به گزارش برنا؛ حاج قاسم به بچههایش گفته بود اصلاً حق ندارند برای پیشبرد کارهایشان خودشان را به کسی معرفی کنند. روز اول دانشگاه دست بچهها را میگرفت و میگفت: «اگر بفهمم از من اسمی بردی و خودت رو معرفی کردی، دیگه نمیذارم بری دانشگاه!»
زینب سلیمانی، دختر کوچک حاج قاسم، درباره مسائل کاری زیاد با پدرش صحبت میکرد. به خاطر علاقهای که به سیاست و اوضاع منطقه داشت هم مطالعهاش زیاد بود هم از پدر درباره این مسائل زیاد میپرسید.
زینب قبل از آنکه تصویرش در کنار پدر پخش شود، خیلی بیسر و صدا میرفت دانشگاه و برمیگشت. بعد از آنکه تصویرش هم پخش شد، باز مانند قبل میرفت و میآمد. چون علوم سیاسی میخواند سر کلاس زیاد درباره مسائل سیاسی کشور بحث میشد. اگر میان این بحثها کسی به حاج قاسم بیاحترامی میکرد، او بنا بر سفارشهای پدر، حتی حق دفاع کردن هم برای خودش قائل نبود.
یکی از دوستانش که او را میشناخت با ناراحتی نگاهش میکرد و میگفت: «ناراحت نشو از حرفشون.»
او هم سرش را پایین میانداخت و چیزی نمیگفت.
اما خط قرمز زینب رهبر و انقلاب بود. اگر کسی چیزی میگفت، تمام قد دفاع میکرد. حاجی هم این را میدانست و حمایتش میکرد. میگفت: «دختر من باید بلد باشه از کشور و مردمش دفاع کنه.»
منبع: کتاب «عزیز زیبای من» به قلم زینب مولایی
پایان پیام/