به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ یادداشت دکتر رقیه محمدزاده کارشناس و مدیر رسانه به بهانه اکران فیلم «لایههای دروغ» به شرح زیر است.
فیلمی مشترک میان ایران و فنلاند. فیلم با سکانسی که در آن سام کاشانی آتش نشان با شجاعت در حال نجات مردمان گرفتار در آتش است آغاز می شود. بیست و سه نفر در ساختمان دچار حادثه بوده اند که دو نفر پایانی در حال نزاع در میان آتش هستند.
یکی از آن دو مرد (آرمان) دیگری را بسته و به سام اجازه کمک را نمی دهد. علیرغم مقاومت آرمان ، سام هر دو را از اتش بیرون می آورد و خود دچار سوختگی سطحی می شود. بعد از بهبود مرد نجات یافته آخر برای تشکر چکی به سام می دهد. مردم معترض به سام در میان آتش هم در دادگاه به جرم آتش زدون کارخانه شرکت به پنج سال حبس محکوم می شود. سام که مسلط به ورزش های رزمی است، با چک دریافتی از ایران رفته و در فنلاد ازدواج می کند. بعد از پنج سال به ایران بازمی گردد و و در ابتدای ورود همسرش ربوده می شود.
سام به پلیس مراجعه می کند، مراجع قانونی ربوده شدن همسر سام را باور ندارند به همین سبب سام شخصا برای رهایی همسر خویش تلاش می کند در نهایت و بعد از روبرو شدن دو شریک و قتل عام گسترده توسط سام و همسرش پلیس فاتحانه در سکانس آخر از راه رسیده و از سام برای پیدا شدن یک مفسد اقتصادی تشکر می کند.
عملا فیلم لایه های دروغ را حتی نم یتوان یک تله فیلم ضعیف هم نامید. فیلمی که هیچ شباهتی به فضای فرهنگی اجتماعی ایران نداشت و در بیش از سه چهارم زمان فیلم شاهد دعوا و حرکات رزمی سام کاشانی در مواجهه با کسانی که همسر او را روبوده اند هستیم. فضا سازی غیر منطقی، شخصیت پردازی ضعیف، مشخص نبودن منطق روایی داستان، و مبهم بودن علل خصومت های موجود بین کاراکترها در مجموعه فیلم لایه های دروغ را به فیلمی غیر قابل باور و غیر جذاب مبدل کرده بود. آرمان از سوی شریک خود آسیب دیده بود، مرگ همسر آرمان به سبب کلاهبرداری شریک او بوده است در حالیکه او از سام که به وظیفه خود عمل می کرده انتقام می گیرد. او تلاش دارد تحت فشار قرار دادن سام، به شریک کلاهبردار خویش برسد.
پلیس کم تحرک و بی فروغ فیلم و همچنین فضای هالیوودی و جکی چانی مبارزات سام با خلافکاران فضای اثر را به آثار دست چندم هالیوودی مبدل کرده بود تا فیلمی در فضای ایران و مسایل مبتلا به آن. تنها ارتباط مشترک ایران فنلاند بودن اثر نمایش سکانس هایی از تفریح و تمرین سام و همسرش در فنلاند نشان داده شد بدون مشخص بودن منطق داستانی اثر. در فیلم مشخص نمی شود که چرا سام با آن رشادت برای نجات مردان گرفتار در آتش تلاش می کند و چرا تصمیم به رفتن از ایران می گیرد. یا مشخص نمی شود چرا سام در مدت زندگی در فنلاند کابوس نمی بیند و به محض ورود در ایران کابوس می بیند.
داستان گذشته سام کاشانی، یا شخصیت دوستان سام هیچ یک معرفی نمی شوند. حتی معلوم نمی شود علت نزاع آرمان و شریک کلاهبردارش چه بوده، چرا منجر به مرگ همسر آرمان شده، یا چه دلیلی سبب شده که آرمان تصمیم به انقام از شیک خود با آتش زدن کارخانه و به خطر انداختن جان 23 نفر بگیرد و چرا های بسیار دیگر. تنها سوال موجود این بود هیات انتخاب چه شاخصه برجسته ای در این اثر مشاهده کرده بودند که آن را برای حضور در بخش سودای سیمرغ برگزیده اند؟
انتهای پیام//