معرفی کتاب؛

معرفی کتابی درباره ساختار فیزیکی و مفهومی واقعیت اجتماعی

|
۱۴۰۱/۰۳/۰۹
|
۰۶:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۳۳۳۱۹۸
معرفی کتابی درباره ساختار فیزیکی و مفهومی واقعیت اجتماعی
کتاب «ساخت واقعیت اجتماعی» به چگونگی ساختن یک واقعیت اجتماعی از تأثیرات حسی خود می پردازد. به عنوان مثال، چگونه از کاغذ چاپ شده‌ای که می‌بینیم و لمس می‌کنیم، یک «اسکناس پنج پوندی» با تمام آنچه از نظر ارزشی و معنای اجتماعی دلالت دارد، می‌سازیم.

به گزارش خبرگزاری برنا، در «ساخت واقعیت اجتماعی»، فیلسوف برجسته جان سرل، ساختار واقعیت اجتماعی (یا آن بخش‌هایی از جهان را که فقط با توافق انسان‌ها حقایق هستند، مانند پول، ازدواج، دارایی، و دولت) را بابی رحمی یک منتقد جدی مورد بررسی قرار می دهد. واقعیتی که مستقل از توافق انسان است. سرل نشان می‌دهد که واقعیت بی‌رحم شالوده غیرقابل انکار تمام واقعیت‌های اجتماعی را فراهم می‌کند، و واقعیت اجتماعی، در حالی که بسیار واقعی است، با چیزی بیش از عرف و عادت حفظ نمی‌شود.

جان آر. سرل، استاد فلسفه میلز در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی است. از جمله کتاب های او می توان به اعمال گفتار اشاره کرد. و همچنین: بیان و معنا؛ جنگ دانشگاه؛ عمدی بودن؛ کشف مجدد ذهن؛ و ذهن ها، مغزها و علم.

این کتاب در مورد ساختار فیزیکی و مفهومی واقعیت اجتماعی است، مانند چیزهایی مانند پول، ازدواج، دولت، شرکت ها و مهمانی های کوکتل. سرل اشاره می کند که بسیاری از حیوانات در بسته زندگی می کنند و با هم همکاری می کنند و بنابراین یک "واقعیت اجتماعی" را نشان می دهند. تنها چیزی که برای اجتماعی بودن لازم است این است که دو نفر یا حیوانات کاری را با هم انجام دهند. اگر من و شما تصمیم گرفتیم با هم قدم بزنیم، این پیاده روی ما یک واقعیت اجتماعی است. اگر موافق باشیم که پیچ گوشتی برای راندن پیچ ها مفید است، توافق ما در یک چارچوب اجتماعی و زبانی صورت می گیرد که هر دو می دانیم پیچ گوشتی ها و پیچ ها برای چیست. اما نه راه رفتن و نه پیچ گوشتی نهادینه نیستند. راه رفتن کاری است که انسان ها با ساختار فیزیکی خود قادر به انجام آن هستند و همین امر در مورد توانایی پیچ گوشتی در کشیدن پیچ نیز صدق می کند. اما سایر اشیاء (سکه ها) نیز می توانند پیچ را بچرخانند و اگر می توانند این کار را انجام دهند به لطف ساختار فیزیکی آنها نیز هست... .

بخش‌هایی از کتاب:

برای تشریح موضوعات و استدلال هایی که می خواهم مطرح کنم، ناچارم برخی توضیحات و تمایزات ابتدایی را، هر چند به اختصار، بیان کنم. باید صریحا روشن سازم که کدام خصوصیات با این مسئله در ارتباط است. در این جا نمی خواهم «زبان» را تعریف کنم و همین طور بسیاری از خصوصیات اساسی زبان های طبیعی پیشرفته با بحث حاضر ارتباطی ندارد مانند امکان نامحدود تولید عبارات بدیع، وجود توان گفت کنشی (illocutionary force)، سورها، و ادات منطقی. آن خصوصیت زبان که برای برساختن امور واقع نهادی ضرورت دارد وجود ابزارهای نمادین مانند واژه هاست که بنا به قرارداد معنادهنده یا بازنما یا نماد چیزی فراتر از خودشان هستند. بنابراین وقتی که می گویم زبان تا اندازه ای مقوم یا برسازندهٔ امور واقع نهادی است، منظورم این نیست که امور واقع نهادی نیازمند یک زبان طبیعی کاملا پیشرفته نظیر فرانسوی، انگلیسی، یا آلمانی است. ادعای من دربارهٔ این که زبان تا اندازه ای در برساختن امور واقع نهادی نقش دارد معادل این ادعاست که امور واقع نهادی شامل برخی عناصر نمادین است و منظورم از عنصر «نمادین» واژه ها یا نمادها یا دیگر ابزارهای قراردادی است که معنایی دارند یا چیزی را بیان می کنند یا بازنما یا نماد چیزی فراتر از خودشان هستند، به شکلی که برای عموم قابل فهم است. قصدم این است که این جا مطلب را به صورتی بسیار مبهم و کلی مطرح کنم؛ زیرا تا این جا می خواستم فقط آن خصوصیتی از زبان را مشخص کنم که مدعی ام در برساختن واقعیت نهادی نقش دارد.

زبان، مطابق برداشتی که من در این جا از این مفهوم در نظر دارم، اساسا شامل هویاتی است که نقش نماد دارند؛ و در زبان، برخلاف حالات التفاتی پیشازبانی، این گونه توانایی های التفاتی ویژگی ذاتی هویات زبانی نیست، بلکه ناشی از توانایی التفاتی ذاتی در انسان هاست. از همین رو جملهٔ «من گرسنه ام» بخشی از زبان است، چون بنا به قرارداد قوهٔ بازنمایانه یا نمادین دارد. اما خود احساس گرسنگی بخشی از زبان نیست، زیرا فقط به طور ذاتی (و نه نمادین) بازنمای شرایط برآورده شدن خود است. شما برای احساس گرسنگی به زبان یا هیچ نوع قرارداد دیگری نیاز ندارید.

انتهای پیام //

نظر شما