برنا آخرین تحولات در روابط تهران_واشنگتن را بررسی می‌کند؛

دالان باریک دیپلماسی میان ایران و ایالات متحده

|
۱۴۰۳/۱۰/۰۹
|
۱۰:۵۱:۳۱
| کد خبر: ۲۱۷۶۰۸۵
دالان باریک دیپلماسی میان ایران و ایالات متحده
عراقچی و دستگاه دیپلماسی ایران بعد از حوادث سوریه و حملات به یمن، تمایلی به هدایت مذاکرات بر سر موضوعات منطقه‌ای ندارند؛دیپلماسی‌ ایران با اهرم مسئله هسته‌ای در قبال کاهش فشار‌های بین‌المللی و‌ منطقه‌ای شکل خواهد گرفت‌ و ایران آماده معامله‌ای بزرگ با ترامپ بر سر مسئله هسته‌ای می شود.

به گزارش خبرگزاری برنا، بعد از هفتم اکتبرو اتفاقات رخ داده در غزه، لبنان و سوریه، ایران حداقل تا بیستم ژانویه در خلاء دیپلماسی موثر به سر می‌برد. گرچه تمام تلاش تیم سیاست خارجی دولت پزشکیان بر کاهش تقابل احتمالی و تعامل تحمیلی در آینده بنا شده، گویا گذر بدون تنش زمان تنها عنصری است که می‌تواند به سود دیپلماسی تمام شود و احتمالات را در یک بزنگاه سیاسی مهم به یقین درباره اثرگذاری تحرکات سیاسی برساند.

سفر عراقچی به چین در بحبوحه تلاش موساد در جلب رضایت نتانیاهو برای حمله به ایران به جای کاهش فشار گروه‌های یمنی، تصادف موضوعی مهمی درباره مسئله تهران و غرب داشته است. روز شنبه، عراقچی در دومین روز سفر خود به پکن اشاره خود را به مسئله هسته‌ای و اهمیت زمانی آن برده است. او با اشاره به شرایط مهم مسئله هسته‌ای ایران درسال ۲۰۲۵ که دقیقا زیر فشار‌های اروپایی و مکانیزم ماشه قرار گرفته، سیگنال‌های متعدد خود برای هدایت طرفین به میز مذاکره را این بار در کشور دوست، چین، مورد تاکید قرار داد.  در خبر کوتاهی که از او منتشر شد، جزئیاتی از این عنوان و ذکر مفصل اهمیت آن نبود، اما نشان می‌داد، رئیس دستگاه دیپلماسی ایران در تلاش است زمینه‌های گفتگو برای حل و فصل مسئله هسته‌ای را به عنوان اولویت بین‌المللی درجه‌بندی کند و اینگونه بنمایاند که مسئله مهمتری از مباحث هسته‌ای میان ایران و غرب فعلا نیست یا حداقل ایران ضرورتی در باب مسائل دیگر نمی‌بیند.

این نکته در تقابل با همان موضوعی بود که «دنی سیترینوویچ» تحلیلگر ارشد اندیشکده «شورای آتلانتیک» همزمان با تحولات در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی عنوان کرده بود: «سال آینده به دلایل مختلف برای برنامه هسته‌ای ایران تعیین‌کننده خواهد بود که برخی از آنها به برجام و برخی دیگر با تنش‌ها در ایران و حتی منطقه‌ای و بین‌المللی  با کارزار اسرائیل و اعضای محور مقاومت (به ویژه حماس، حزب الله، حوثی‌ها و شبه نظامیان شیعه در عراق) مرتبط است که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد.» اشاره عراقچی و سیترینوویچ در محتوا تفاوت‌های مهمی با هم داشته‌اند. اشاره مستقیم و بدون ضمیمه عراقچی به مسئله هسته‌ای نشان از دعوت پیش‌دستانه درباره صرفا مسائل فنی ایران و آژانس در تعامل با طرف‌های غربی دارد، اما تحلیلگر اندیشکده شورای آتلانتیک طیف گسترده‌ای از موضوعات را برجسته می‌کند؛ بنابراین اگر فرض بر این باشد که تا بیستم ژانویه و نشستن ترامپ بر قدرت، اتفاق مهمی رخ ندهد، دستمایه اصلی سیاست خارجی ایران هدایت موضوع مذاکرات احتمالی به مسائل فنی در یک توافق جدید است که کمترین هزینه و بیشترین فرصت را برای کابینه پزشکیان ایجاد می‌کند تا از بزنگاه فشار‌های سیاسی و اقتصادی داخلی و خارجی عبور کند.

راه دشوار دستگاه دیپلماسی

اما این دالان گفتگو دقیقا همان اندازه‌ای است که عراقچی پیشهاد داده یا عریض‌تر و طویل‌تر از آنچه که در چین مطرح شد، نمود خواهد داشت؟ بررسی اظهارات اولیه ترامپ و تکمله‌های اطرافیانش در ۵۰ روز گذشته نشان می‌دهد خاستگاه سیاست خارجی ایالات متحده در حال تغییر مداوم بوده است، چرا که بر خلاف ترامپ که در نخستین اظهاراتش ایران را، بی‌آنکه هسته‌ای شود، مورد توجه قرار داده، از یکسو نتانیاهو به عنوان بازیگر میدان به دنبال صید‌های بزرگتر در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ و تضعیف گروه‌های مقاومت می‌گردد و از سوی دیگر مشاوران و نزدیکان ترامپ مبنای فشار حداکثری و تخمین‌های ذهنی خود را در رسانه‌های دست راستی برجسته کرده‌اند. با این وجود ایران در گذر زمان با انتخاب‌های کمتر و تصمیم‌های سخت‌تری مواجه خواهد شد. میز مذاکره در آینده با آنچه که در برجام سال ۲۰۱۵ رخ داد تفاوت‌های ماهوی فراوانی خواهد داشت. سال ۲۰۱۵ حسن روحانی رئیس‌جمهوری امنیت‌گرا بود که منافع ملی را بعد از یک دوره حضور رادیکال‌ترین دیدگاه‌ها در سیاست خارجی دنبال می‌کرد و نرمش وگشایش در تحریم، توامان برگ برنده‌ای برای همه محسوب می‌شد، در حالیکه تعلل سه ساله در سیاست خارجی دولت سیزدهم و اتفاقات بعد از هفتم اکتبر تاکنون را باید در عدسی دیگری از عینک حاکمیت و دولت دید.  

در آن سوی ماجرا غرب سعی خواهد کرد به واسطه اهرم‌های فشار منطقه‌ای و تضعیف گروه‌های تحت حمایت تهران طیف گسترده‌ای از خواسته‌ها را در توافق جدید بیازماید. با این وجود بردن دستورکار مذاکرات به سمت حضور ایران در منطقه و حمایت‌هایش از حزب‌الله، حماس، حوثی‌های یمن و نقشی که در عراق و سوریه بازی کرده، توافق برای مسائل فنی و سیاسی در مورد انرژی هسته‌ای را کاملا زیر سایه خود می‌برد. چندوجهی شدن مذاکرات، خصوصیت منحصری به این مذاکرات احتمالی خواهد داد، در حالیکه ایران فرصت‌های مهمی را برای احیای برجام از دست داده و دولت جدید با اهرم‌های ضعیف‌تری ناگزیر است روزنه‌های کوچک را بگشاید.

ایجاد مرکز ثقل هسته‌ای برای مذاکرات آینده

تلاش ایران برای ایجاد مرکز ثقل هسته‌ای در مواجهه با فشار‌های بین‌المللی تا چه اندازه بر تصمیم ترامپ تاثیر خواهد داشت؟ این سوال را باید با پیوست مهمی درباره نقش و میزان تاثیرگذاری نتانیاهو بر تیم سیاست خارجی و امنیتی ترامپ مورد توجه قرار داد. با اینکه گفته‌های عراقچی و قبل از آن، بسترسازی داخلی تندرو‌ها درباره تغییر دکترین هسته‌ای ایران را نمی‌توان جدا از هم و فقط فشار بر رویکرد‌های دولتی تحلیل کرد، اما ارزیابی نهایی دراین باره نیاز به ارزیابی میزان تاثیرپذیری غرب از طرح این موضوع دارد.

آخرین واکنش تروئیکای اروپا و آژانس انرژی هسته‌ای و صدور قطعنامه علیه ایران نشان می‌دهد ایران توانسته است تا حدودی طرف اروپایی را در عین افزایش فشار، آماده بحث و گفت‌وگوی هسته‌ای نگه دارد و تا آمدن ترامپ مسئله هسته‌ای را به عنوان داغ‌ترین موضوع در صدر موضوعات بیاورد. این دقیقا همان موضوعی است که نتانیاهو و ترامپ به آن می‌اندیشند. ترامپ فعلا بر مذاکره و فشار  اقتصادی تامل کرده و نتانیاهو بر ایجاد هراس از ایران هسته‌ای. گرچه هر دو طرف خواهان ایران بدون بمب یا سلاح هسته‌ای هستند، اما در بطن مسئله فاصله استراتژیک بسیاری در مسیر دارند. نتانیاهو تغییر دکترین هسته‌ای ایران را ابزاری برای حمله به تاسیاست هسته‌ای و در ادامه تضعیف جمهوری اسلامی و مقاومت می‌داند و ترامپ آن را به عنوان چاشنی میز مذاکره‌ای که خواهد چید. نتیجه این تفاوت استراتژیک میان اسرائیل و ایالات متحده را هیچ تحلیلی پاسخ نخواهد داد، زیرا نه ترامپ و نه نتانیاهو دقیقا نمی‌دانند تصمیم‌های غیررسمی طرح شده از طرف تهران فقط برای کسب یک اهرم قوی در مذاکرات است یا امکان بروز ناگهانی آن وجود دارد؟ با این حال آنچه که می‌تواند قطعیت بیشتری داشته باشد تلاش مستمر تیم دیپلماسی برای تسهیل شرایط سیاسی بعد از ترامپ است.

عراقچی و دستگاه دیپلماسی ایران بعد از حوادث سوریه و حملات پی در پی به یمن، تمایلی بر هدایت مذاکرات بر سر موضوعات منطقه‌ای ندارند. دیپلماسی جمهوری اسلامی با اهرم مسئله هسته‌ای در قبال کاهش فشار‌های بین‌المللی ومنطقه‌ای شکل خواهد گرفت. ایران آماده معامله‌ای بزرگ با ترامپ بر سر مسئله هسته‌ای خواهد شد، اگر اسرائیل باگ‌های دولت ترامپ را تا آن زمان فعال نکرده باشد. برنامه هسته‌ای ایران به مرحله راهبردی نزدیک می‌شود که استراتژی گسترده امنیتی جمهوری اسلامی و روابط  با جامعه جهانی و منطقه را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. ایران و غرب  ناگزیر به اتخاذ یک تصمیم تاریخی خواهند بود. این تصمیم از منظر جمهوری اسلامی باید از مسیر گفتگو به نتیجه برسد.

انتهای پیام/

نظر شما