«ملاقات خصوصی» روایتی عاشقانه از داستانی واقعی است. این فیلم که کارگردانی آن برعهده امید شمس است سال گذشته در چهلمین جشنواره فیلم فجر اکران شد و با استقبال بینظیر مخاطبان و منتقدین همراه بود.
ملاقات خصوصی با بازی هوتن شکیبا ، پریناز ایزدیار و... به تهیهکنندگی امیر بنان ساخته شده است و این روزها پروانه نمایشش صادر شده وقرار است به زودی در سینماهای کشور روی پرده میرود. امید شمس نویسنده و کارگردان با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ گفتوگویی داشته که در ادامه میخوانید:
در جشنواره فیلم فجر برای «ملاقات خصوصی» مشکلات بسیاری ایجاد شد. در ابتدا کمی از این مشکلات و حاشیهها بگویید.
در جشنواره فیلم فجر همهی بلیتهای ملاقات خصوصی در ساعات اول فروش رفت. فیلم ما، هم از سوی منتقدان هم آراء مردمی مورد استقبال واقع شد. یکی از تهیهکنندهها که نام او را نمیبرم و خودش هم در جشنواره فجر سال گذشته فیلم داشت شروع به مصاحبه کردن و سیاهنمایی کرد و فضای بیمارگونهای را برای من و فیلمم ایجاد کرد. متاسفانه سوتفاهمها و دشمنیهای بسیاری پیش آمد. من نه فرد پولداری بودم نه رابطهای در سینما داشتم که براساس آن خودم را نشان بدهم. به عنوان یک فیلمساز کار اولی نیاز به دیده شدن و حمایت داشتم. هم درس خواندم هم کار کردم و هم فیلم کوتاه ساختم. حقیقتا برای رسیدن به این نقطهای که در آن ایستادهام بسیار تلاش کردم. توقع داشتم مسئولین و پیشکسوتان سینما از من حمایت کنند. متاسفانه درصد دشمنیها بیشتر بود. به هرحال ما کار هنری انجام میدهیم اما رفتارها و برخوردهایی دیدیم که تمام انگیزه و امید ما را برای ادامهی کار گرفت.
«ملاقات خصوصی» به گفتهی خودتان و آنچیزی که ما شاهدش بودیم در جشنواره فیلم فجر بسیار مورد استقبال قرار گرفت اما به یکباره متوجه شدیم که سیمرغ آراء مردمی را که حق این فیلم بود از جشنواره حذف کردهاند. نگاه شما به موضوع چیست؟
مطمئن بودم و به گوشم رسیده بود که ملاقات خصوصی در بخشهای مختلفی از جشنواره فیلم فجر نامزد شده است اما به یکباره همهچیز خراب شد. سیمرغ مردمی روی هوا رفت و اتفاقات بدی از روی دشمنی برای ما پیش آمد. خوشبختانه مردم از ظلمی که در حقمان شد آگاه شدند و در فضای مجازی فیلم ما را مورد حمایت قرار دادند.
شایعات بسیاری در خصوص شما در فضای مجازی و رسانهها دست به دست شد. کمی از شایعات و منشا آنها بگویید.
علیه من شایعات بسیاری کار کردند. به حدی که چند روز بعد از آن اتفاقات انگ چاقوکشی به من زدند. حتی خبر این قضیه را صداوسیما، خبرگزاریها و کسانی که ادعا میکردند دوستان من هستند پخش و دست به دست کردند. باز هم باید بگویم که تمام این مسائل کار آن تهیهکننده بود. یک روز از خواب بلند شدم و دیدم که عالم و آدم به من زنگ میزنند و مدام میپرسند تو چه کار کردهای؟ بیاخلاقی بیش از این؟ این خبر به گوش پدر و مادر من هم رسید. یک لحظه فکر نکردند با این خبر کذب ممکن است برای خانوادهی من اتفاق بدی بیفتد؟ آیا باید رقابت در سینما اینگونه باشد؟ باید یک فیلمساز جوان را در نطفه خفه کنند؟ همهی این اتفاقات به دلیل حواشی در جشنواره فجر پیش آمد.
پیش از نادیده گرفتن «ملاقات خصوصی» و حاشیههای پیش آمده، چقدر به جشنواره فیلم فجر و موفقیت در آن امیدوار بودید؟
یکی از حقهای مهمی که از ما گرفته شد سیمرغ مردمی بود. اگر ما این جایزه را میگرفتیم به راحتی و بدون نوبت میتوانستیم فیلممان را در عید نوروز اکران کنیم. این مسائل باعث دلسردی فیلمساز و از بین رفتن تب و تاب مخاطب برای پیگیری اثر میشود. البته این را هم باید بگویم که ساخت ملاقات خصوصی تنها بر عهدهی من نبود. این اثر زحمت یک گروه بزرگ با سرمایهی خصوصی بود که متاسفانه نادیده گرفته شد. آقای بنان تهیهکننده ملاقات خصوصی با جان و دل برای کار مایه گذاشتند. همهی ما فکر میکردیم که در جشنواره فجر اتفاقات خوبی برای ملاقات خصوصی خواهد افتاد و فرصت دیده شدن خواهیم یافت. اما زحمات همه زیر سوال رفت. برای مثال برادرم اولین حضورش در فیلم بود. که خوشبختانه نظر اکثر منتقدین را به خودش جلب کرد و فرصت خوبی بود که دیده شود اما همهچیز خراب شد. این حقی است که از آن نمیگذرم و افرادی که در آن دخیل بودند را هرگز نمیبخشم.
چه برنامهای برای اکران فیلمتان دارید؟
پروانه نمایش ملاقات خصوصی صادر شده انشاالله به زودی آن را اکران خواهیم کرد.
مدتی است شاهد این هستیم که فیلمسازان تازهکار و کار اولی دست روی موضوعاتی خاص و بکر میگذارند. ایدهی فیلم شما هم جالب و متفاوت بود. فضاهایی را مخاطب در ملاقات خصوصی میبیند که پیش از این ندیده و تجربه نکرده است. بگویید ایدهی این فیلم از کجا آمد؟
محلهای که در فیلم میبینید محلهی زندگی خودم(خرمدشت کرج) است. هنوز برادر و خانوادهی من آنجا زنندگی میکنند. من در آن محل زیست کردم و کاملا به آن فضا مسلطم. سالها پیش به سفارش قوهی قضاییه شروع به ساخت مستندی به همراه علی سرآهنگ کردیم. در زندان کچویی، قزل حصار و... جرمها را بررسی کردیم و به بزهکاری مجرمان زن در زندان رسیدیم. پس از چندین ماه تحقیق و مصاحبه به سوژهای رسیدیم که ایدهی فیلم من شد. احتمالا بقیهی فیلمهای من هم در این فضا ساخته خواهند شد.
شما از محیطی میآیید که به گفتهی خودتان اکثر دوستانتان یا خلافکار بودند یا در زندان به سر میبردند. چه شد که امید شمس از زیست در آن محیط تبدیل به یک فیلمساز شد؟
زمانی که به این محل آمدیم من و برادرم را در مدرسه با چاقو خفت کردند. فضای بسیار عجیبی بود، باید مقابل این افراد از خودمان دفاع میکردیم تا آسیبی به ما وارد نکنند. من مدام درس میخواندم و به این فکر میکردم که چه راهی را بروم تا شبیه این آدمها نشوم. جهت خلاف آنها زندگی کردن آن هم در آن محیط کار بسیار دشواری بود. از نظر جایگاه و طبقه اجتماعی به حدی پایین بودیم که هرچه تلاش میکردیم باز هم دیده نمیشدیم. وقتی در آن طبقه قرار میگیری یا باید پیشرفت کنی یا باید خودت را رها کنی و شبیه دیگران بشوی. در واقع آنجا آدم متوسط وجود ندارد. من تمام سعیم را کردم که خودم را از آن فضا نجات بدهم. البته این را بگویم که آدمهای خوب و درست هم در آن فضا وجود دارند که من همچنان با آنها در رفت و آمد هستم.
انتخاب نقشها در فیلم برایتان چگونه بود؟ آیا همزمان با نوشتن فیلمنامه کاراکترها را انتخاب کرده بودید؟
حقیقتا در ملاقات خصوصی از طیفهای متفاوت بازیگران(سینما،تئاتر، نابازیگر و...) استفاده کردهام. پریناز ایزدیار را هم از همان ابتدا در ذهنم داشتم. گزینهی اولین مرد من پارسا پیروزفر بود. ما یکبار تا پیشتولید فیلم رفتیم اما به دلیل کرونا کار عقب افتاد. بعد از آن پارسا پیروزفر سر سریال «یاغی» رفت و ما هوتن شکیبا را به دلیل چهره و جنس بازی معصوم و رندی که داشت انتخاب کردیم.
در حال حاضر مشغول چه کارها و فعالیتهایی هستید؟
فیلمنامهی سریالی کمدی را با برادران ارک مینویسیم و پس از اتمام آن وارد مراحل پیشتولید خواهیم شد. طرح این سریال را قبلا کار کرده بودیم. از نگاه خودمان کمدی ویژه و خانوادگی است. کمدی که صرف خنداندن نیست و اندیشهای پشت آن نشسته است. از نگاه من بسیاری از موقعیتهای آن شبیه «بیلی وایلدر» وودی آلن است.
خبرنگار: تبسم کشاورز
انتهای پیام/