شاید یکی از جذاب ترین و وسوسه کننده ترین حرفه های دنیا بازیگری باشد که تقریبا همه انسان ها علاقه مند هستند در خودآگاه و ناخودآگاه شان این حرفه را تجربه کنند و از رمز و رموز این جذابیت آگاه شوند.
دیده شدن به واسطه خلق کردن و متولد کردن فردی دیگر از وجود خودتان که می تواند در معرض نگاه دیگران قرار بگیرد طبیعتا یک فرصت عجیب و غریب است که در دنیای بازیگری تجربه می شود اما این تجربه خاص همه آنچه ما در مورد آن از بیرون می بینیم و می پنداریم نیست.
اگر به مکاتب مختلف دنیای بازیگری اشراف داشته باشیم و با تحقیقی میدانی این دنیای ویژه را مطالعه کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که بر خلاف تصور بسیاری از افراد بیرون گود ،بازیگری یکی از سخت ترین و تخصصی ترین و پر دغدغه ترین مشاغل دنیا است که گاهی هنرمند با توانایی های برونی و درونی اش آن را به ساده ترین ،جذاب ترین و به ظاهر سهل الوصول ترین حالت ممکن به نمایش در می آورد و اینجاست که هنر توسط هنرمند متبلور می گردد.
در این مقال به نحوه شکل گیری نقش های مختلف توسط بازیگران مختلف بر اساس مکاتب مختلف بازیگری در سبک ها و شیوه های اجرایی متفاوت نگاهی اجمالی خواهیم داشت.
بدیهی است که بازیگر بر اساس نوع قصه، ژانر و ادبیات روایی اثر نمایشی به نوعی خاص از جنس بازیگری گاهی درشت ،گاهی ریز و زیر پوستی، گاهی برای دوربین، گاهی برای صحنه نمایش، گاهی برای پرده نقره ای، گاهی برای جعبه جادویی و.... می رسد .
بر اساس تعاریف مختلفی که از کار بازیگر وجود دارد هر آرتیست با شیوه و گونه ای خاص به نقش نزدیک شده ،کاراکتر را از آن خود می کند نقش را در روح و روان خود می گستراند . گاه به اگر طلایی استینسلاوسکی نزدیک شده گاهی با فنون فاصله گذاری برتولت برشت و گاهی تنها به تکنیک و حس و حال خودش در برخورد با نقش اکتفا می کند و اصولا نقش را حسی و نه تکنیکی ارائه می کند .
اگر در دنیای پزشکی و مهندسی شیوه های محدودی در رسیدن به هدف وجود دارد در دنیای بی حد و مرز بازیگری به تعداد هنرمندان مسیر متفاوت برای رسیدن به نقش وجود دارد بدیهی است در این شرایط است که نخبه های دنیای هنر بیش از دیگر حرفه های دنیا نمود پیدا می کنند و عنوان هنرمند دقیقا به همین خلق و به وجود آورندگی آنچه نیست مرتبط می شود .
این موقعیت و جغرافیای متفاوت محلی برای تکرار یا شبیه سازی مگر با هدف مشخص نیست بلکه دنیایی است برای خلقت نو و آفرینشی که بتواند همگان را انگشت به دهان نگاه دارد.
با این مقدمه نسبتا طولانی به بررسی هنر بازیگری در سینما و تلویزیون خودمان نگاهی گذرا خواهیم داشت که گاهی جواب این سوال ساده برای مخاطب عام هم سخت و دشوار است که چرا در آثار نمایشی مان تا این حد شاهد بازی های تصنعی ، دوست نداشتنی و کم عمق هستیم و عملا این نکته، سوالی ایجاد می کند که در این حرفه سخت و عجیب، عادی ترین افراد نیز می توانند داوران خوش قضاوتی بر حرفه ما باشند چرا که ارتباط مستقیمی که بازیگر با روح و روان و ذهن مخاطبش بر قرار می کند به وی این قدرت و توان را می دهد که با جسارت از عدم بر قراری ارتباطش با هنر او بگوید!
متاسفانه در سال های اخیر کمتر از قبل شاهد خلق شخصیت های جذاب و ویژه در آثار نمایشی مان بوده ایم.
چه انگشت شمار هستند نقش هایی که تماشاگر از دیدن آن ها به لذتی وصف ناشدنی برسد و اوج هیجان از خلق یک شخصیت تماشاگر را به وجد بیاورد .
بی تعارف باید بگوییم بازی های ضعیف، بازیگر های تکراری، شخصیت های بی عمق و روح و کارگردانانی که هیچ اشرافی به کار بازیگرشان ندارند و تنها پلان های روزمره ی اثرشان را می شمارند و می روند، جایگاه بازیگر را با افت مواجه کرده است به طوری که کمتر شاهد این هستیم که بازیگران با ایفای یک نقش تماشاگر را مسحور کنند و چه کم هستند نقش هایی که بازیگر برای آن ها از قبل پی محکمی ریخته باشد .
حتی شخصیت های معدودی روی کاغذ خلق می شوند، بازیگران معدودی برای نقش ها وقت و فکر و کنجکاوی و جست و جو و تلاش دارند و کارگردانان معدودی از دل توانمندی های یک بازیگر به دنبال یک شگفتی و کشف هستند در این شرایط بدیهی است که شغل بازیگری می تواند مانند یک شغل روزمره، اداری، تکراری و معمولی شود .
تاریخ سینمای ایران در خود علی حاتمی ها دیده است ما در سوابق سینمایی این مرز و بوم فیلم سینمایی اجاره نشین ها را به کارگردانی داریوش مهرجویی داریم، حمید هامون محصول تلاش مرحوم خسرو شکیبایی و داریوش مهرجویی است . کارنامه بهروز وثوقی مملو از نقش هایی است که هر کدام می تواند آبروی بازیگری این کشور هنر خیز باشند . علی نصیریان با «میوه ممنوعه» الفبای جدیدی را از بازیگری تعریف می کند و در نسل های نو شاهد حضور ستاره هایی هستیم که هر کدام سردمدار سبکی در بازیگری هستند.
کشور ما در سال های اخیر بازیگران بزرگی را به خود دیده است اما بیزینس مخلوط شده با این حرفه از بازیگر ستاره به معنای واقعی یک کاسب میلیارد می سازد که گویی دغدغه هنری در هیچ کجای اهدافش جایی ندارد و .... .
انتهای پیام//