازی بــسیار قــدرتــمند و تــأثــیرگــذار از ایران ارائه می‌دهد، نه فقط به واسطۀ تصویرهای با شکوه بلکه به واسطۀ ظرفیت موجود جغرافیایی که حساسیت‌های مخاطب خارجی را بر می‌انگیزد تا دلبستگی ایرانی‌ها را به باغ ایرانی در همۀ ابعادش نمایان کند، از مادی‌ترین بعد آن گرفته تا شاعرانه‌ترین ابعاد این سرزمین که همواره مورد ستایش بزرگترین هنرمندان پارسی زبان بوده است.

‌‎در اینجا نیز بار دیگر نــقطۀ قــوت فــیلم در ایــن اســت کــه هــیچ چــیزی بــه طور مســتقیم بــیان نـمی‌شـود، بـلکه تماشاگر کم‌کم از رابـطه میان انـسان و این فضا آگاهی می‌یابد که هم‌زمان طبیعی و پرنقش و نگار است، فضایی که بارور حافظه‌ای تاریخی است و چه بسا آینده را نیز در دل خود نهفته کرده است.

‌‎ تــرکــیب حــیرت انــگیزِ سبکبالی و شور وهیجان‌های عمیق کــه گــاه مــی‌تــوانــد راه را به روی خــشونــت، مـرگ و رفتارهای شریرانه بگشاید، بـه واسطۀ مـیزانـسنی که  به کار گرفته شده به طوری حیرت‌انگیز طـبیعی و واقعی جـلوه مـی‌کـند. در واقـع، روش فیلم‌سازی و ساختاری داسـتان، در لایه‌های پی در پی که کم‌کم  آشکار می‌شوند و امکان بروز موقعیت‌هایی را ایجاد می‌کند که بازتاب یکدیگرند، بی آن‌که به طور کامل مکمل یکدیگر باشند؛ به تماشاگر فضا می‌دهد تا اندیشه کند و از احساسات خود وام بگیرد و خود را به جای شخصیت‌ها بگذارد.‌‎

مهارت تاثیرگذار کارگردانی تنها در ظرافت چشمگیر آن خلاصه نمی‌شود بلکه به درستی راه را برای ورود خاطره‌های دردناک به زمان حال باز می‌کند که در دنیای واقعی غایب‌اند.‌‎

سبک فیلم‌برداری فیلم را می‌توان به معنای واقعی کلمه بلندپروازانه توصیف کرد، با توجه به ترکیب‌بندی فریم‌ها، حرکت دوربین، بهره‌برداری از نور و طراحی صدا نیز به همچنین.

‌‎از این حیث آتابای نه تنها بر توانایی‌های نیکی کریمی در مقام فیلم‌ساز دلالت می‌کند، بلکه گواهی است بر آزادی درونی‌اش که در او این توانایی را ایجاد می‌کند تا از صرف به تصویر کشیدن داستانی تاثیرگذار فراتر برود و توجه هر نوع تماشاگر را هم به فیلم خود جلب کند.

انتهای پیام //

نظر شما