باشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه تاریخ

|
۱۴۰۳/۰۱/۰۷
|
۱۱:۱۲:۰۳
| کد خبر: ۲۰۷۵۰۲۳
باشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه تاریخ
علی ستاری نوشت: امام مجتبی (ع) با نرمش قهرمانانه‌‌ای که در برابر معاویه نشان دادند اولا زمینه دفاع از معاویه را با توجه به عهدشکنی‌هایی که در صلح داشت از بین بُرد از سویی دیگر امام با این صلح مشروعیت حکومت جانشینان معاویه را نیز زیر سوال برد و مجوز‌های عقلی، شرعی و عرفی قیام حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را برای قضاوت تاریخ  امضا کرد.

به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، ۱۵ رمضان سالروز ولادت بزرگ آقایی است که تمام خلائق ریزه‌خوار سفره‌ی او هستند؛ امامی که در کرامت مثل و مانندی ندارد و در عین مظلومیت و غریبی با صلابت و اسطوره‌ی شجاعت است؛ شیرزاده‌ای که در میدان رزم " شیر جمل " نام گرفت و در بزم سخاوت و ریزه‌پروری " کریم آل‌طاها"

یکی از نقاط پررنگ در زندگانی امام مجتبی علیه السلام به خصوص حیات سیاسی این نور آسمان امامت و ولایت بحث " صلح با معاویه " است؛ صلحی که مفسران را به اظهارنظرهای فراوان در این باره وا داشته است اما این صلح از یک سو هم نمادی از غربت و تنهاییِ امام مجتبی است و هم نمادی از ذکاوت و آینده‌نگری حضرتشان؛ چرا که امام مجتبی در جامعه‌ای به امامت و خلافت رسیده بود که از یک سو غرق در عافیت‌طلبی و مال‌اندوزی بودند و از سویی دیگر غرق در تحلیل‌های نادرست سیاسی و حتی بینش‌ها و تفاسیر غلط دینی!

جامعه اسلامی چه در زمان پیامبر و چه بعد از آن عشیره‌ای اداره می‌شد و عوام به خود زحمت تفکر، تعقل و تحلیل نمی‌دادند از این رو آن‌ها همواره گوش به فرمان خواص و بزرگان عشیره خود بودند بر همین اساس عموما شکست‌ها و پیروزی‌ها دسته‌جمعی رخ می‌داد و مثلا بیعت‌شکنی‌ها یا بیعت با دیگری به صورت قبیله‌ای و دسته‌جمعی رخ می‌داد.

 جریانِ انحرافی در خلافت اسلامی که بعد از رحلت جانگداز پیامبر(ص) منابع جامعه اسلامی را در دست گرفت خواص جامعه را به سمت عافیت‌طلبی ‌و سیم و زراندوزی برده بود مسئله‌ای که در حاکمیت خلیفه سوم که اصل و نسبی اموی داشت بیش از پیش دیده شد و ثروت‌های هنگفتی نصیب افرادی خاص شد و معاویه هم که منصوب خلیفه سوم در شام بود بر همین روش طی طریق خود را ادامه داد از این رو در دوران حکومت امير المومنین علی علیه‌السلام که به دنبال استقرار عدالت و احیای بیت‌المال بود، شام به کانادایِ آن زمان و بهشتِ اختلاس‌گران و ویژه‌خواران تبدیل شد.

دوران حکومت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ۴ سال و ۹ ماه بیشتر به طول نیانجامید و بعد از او نیز امام مجتبی علیه السلام تنها ۷ ماه توانست خلافت را در دست داشته باشد و نهایتا با صلح‌نامه‌ای که بین امام مجتبی(ع) و معاویه به امضا رسید خلافت به معاویه بن ابی‌سفیان واگذار شد.

علت این صلح خیلی مبهم نیست، امام مجتبی در جامعه‌ای به خلافت رسیده است که یک تهدید بزرگ به نام معاویه بن ابی‌سفیان دارد که امیرالمؤمنین تا آخرین روزهای عمر مبارکشان درگیرِ دفع فتنه‌ها و حملات او به شهرهای تحت خلافت هستند و در حین اینکه مولا علی علیه‌السلام لشکری را به تعقیب یکی از گروه‌های متخاصم معاویه فرستاده است در کوفه توسط خوارج به شهادت می‌رسند.

جامعه با امام بیعت می‌کنند اما این جامعه همان‌هایی هستند که در حملات مختلف معاویه، قتل مالک اشتر و محمد بن ابی‌بکر و تصرف برخی سرزمین‌های اسلامی توسط معاویه، موضعی منفعلانه گرفته‌اند و در سال‌های نخست خلافت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام هم که اوج قدرت سپاهیان حضرت است با وجود داشتن دست برتر در صفین آن چنان مغلوب شده‌اند این جامعه که به فرمایش امیرالمؤمنین (ع) بدترین هیزم‌ها برای افروختن آتش جنگ هستند حالا به دست امام مجتبی رسیده‌اند‌؛ در مقابل هم معاویه‌ای قرار گرفته است که به مراتب قوی‌تر و کارکشته‌تر و ثروتمندتر از دوران امیرالمؤمنین است و بسیاری از یاران امیرالمؤمنین هم به بهانه‌های مختلف در کنار او مأوا پیدا کرده‌اند، اتفاقی که برای یاران امام مجتبی علیه السلام نیز می‌افتد و بسیاری از فرماندهان و یاران نزدیک امام در مصاف با معاویه به حضرت خیانت کرده و به معاویه می‌پیوندند.

به تعبیر رهبر معظم انقلاب در کتاب انسان ۲۵۰ ساله " اگر خود امیرالمؤمنین علیه السلام هم به جای امام مجتبی علیه السلام بود و در آن شرایط قرار می‌گرفت، ممکن نبود کاری به غیر از آنکه امام حسن مجتبی علیه السلام کرد، بکند" چرا ‌که عقل سلیم وحکومت منطق و عقلانیت در شرایط آن برهه حکم می‌کرد که امام برای حفظ مصلحت مسلمین تن به چنین قراردادی بدهند و از طرفی هم شاهدیم که امام حسین علیه السلام نیز در این جریانات به صورت تمام قد در حمایت از برادرشان ایستاده‌اند بنابراین باید این را هم اضافه کنیم که اگر سیدالشهدا علیه‌السلام در شرایط امام مجتبی علیه السلام قرار می‌گرفت او نیز پای صلح‌نامه را امضا می‌کرد و همچنین اگر امام حسن علیه السلام در شرایط عاشورا قرار می‌گرفت دست به قیام می‌زد ولو با یارانی کمتر دوران خلافتش!

به تعبیری دیگر اگر امام مجتبی علیه السلام با شرایطی که همه به نفع جامعه اسلامی و تشیع است صلح نمی‌کرد اصلا از اسلام ناب که امیرالمؤمنین، امام مجتبی و امام حسین علیه السلام در برنامه‌هایی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت به دنبال حفظ و احیای آن بودند چیزی باقی نمی‌ماند و همه چیز از بین می‌رفت چرا که معاویه قسم خورده بود تا نام محمد(ص) را که یکی از اصول اسلام بر نبوت ایشان استوار است از بین نَبَرَد دست از تلاش‌هایش برندارد از طرفی هم تمام معادلات در رویارویی امام مجتبی علیه السلام با معاویه؛ به نفع معاویه بود و بدتر از همه‌ی این‌ها این بخش از کار بود که اگر جنگ ادامه پیدا می‌کرد به احتمال بسیار زیاد امام مجتبی علیه السلام توسط یاران خودشان به شهادت می‌رسیدند و اینگونه معاویه نیز برای همیشه تبرئه می‌شد و از سویی دیگر پیراهن امام مجتبی علیه السلام را مانند پیراهن عثمان عَلَم می‌کرد و کلا ریشه همه یاران امام و شیعیان را می‌خشکانید و یا هم حمله خود را به همان لشکر بی‌جان و کم تعداد امام ادامه می‌داد و به کل هر کسی را که وابستگی به خاندان پیامبر(ص) داشت از دم تیغ می‌گذراند و دیگر نوبت به قیام تاریخ‌ساز و تحول آفرین عاشورا نیز نمی‌رسید.

شکست امام حسن علیه‌السلام با آن لشکریان از پیش شکست خورده یعنی شهادت پیش از موعد حضرت سیدالشهدا و همه یاران ابی‌عبدالله علیه‌السلام و این یعنی امام مجتبی علیه السلام با نرمش قهرمانانه‌‌ای که در برابر معاویه نشان دادند اولا زمینه دفاع از معاویه را با توجه به عهدشکنی‌هایی که در صلح داشت از بین بُرد چرا که ظاهرِ مخالفت معاویه با امیرالمؤمنین علیه السلام، خونخواهی عثمان بود نه حکومت‌خواهی اما برای عهدشکنی معاویه بعد از امضای صلح‌نامه نمی‌توان توجیهی قائل شد از سویی دیگر امام با این صلح مشروعیت حکومت جانشینان معاویه را نیز زیر سوال برد و مجوز‌های عقلی، شرعی و عرفی قیام حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را برای قضاوت تاریخ  امضا کرد؛ ما اگر حتی معاویه را غاصب خلافت ندانیم نمی‌توانیم با یزید این‌طور خوشبینانه برخورد کنیم چرا که دو خلیفه حکم کرده و امضا کرده‌اند که معاویه حق تعیین جانشین برای خود ندارد و خلیفه‌ی بعد از معاویه حسن بن علی (ع) یا حسین بن علی (ع) خواهد بود.

بنابراین جفاست در حق امام مجتبی علیه السلام که نقش بی‌بدیلش را در شکل‌گیری نهضت بزرگ عاشورا نادیده بگیریم.

یادداشت: علی ستاری 

 

انتهای پیام 

 

 

 

 

 

نویسنده :
علی ستاری
نظر شما