زمان جبهه وجنگ ، شهداوکشته شدگان راکه میدیدم که به چه راحتی از این دنیا میروند والکی بودن و بازی بودن این دنیا را به عینه درک کردم . جنگ تما شدبه شهربرگشتم تجملات و خوشگذرونیهای نیایی دوباره منو غرق در خودش کرد ، طوری که از خداو آخرت کاملا غافل شدم . بابرنامه های آقای موزون به خودم آمدم و دیدم که چقدر ضررکردم .