محمد صالحعلا نویسنده و کارشناس ادبی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، درباره اقتباس در سینما و فیلم سینمایی «برف آخر» که به گفته امیرحسین عسگری کارگردان این فیلم با اقتباس از یکی از آثار این نویسنده ساخته شده، گفت: فیلم را ندیده ام، اما من شنیده ام آقای عسگری، فیلم ارجمندی ساخته اند شاید برای آنکه نگاه شجاعانه ای به ادبیات و سینما دارند، دیگر فیلمساز ما آقای فهیمی هم فیلم اقتباسی تحسین شده ای با نگاهی به داستان کوتاه «نعلبکی پنیر» ساختهاند.
صالحعلا خاطرنشان کرد: معمولا آثار اقتباسی از بلوغ زیبا شناسانهای برخوردارند، البته داستان و سینما هر دو مرزهای مبهمی دارند، کار فیلمساز همپوشانی این مرزهای مبهم است، ولی گاهی دیدهایم جهانهای، داستان و فیلم، از هم دور شدهاند ، شاید علت این است که هر کسی خواسته لحاف را روی سر خودش بکشد، نمی توان به رودخانهای گفت از راهی که من پیشنهاد می کنم، به دریا برس، که در این صورت، اثر اقتباسی آینه شکسته است، این نحله قواعد خود را دارد، چنانکه قواعد زندگی روی زمین با قواعد زندگی در آسمان یا دریا تفاوت دارد، برخی از فیلمسازها به کلیات داستان نگاه می کنند به ذرات اندیشهی نویسنده بی اعتنا هستند، در حالیکه هر داستان یک جهان کوچک است، نقش فیلمساز تغییر کاربری ادبیات به کاربری سینما است، نه بزرگتر یا کوچکتر کردن دنیای داستان ، من سینمای اقتباسی را می پسندم، ولی بیشتر دلبستهی سینمای مستندم ، سالهاست رغبت ام به سینمای دراماتیک را از دست دادهام، به نظرم سینمای دراماتیک گلدانی خالی است، سینمایی ناقلا و دور شده از راستی است، بویژه در این سالها که بیشتر اشخاص بد قهرمان شدهاند و اهل جهنم از آتشی که در آن می سوزند لذت می برند، شاید کارخانه های ایده سازی ورشکسته شده اند.
وی افزود: خوشبختانه هنوز هم ادبیات مهم است، زیرا هنوز هم فهم ما از جهان فهمی است مبتنی بر زبان و ادبیات. اجداد تاریخی ما زبان را اختراع کردند تا بتوانند داستان خودشان را تعریف کنند، کاری که ما با زبان می کنیم، که به قول هایدگر، زبان خانهی وجود است، پس به یقین زبان و ادبیات مهمترین دستاورد انسان است. هنوز کلمه از هر چیزی چیزتر است، در این سالها زبان هم با شتاب بسیار در تغییر است و اعتماد به معنی کلمات از دست رفته است، چنانکه معنی کلمات بلاتکلیفاند، نگاه کنید به کلمه «نه» یعنی «خیر» شوربختانه «نه» در این سالها یعنی «آری» اگر بخواهیم «نه» را به معنی قدیم اش بکار ببریم، دست کم چندین و چند بار باید بگوییم ، نه نه نه، آنهم با صدای بلند، یا بفریاد.
صالحعلا درباره وضعیت سینمای اقتباسی در ایران گفت: سینمای اقتباسی ما گاهی بهتر از داستان بوده، گاهی مماس با داستان، اما اغلب کج شده است.
این نویسنده در پاسخ به این پرسش که چقدر حقوق مولف در این بحث در کشور ما مورد توجه قرار میگیرد، گفت: باید پاسخ این پرسش نزد مقام های فرهنگ و هنر باشد، البته ایشان هم در این باره علاقه و دغدغه ای ندارند، اساسا مسئولان هنری ما چیز زیادی دربارهی سینما، موسیقی، تاتر، و هنرهای تجسمی نمی دانند، یعنی معطی شیی فاقد شیی است، طبعا با حقوق پدید آورندگان هم آشنا نیستند ، بقول صائب تبریزی، باید که تا حشر در شکنجه ی این کفش تنگ بود.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا در تاریخ سینمای ایران آثار اقتباسی با کیفیتی میتوان یافت یا خیر، گفت: بله، بسی بسیارند، بیشتر آثار اقتباس شده از داستان نویس ها و نمایشنامه نویس هامان، مانند، صادق چوبک، محمدعلی افغانی، محمدرضا اصلانی، گلشیری، هدایت، پزشگزاد، مرادی کرمانی، دولت آبادی ، ساعدی و دیگرها.
صالحعلا درباره فعالیتهای این روزهایش گفت: لک و لک چند سالی است ، روی سه داستان «نای نای»، «شکفتن گلی بیرون فصل ها» و «نترس بیا نشان بده» و هم نمایشنامه ای با عنوان موقت «شرح فعل عاشقان» کار می کنم.
این نویسنده اظهارات خود را با آرزویی برای سال آینده به پایان رساند و گفت: به نظرم خوب است با هم دست بدهیم، دست دادن از فضایل انسانی است، گوهر پنهانی دارد، دست دادن، روزهایمان را شبیه هم می کند و به آنجا که روزهای خوب انتظارمان را می کشند می رساند، که دیده ام ، هر که با دریا دست داده، دست اش خیس شده است.
انتهای پیام //