سریال های تلویزیونی و تولیدات در شبکه نمایش خانگی و به خصوص آثار سینمایی جدا از وجوه موثر در سرگرمی سازی و پر کردن اوقات فراغت اقشار مختلف یک جامعه طبیعتا برای هدفی مجزا در انعکاس پیامی هستند که معمولا بر اساس توانمندی اثر و تیم سازنده و گاهی ویترین کار (بازیگران) می توانند تاثیرگذار و البته مدتها در ذهن باقی بمانند.
طبیعتا پرداختن به هنجارهای اجتماعی و آسیب های مختلف می تواند کلاس درسی باشد برای اعضای یک جامعه تا به جای تجربه کردن در فرصتی متفاوت خود را به جای کاراکترهای یک اثر نمایشی گذاشته و با هم ذات پنداری بدون قرار گرفتن در جایگاه یک تجربه آن را به تجارب زندگی خود اضافه کنند.
پرداختن به موضوعات روز جامعه که گاها انعکاسی از اتفاقات رخ داده برای افراد مختلف است می تواند عیار هر رسانه ای را در نمایش واقعیت ها بالا برده و در این مسیر به طبع اعتماد مخاطب را دوچندان کند.
جدا از اینکه خانواده اصولا در پرورش روحی و روانی و آموزش های اجتماعی نقشی مهم و موثر برای افراد ایفا می کند بسیاری از اوقات نشناختن مسیر و ندانستن ها عاملی است تا افراد در سنین مختلف درگیر آسیب هایی می شوند که مسلما از عدم بلوغ تجربی شان در آن حوزه برمی آید.
و چه خوب است که تلویزیون به عنوان پرمخاطب ترین رسانه در دسترس افراد و البته رسانه های دیگر مانند سینما و نمایش خانگی در پرداختن به آسیب هایی که ممکن است در مسیر افراد مختلف جامعه به خصوص جوان ترها قرار بگیرد آموزش و اطلاع رسانی کافی داشته باشد و بدون هیچ رودربایستی وخط قرمزی هر آنچه باید را به مخاطب نشان دهد.
بسیاری از روابط ناصحیح افراد در سنین مختلف می تواند به شکل واقعی در سریال های نمایشی دستمایه سریال ها قرار بگیرد و آخر و عاقبت هر اتفاق بدون ممیزی در اختیار مخاطب قرار گیرد تا ایجاد تفکر کند.
ما می توانیم از پتانسیل فیلمسازی به نفع جامعه ای استفاده کنیم که امروز به رسانه اعتمادی نسبی دارد و به خصوص در خانواده آمادگی این را دارد که از آموزه های آثار دراماتیک سود ببرد در این شرایط اگر به جای نمایش واقعیت به خصوص در بحث ناهنجاری های اجتماعی و آسیب ها به سراغ انعکاس نادرست ها و ماورائی دیدن واقعیت ها برود عملا اعتماد موجود دچار خدشه شده و تردیدی نیست که در این شرایط علاقمند به سریال دیدن از تلویزیون به رسانه های دیگر به خصوص آثار خارجی کشیده می شود.
سریال بی همگان که این روزها به کارگردانی بهرنگ توفیقی و اصغر هاشمی در حال پخش است به گوشه ای از روابط جوان تر ها می پردازد و به جرات می توان جسارت تلویزیون در ایجاد فرصت برای واقع نمایی یک اتفاق را در این سریال دید.
شخصیت های واقعی و برگرفته از همین جامعه که حالا در دل داستانی به یک ناهنجاری می رسند که می تواند آئینه ای آموزشی برای مخاطب باشد.
پرواضح است که امروزه آموزش نقشی اساسی در ارتقاء سواد اجتماعی افراد موثر و فاصله گرفتن از هر گونه آسیب دارد و این آموزش وقتی می تواند مورد توجه قرار گرفته و موثر باشد که برگرفته از حقیقت های رخ داده باشد نه برداشت ذهنی دم بریده و ناقصی که مشخصا به دلایل ممیزی ها از واقعیت فاصله دارد.
هر گاه هر رسانه ای به خصوص تلویزیون در سریال های هر شبی یا درام های هفتگی به سراغ های پرداختن به آسیب های حاصل از ناهنجاری ها در حوزه های مختلف رفته است و تماشاگر را درگیر داستانی نزدیک به واقعیت از شخصیت های حقیقی کرده است محصول آن اقبال اثر و در نتیجه تاثیرگذاری بیشتر بوده است.
ما نیاز داریم در سریال سازی با مطالعات میدانی در حوزه های مختلف آسیب با نگاهی روانشناسانه و جامعه شناسانه به سراغ خلق کاراکترهایی برویم که از همین اطراف هستند و اتفاقات و حوادث در همین اطراف برای آنها رخ داده ، پس تماشاگر برای دیدن آن و نزدیک شدن به آن هیچ موضع و مقاومتی نداشته و طبیعتا شاهد باور اثر از سوی تماشاگر خواهیم بود که این برگ برنده ای است که مدیران تلویزیون برای رسیدن به حجم بالای مخاطب به آن نیاز دارند.
انتهای پیام/