به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ محمدرضا مهراندیش منتقد سینما در ابتدای این نشست گفت: این فیلم یک اثر شاخص، برجسته و مهم است. درباره حسن نقاشی باید بگویم که ایشان از نسل جدید مستندسازان ما و بسیار فرد پرکاری هستند که جوایز متعددی از جشنوارههای داخلی و خارجی دریافت کردند و مستند «دبستان پارسی» نیز از جشنواره سینماحقیقت جوایز مهمی دریافت کرد.
وی افزود: این مستند سرنوشت تلخ تغییر و توسعه در جهان را روایت میکند که همواره با همین بداخلاقیها مواجه بوده است. این مساله نه تنها در ایران بلکه در جهان وجود داشته است. به طور مثال، میرزا حسن رشدیه در تبریز شرایط بسیار سختتری از مستر خدابخش در یزد داشت.
این منتقد ادامه داد: این مستند ماجرای یک شخصیت خوب به نام مستر (استاد) خدابخش است. ایشان به دلیل اینکه زرتشتیان در ایران تحت فشار بودند به هند دعوت میشوند. پس از آن به ایران میآیند و برای کمک به زرتشتیان در دوره قاجار دبستان پارسی را راهاندازی میکنند. یکی از مشخصههای مستند دبستان پارسی این است که دیالوگهای شاهکاری دارد.
وی خاطرنشان کرد: سکانس پایانی این فیلم با امید تمام میشود و میگوید که روزی ایران ترقی میکند، غم میرود، خنده میآید.
مهراندیش بیان کرد: احمد ضابطی جهرمی در دانشگاه سینما به ما درس مستند میدادند و همواره از یک فیلمساز روسی نام میبردند. تئوری او این بود که چشم دوربین خیلی بهتر از چشم طبیعی میتواند حقایق را ببیند و به ما یادآوری کند. ما هم شاید بارها ماجرای مستر خدابخش را شنیده ایم، اما این مستند چنین روایتی را در خاطر ما ماندگار کرد.
وی درباره دستاوردهای زیباییشناختی این مستند گفت: خوشبختانه فیلمهای آقای نقاشی بسیار متکی بر پژوهش است و یکی از ویژگیهای آثار او همین پژوهشمحور بودن است. همچنین مفاهیم و مضامین فکری، دستاوردهای مردمشناسی و میراث فرهنگی، نورافکنی بر نقطههای تاریک تاریخ، موسیقی، استفاده از گفتار متن و... ازجمله دستاوردهای این اثر هستند. فیلمهای آقای نقاشی به نوعی جنبه استنادی و پژوهشی دارند و ما میتوانیم مانند یک کتاب مرجع به آنها رجوع کنیم.
حسنزاده در ادامه این نشست نیز بیان کرد: داستان این فیلم را میتوان از دو جهت بررسی کرد؛ در ابتدا ما متافرم مدرسه را میتوانیم در قالب خود ایران بررسی کنیم. گویا این ایران است که در کالبد مدرسه درحال تکاپو برای توسعه است. نکته دیگر اینکه ما در این مستند صرفا داستان شکلگیری مدارس در ایران را نمیبینیم بلکه داستان مشروطه و مدنیت ایرانی را مشاهده میکنیم.
وی ادامه داد: جالب اینکه مشروطیت دوره قاجار بسیار وطنگرا است. همین امروز افغانستان را مشاهده کنید که دختران در آنجا از تحصیل ممنوع هستند. در این اثر همچنین ما داستان مهاجرت و روابط ایران و هنر را هم مشاهده میکنیم.
این منتقد گفت: برای من جالب بود که ما در این فیلم کلاژ عکس داشتیم و مصاحبههای کوتاه در کنار آن قرار میگرفتند همچنین نریشن به عکسها جان میداد. این عکسها ابتدا حالتی رازآلود دارند و به تدریج اطلاعاتی در اختیار ما قرار میدهند تا تاریح ایران را مرور کنیم.
وی افزود: تمپوی اثر خیلی سریع نبود، اما عمیق بود یعنی حرکت جریان فیلم و داستان بسیار مناسب بود و آقای نقاشی تکنیکهای جالبی را به کار بردند. همچنین نمادهایی در فیلم وجود داشت مانند کلاغ که به نوعی نماد پیک مرگ است.
حسنزاده تاکید کرد: برای من بحث فرایند شکلگیری نهادهای مدرن در این فیلم مهم است که نهادهای سنتی آنها را به چشم یک رغیب میبینند. ما در مشروطه با دموکراتیزه شدن علم مواجه بودیم و باید این مساله را بپذیریم که مشروطه تاریخ درخشان ایران است که بخشی از دستاوردهای آن تاکنون ادامه دارد.
جمشید ورزا یکی از مصاحبهشوندههای مستند «دبستان پارسی» نیز گفت: این جریان از فیلم «شاه جهان» شروع شد. من و آقای نقاشی دوست مشترکی داریم که این دوست مشترک به ایشان جریان کتاب تاریخی من را گفته بود. ما میدانستیم که مستر خدابخش چه کسی بود و به عقیده من فیلم بسیار در معرفی این شخصیت موثر بوده است. او نخستین کسی است که معتقد بود باید با بچهها صحبت کرد و آنها را تعلیم داد.
احمد محیط طباطبایی؛ رئیس ایکوم نیز بیان داشت: بخشی از جامعه زرتشتی در آن دوره در کنار مشروطهخواهان بودند. در آن زمان جامعه زرتشتی در مجلس نمایندگانی داشتند درحالی که جامعه کلیمیها و ارامنه نمایندهای نداشتند. در زمان قاجار مدرسه دارالفنون و چند مدرسه دیگر تنها در اختیار طبقهای خاص بودند، اما این مشروطیت بود که تحول بزرگی ایجاد کرد و حق تحصیل را برای مردم در قانون به رسمیت شناخت.
انتهای پیام/