روایتی از مهاجرت یک دختر هنرمند افغانستانی به کاشان

|
۱۴۰۱/۰۵/۳۰
|
۱۰:۱۷:۴۰
| کد خبر: ۱۳۶۶۴۷۴
روایتی از مهاجرت یک دختر هنرمند افغانستانی به کاشان
 تصرف افغانستان توسط طالبان باعث شد تا بسیاری از افغان ها به کشورهای همسایه خود، از جمله ایران مهاجرت کنند .

به گزارش خبرگزاری برنا از کاشان؛ افغانستان کشوری است که در دوره ای طولانی تحت اشغال شوروی سابق و آمریکا قرار داشته است و در حال حاضر طالبان بر آن حکومت می رانند. بعد از به حکومت رسیدن دوباره طالبان و فشارهایی از طرف این حکومت، مردم کشور افغانستان مجبور به مهاجرت شدند و اکثر آنها به ایران پناه آوردند.

پیوندهای فرهنگی و زبان مشترک باعث‌ مهاجرت بسیاری از آنها به صورت قاچاق و با ماشین های به اصطلاح «شوتی» به ایران شده است. در همین راستا با یکی از افرادی که به صورت قاچاق و با این روش به ایران و کاشان مهاجرت کرده است به گفت و گو نشستیم. 

گل نسا با کوله باری از تجربه برای زندگی اش جنگیده بود و‌ تا حدودی خودش را به رشد و شکوفایی رسانده بود که به یکباره با به حکومت رسیدن طالبان، همه آن ها را از دست داد. 

دختر مهاجر افغان در گفتگو و گو با خبرگزاری برنا می‌گو‌ید: نیمروز یکی از ولایت های افغانستان است که مهاجران زیادی از این ولایت به طور غیر قانونی به سمت پاکستان و بعد به طرف ایران راهی می‌شوند.

 مهاجران افغان مسیرهای غیر قابل تحمل را طی می‌کنند که ممکن است سبب مرگشان شود مثل افتادن از کوها، گرسنگی، تشنگی، تصادف، قتل و ... 

قاچاق انسان در مرزهای ایران زمینه خوبی را برای درآمد و استفاده سودجویان بوجود آورده است و‌ آنها با پولهای های هنگفتی، مهاجران را با ماشین های شوتی در دل کوه و کمر جا به جا می‌کنند و درآمد خوبی به دست می آورند. 

او از شرایط افغانستان بعد آمدن طالبان می گوید که با آمدن آنها، ترس و وحشت مردم را چنان به سراسیمه گی انداخت که بسیاری از طوایف به فکر مهاجرت و ترک موطن خود افتادند. 

گل نسا در ادامه می گوید: زندگی من نرمال بود و چیزی که من و فامیلم را به فکر مهاجرت انداخت، نبود کار و افزایش قیمت مواد غذایی و مهیا نبودن شرایط تحصیلی برای دختران به خصوص رشته خبرنگاری بود. وضع قانون های غیر قابل تحمل برای زنان و دختران و نبود امنیت برای مدرسه های پسرانه و دخترانه از دیگر دلایل مهاجرتم بود. 

او یکی دیگر از مهترین دلایل مهاجرت خود را موضوع حرفه اش یعنی خبرنگاری اعلام می کند و می‌گوید که طالبان روی خبرنگاران حساسیت زیادی داشتند و ممکن بود اگر در کشورم میماندم چیزی جز مرگ‌ نصیبم‌ نمی شد.

این دختر افغانی به دیگر مصائب به قدرت رسیدن طالبان اشاره می کند و می گوید: مدت هفت ماه در افغانستان در زمان حکومت طالبان در خانه بودم. نه سر کار میرفتم و نه اجازه درس خواندن داشتم، چون  شرایط به هیچ عنوان مهیا نبود. به شدت دلتنگ کلاسهای درسی دانشگاه بودم و دلتنگ صدایم در رادیوی افغانستان شده بودم، چون من خبرنگار رادیوی افغانستان بودم. 

قوانین طالبان سخت ترین شرایط را برایم رقم زد و به یک بیمار روانی تبدیل شده بودم. البته اکثر دختران سرزمینم شرایطانشان مانند من بود و آنهایی که مثل من علاقه به درس و کار داشتند، شرایطتشان برای زندگی در افغانستان اصلا مناسب نبود. 

گل نسا تصمیم خودش را برای مهاجرت می گیرد و همراه با خانواده اش به ولایت نیمروز افغانستان، همانجایی که انسان ها را قاچاق می‌کنند، می رود. 

 قاچاقچی های انسان با حرف های زیبا برای گرفتن پول بیشتر و‌ جذب مهاجر هر کاری انجام می دهند. اما این افراد در بین راه و در دل کوه های پاکستان با تهدید به مرگ و تهدید به تحویل دادن افراد به مرزبانی از مهاجرین پول بیشتری طلب می کنند و‌ اگر پولی پرداخت نکند، آنها را پیاده می کنند که سرنوشتی جز مرگ ‌نصیبشان‌ نمی شود.  

او از دشواری های سفرش با قاچاق برها اینگونه می گوید: راه هایی که آمدیم دشوار بود و با کمبود پول، غذا و آب مواجه شدیم. گاهی سردی و گاهی گرمی هوا نیز طی کردن مسیر را دشوار تر ساخته بود. 

این دختر افغان در ادامه توضیح می دهد که دو هفته در راه بودیم و از نیمروز افغانستان مسیرمان آغاز شد. چهار روز در نمیروز اقامت داشتیم و یک شب در مرز پاکستان و افغانستان زیر چادر سپری کردیم. سه شبانه روز بوسیله ماشین در راه پاکستان بودیم و یک روز در مرز پاکستان و ایران ماندیم و یک شبانه روز هم در کوه های «مشکل» پیاده روی کردیم . 

او ادامه می دهد: در این مدت با کمبود غذا و آب مواجه شدیم که خیلی ها در این راه نصف جان شدند و توان‌ ادامه‌ دادن نداشتند. بیابان های خشک و آفتاب سوزان توان راه رفتن را از ما گرفته بود. اما برای مقصد و هدفی که داشتیم تحمل کردیم و ادامه دادیم. 

گل نسا از پیاده روی ۱۴ ساعته و‌ طاقت فرسا در خیابان‌های ایران میگوید که با مشقت های فراوان این راه را طی کرده است. او می گوید: ماشین تویوتا قاچاق بران 35 نفر را در یک ماشین جاساز کرد که آن موقع حس خفگی و مردن به من دست داد. به قاچاق برها اعتراض کردم که گفتند باید مبلغ بیشتری بدهی تا جای مناسبی برایت تهیه کنیم. من هم چون جانم در خطر بود گوشی تلفن همراهم را دادم و به یک‌ ماشین‌ دیگر منتقل شدم.

 مهاجر قصه ما بالاخره با خواهر و برادر و پدرش به کاشان مهاجرت می کنند. از او درباره علت عدم سفر قانونی به کاشان را پرسیدیم که گفت: چون هزینه پاسپورت نداشتیم و در شرایط فعلی برای گرفتن پاسپورت زمان زیادی نیاز داشتیم و ما هم عجله داشتیم مجبور شدیم تا از راه غیر قانونی یعنی قاچاقی از افغانستان به پاکستان و بعد به ایران بیاییم. 

او انتخاب کاشان برای سکونت را وجود فامیل هایش و درآمد مناسب در این شهر عنوان کرد و گفت: در بدو‌ ورود به کاشان با مشکل سکونت مواجه بودیم. یکی از افراد خیر، خانواده ام‌ را در منزل پدرش برای مدتی سکونت داده است و‌ ما هم در قبال این کار از پدرشان نگهداری می کنیم. در صدد هستیم تا از راه قانونی کارت اقامت خود را تهیه کنیم تا در ادامه با مشکلی مواجه نشویم.

این دختر شیعه افغانی با بیان اینکه شیعه بودنشان حساب آنها را از حکومت طالبان جدا کرده بود می گوید: کمبودهای بسیاری در زندگی روزه مره و برای آینده مان داشتیم و به هر دری میزدیم به در بسته می خوردیم. او قوم پرستی طالبان در اموری کاری و جذب نیروی کار از بستگان خودشان، نبود انگیزه و آینده برای شروع کار و شیعه بودنشان را از جمله دلایل اصلی برای ترک افغانستان ذکر می کند. 

گل نسا؛ این دختر هنرمند افغانی در پایان گفت: آرزو‌ میکنم کشور افغانستان هرچه زودتر از شر دشمنان قسم خورده اش خلاص شود تا من و ‌تمام جوانان آن بتوانیم به کشورمان بازگردیم و در آن زندگی کنیم و آینده مان را از نو بسازیم.

گزارش: محسن بایعی‌ ، مهدی آریا

انتهای پیام

 

نظر شما