
هدیه حدادیاصل- سریال «ناریا» در حال حاضر هر شب روی آنتن شبکه یک سیما میرود. این سریال با مضمونی پلیسی سرگذشت هوژان، دختر نخبه و دانشمند ایرانی را روایت میکند که در اوج شکوفایی علمیاش به دنبال اختراع پدیدهای است که ایران را بینیاز به واردات محصولی استراتژیک خواهد کرد. در این بین گروهی از تبهکاران و گنگسترهای داخلی و خارجی برای مانع تراشی و جلوگیری از وقوع این امر وارد ماجرا میشوند و ….
به همین بهانه گفتگویی با جواد افشار؛ کارگردان سریال «ناریا» پیرامون این اثر داشتهایم.
«ناریا»؛ تلفیقی از واقعیت و خیال در ژانر جنایی-معمایی با رگههایی از درام گنگستری
برنا: آقای افشار، «ناریا» در جایگاه یک سریال امنیتی و معمایی با شخصیتمحوری زن، توجه مخاطبان بسیاری را جلب کرده است. لطفاً از شکلگیری ایده این سریال و دغدغه محوری آن بفرمایید.
افشار: سریال «ناریا» را نمیتوان صرفاً در قالب آثار امنیتی-معمایی طبقهبندی کرد؛ بلکه بیشتر میتوان آن را شاخهای از ژانر جنایی-معمایی دانست که در لایههای عمیقتری، رنگ و بوی آثار گنگستری و تبهکاری به خود میگیرد، در حالی که همچنان در بستر فضای امنیتی و پلیسی روایت میشود.
قصه این اثر توسط دوستتم مرتضی اصفهانی، شکل گرفته؛ ایده اولیه آن برگرفته از یک ماجرای واقعی و پروندهای تاریخی است که پیشتر در کشور ما رخ داده بود. دغدغه اصلی ایشان پرداختن به داستان زندگی یک زن نخبه ایرانی بود که در آن ماجرا نقش پررنگی داشته است.
زمانی که من با طرح و فیلمنامه اولیه این پروژه مواجه شدم، از همان ابتدا نسبت به آن احساس علاقه و ارتباط داشتم و بازخورد مثبتی در ذهنم شکل گرفت. بر این باور بودم که میتوان از دل این داستان، اثری قابلقبول و تاثیرگذار خلق کرد؛ روایتی که توانایی جذب مخاطب را داشته و میتواند یکی از آن فضاهای دلنشینی باشد که تماشاگر با آن ارتباط برقرار میکند.
«ناریا»؛ روایت تهدید نخبگان در سایه استقلال علمی و سلطهجویی جهانی
برنا: «ناریا» داستان یک دختر نخبه است که در مسیر تحقق یک اختراع استراتژیک با تهدیدات امنیتی روبهرو میشود. چه ملاحظاتی در روایت چنین داستان حساسی درنظر گرفتهاید؟ در خلق او چقدر از واقعیت و چقدر از تخیل استفاده شده است؟ آیا در طول فیلمبرداری تغییراتی در فیلمنامه ایجاد شد؟
افشار: از آنجا که در سریال «ناریا»، دانشمند ایرانیِ داستان در حال تولید قطعهای حیاتی و راهبردی است که در بطن روایت ما جای دارد، همین موضوع باعث شکلگیری تهدیداتی از داخل و خارج کشور میشود. بر این اساس ما تلاش کردیم تا در روایت خود، به اصل واقعیت وفادار بمانیم. با این حال، از آنجایی که ماهیت این قطعه در عالم واقع کاملاً محرمانه بوده و مشابههایی نیز ممکن است برای آن متصور باشد، تمرکز ما بیشتر بر محتوای استراتژیک داستان معطوف شد.
در واقع، فرقی نمیکرد که آن محصول دقیقاً چه چیزی باشد؛ چه آن قطعه، چه اختراعی دیگر و یا هر نوع دستاورد علمی دیگری. آنچه اهمیت داشت، روند و مسیر فکری و عملی این نخبه ایرانی بود. هدف اصلی ما در تصویرسازی، بازتاب این حقیقت بود که شخصیتهایی با توانمندیهای علمی و فکری ممتاز، همواره در معرض تهدید و هجمه قرار میگیرند؛ تهدیدی که از سوی قدرتهایی برمیخیزد که پیشرفت علمی مستقل دیگران را نوعی چالش جدی برای سلطه خود تلقی میکنند.
چنانکه بسیاری از نظریهپردازان برجسته اندیشکدههای غربی نیز اذعان کردهاند، بزرگترین تهدید برای قدرتهای جهانی، ظهور اندیشمندانی است که از نظر علمی به سطح آنان نزدیک میشوند یا با آنان برابری میکنند. در منطق استکبار جهانی، چنین افراد و دستاوردهایی میبایست یا به سلطه آنها درآیند یا به کلی حذف شوند. آنان تنها در صورتی اجازه بروز و فعالیت به دانشمندان کشورهای دیگر میدهند که بتوانند آنها را جذب کرده و در مسیر اهداف خود به کار بگیرند.
بر همین اساس، ما در این سریال تلاش کردیم ضمن وفاداری به واقعیت، از زاویهای عامتر به موضوع بنگریم. با بهرهگیری از قوه تخیل در نگارش و اجرا، کوشیدیم فضایی فراگیر و نمادین خلق کنیم؛ فضایی که بتواند مصداقی برای بسیاری از موقعیتهای مشابه در جهان امروز باشد و در عین حال، مخاطب را نسبت به اهمیت استقلال علمی و تهدیدهای پیشروی نخبگان آگاه سازد.
روایتی در ابعاد وسیع با بیش از ۱۳۰ لوکیشن و صدها شخصیت
برنا: سریال «ناریا» از نظر اجرایی پروژهای گسترده محسوب میشود. فرآیند تولید آن از پیشتولید تا تدوین نهایی چقدر زمان برد و چه چالشهایی در مسیر داشتید؟
افشار: سریال «ناریا» از منظر گستردگی در محتوا، تنوع موضوعی، تعدد شخصیتها و وسعت لوکیشنهای اجرایی، یکی از پرچالشترین و سختکوشانهترین پروژههایی بود که تجربه کردهایم. این اثر، چه از لحاظ مقیاس تولید و چه از نظر اجرایی، ابعادی وسیع و گاه طاقتفرسا داشت. تعداد شخصیتها بالغ بر صد و چند نفر بود و تنها حدود ۶۰ تا ۷۰ نفر از آنان، بازیگران اصلی و شخصیتهای کلیدی داستان را تشکیل میدادند؛ امری که خود، انتخاب بازیگران را به فرآیندی دشوار و زمانبر بدل کرد.
از سوی دیگر، گستره لوکیشنها نیز بر دشواری کار افزود. در برخی روزها، ناچار بودیم دو یا حتی سه بار محل فیلمبرداری را تغییر دهیم تا بتوانیم فرآیند تولید را با برنامهریزی دقیق پیش ببریم. در مجموع، نزدیک به ۱۳۰ لوکیشن، چه در داخل کشور و چه در خارج از آن، برای این پروژه در نظر گرفته شد. بدون تردید، این حجم از جابجاییها و هماهنگیها، برای تیم تولید، فشار زیادی به همراه داشت؛ اما همکاران دلسوز و پرتلاشم با تحمل تمامی سختیها، کوشیدند اثری ارزشمند و درخور ارائه دهند.
فرآیند تدوین این اثر نیز، همزمان با آغاز تولید، شروع شد و بهتدریج وارد مراحل صداگذاری و موسیقی شد؛ مراحلی که همچنان ادامه دارد. بهجرأت میتوان گفت از سال ۱۴۰۱ تا امروز، تمام گروه درگیر این پروژه بودهاند و اکنون خوشبختانه به روزهای پایانی آن نزدیک میشویم، به امید آنکه ثمره این تلاش مستمر، رضایت مخاطبان را در پی داشته باشد.
بازسازی نکردیم، زندگی را ثبت کردیم
برنا: انتخاب لوکیشنها، طراحی صحنه و فضاسازیهای امنیتی در «ناریا» کاملاً حس واقعگرایی دارد. چقدر در این زمینه با مشاوران تخصصی همکاری داشتید؟
افشار: در این بخش از تولید، تمام تلاش ما بر آن بود که از لوکیشنهای واقعی و اصیل، مطابق با نیازهای فیلمنامه بهره ببریم. طراحی و تأمین این فضاها، با دشواریهای فراوانی همراه بود، اما باور ما بر این بود که استفاده از موقعیتهای واقعی، تأثیر و باورپذیری بیشتری برای مخاطب ایجاد خواهد کرد. برای نمونه، بسیاری از صحنههای مربوط به کرمانشاه را میتوانستیم در تهران بازسازی کنیم، اما ترجیح دادم که با صرف زمان و هزینه بیشتر، به خود منطقه سفر کرده و آن سکانسها را در بستر طبیعی و بومیاش ثبت کنیم؛ چرا که باور داریم واقعگرایی بصری، نقشی اساسی در ارتباط مخاطب با داستان دارد.
حتی در مورد صحنههای خارجی نیز، تمامی پلانها جز در موارد معدود و ناگزیر، واقعاً در خارج از کشور تصویربرداری شدهاند. در این مسیر، از همراهی و تخصص مشاوران کاربلد بهرهمند بودیم؛ چه در بخش طراحی صحنه و چه در حوزههای انتظامی و امنیتی که مشاورانی خبره ما را همراهی کردند. همچنین گروهی از متخصصان جوان و متعهد نیز در این مسیر سخت، یاریگر ما بودند تا بتوانیم اثری خلق کنیم که از نظر فضاسازی، تا حد امکان به واقعیت نزدیک باشد.
«ناریا» در دل واژه؛ از قاصدک کُردی تا ایران وارونه
برنا: نام سریال «ناریا» بهمعنای «قهرمان» یا «دختری از جنس نور» انتخاب شده. چرا این عنوان را انتخاب کردید و چطور با هویت شخصیت اصلی هماهنگ شده است؟
افشار: انتخاب نام «ناریا» پیشنهادی از سوی نویسنده سریال یعنی حمید رسولپور بود. این واژه، در زبان کردی به معنای «قاصدک» است؛ نمادی لطیف و در عین حال پرمعنا که با مفاهیم حرکت، پیامآوری و روشنی درآمیخته است. نکته جالبتر آنکه اگر این واژه را وارونه بخوانیم، به «ایران» میرسیم؛ و همین بازی ظریف زبانی، خود بار معنایی عمیقی به نام سریال میبخشد.
از سوی دیگر، این نام با شخصیت محوری داستان نیز همخوانی دارد؛ دختری از جنس نور، که در مسیر پرمخاطرهای قرار میگیرد و پرتویی از امید، خرد و مقاومت را با خود به همراه دارد. در زبان فارسی و حتی عربی، بار معنایی «نور» نیز در واژه مستتر است. از اینرو، «ناریا» نامی درخورِ این سریال تشخیص داده شد؛ نامی که در عین سادگی، حامل لایههایی از معناست و در دل خود، داستانی را روایت میکند.
فقط مهارت کافی نیست؛ بازیگر خوب باید انسان خوبی هم باشد
برنا: انتخاب بازیگران برای نقشهایی در ژانر امنیتی معمولاً حساسیتهای خاصی دارد. ملاک شما برای انتخاب ترکیب بازیگران اصلی چه بوده است؟
افشار: به باور من، انتخاب بازیگر در آثار امنیتی، برخلاف تصور رایج، لزوماً از حساسیت ویژهای برخوردار نیست؛ آنچه برای من در این مسیر همواره اهمیت داشته، مجموعهای از شاخصههای فنی و انسانی بوده است که باید در شخصیت بازیگر با نقش موردنظر تطبیق یابد.
مهمترین معیار برای انتخاب بازیگر، توانمندیهای فردی اوست؛ چه از منظر فنی، چه بصری و چه صوتی. بازیگری برای من زمانی شایسته ایفای یک نقش است که از نظر ظاهر، صدا، فیزیک بدنی و نیز تواناییهای اجرایی، به درستی با کاراکتر مورد نظر همخوانی داشته باشد. اما در کنار این جنبههای حرفهای، ویژگیهای اخلاقی و رفتاری نیز برایم نقش تعیینکنندهای دارند. نظم، اخلاق حرفهای، احترام به همکاران، برخورد شایسته با مردم و روحیه تعاملپذیر، همه اینها از جمله معیارهایی هستند که حاضر نیستم به بهای نادیده گرفتنشان، حتی با بهترین بازیگران همکاری کنم.
در سریال «ناریا» نیز تلاش کردم بازیگرانی را انتخاب کنم که افزون بر شباهت و انطباق با شخصیتهای داستان، از شأن حرفهای و منش انسانی مناسبی نیز برخوردار باشند؛ امری که خوشبختانه همواره در آثار گذشته و حال ما نیز محقق شده و رابطهای مبتنی بر احترام و تفاهم میان عوامل و بازیگران بهوجود آمده است.
«ناریا» در ذات خود یک سریال صرفاً امنیتی نیست
برنا: با توجه به حضور یک کاراکتر زن به عنوان شخصیت اصلی در یک ساختار روایی امنیتی، این سریال چه پیامی درباره جایگاه زنان در جامعه امروز ایران ارائه میدهد؟
افشار: اجازه دهید تعریفی دقیقتر از ساختار روایی این سریال ارائه دهم. برخلاف آنچه ممکن است در نگاه نخست تصور شود، «ناریا» در ذات خود یک سریال صرفاً امنیتی نیست. در واقع، میتوان آن را بیشتر در زمره آثار گنگستری، جنایی، پلیسی و معمایی طبقهبندی کرد؛ ساختاری که در آن، رویدادهای جنایی و تبهکارانه در بستر روابط پیچیده و رازآلود انسانی روایت میشوند، نه در قالبی صرفاً امنیتمحور.
در پاسخ به بخش دوم پرسش، پیرامون جایگاه زنان در جامعه امروز، باید گفت که سریال «ناریا» تلاش دارد تصویری واقعی و فراگیر از حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی ارائه دهد. این حضور، نه با تأکید بر جنسیت، بلکه با تمرکز بر توانمندیها، شایستگیها و مشارکت فعال در کنار مردان (در فعالیتهای پیچیده و پرچالشی همچون کنشهای تبهکارانه) به تصویر کشیده شده است.
در مرکز این روایت، یک زن نخبه ایرانی ایستاده است؛ شخصیتی علمی، متعهد و با اراده که میتواند به عنوان الگویی الهامبخش برای نسل جوان، بهویژه دانشجویان و دانشپژوهان امروز، مطرح شود. «هوژان» این قصه که دختری از خطه کردستان ایران است، نمادی از استقامت، دانایی و مسئولیتپذیری است؛ کسی که میتواند انگیزهای باشد برای جوانانی که در مسیر علم و پیشرفت گام برمیدارند، تا به آینده امیدوار بمانند و در راه اعتلای میهن، نقشآفرین و سربلند ظاهر شوند.
سریال «ناریا» چهرهای تازه از زنان توانمند ایرانی به تصویر میکشد
برنا: از نظر کارگردانی، ساخت سریالی با این حجم از تعلیق، لوکیشنهای متنوع، اکشن و پیچیدگیهای تکنولوژیک چه چالشهایی داشت؟
افشار: از منظر کارگردانی، ساخت سریالی با این وسعت، دربرگیرنده تعدد لوکیشنها، صحنههای اکشن، پیچیدگیهای روایی و بهرهگیری از فناوریهای نوین، بیشک با چالشهای فراوانی همراه بود. از جمله مسائل مهم، تطابق با سطح انتظارات مخاطب امروزی است؛ مخاطبی که متأسفانه در سالهای اخیر با نمونههایی از آثار سطحی، کمعمق و فاقد تعلیقهای لازم مواجه شده و در نتیجه، گاه به دلزدگی و بیاعتمادی نسبت به تولیدات نمایشی داخلی دچار گردیده است.
اما ما بر این باوریم که مخاطب امروز، مخاطبی آگاه، نکتهسنج و جستوجوگر است. او با آثار مطرح جهانی آشنایی دارد و از تلویزیون و سینمای ایران نیز انتظار دارد تا از حیث کیفی، در تراز بالایی ظاهر شوند. از همین رو، تلاش ما در ساخت «ناریا» بر آن بوده است که از سطحگرایی فاصله بگیریم و اثری خلق کنیم که از نظر دراماتیک، پیچیدگی، تنوع شخصیتها و لایههای معنایی، عمق بیشتری داشته باشد.
در این مسیر، تعلیقهای پیدرپی، تنوع شخصیتها و تداخل چند حوزه موضوعی در دل روایت، به شکلی در همتنیده و ساختاریافته شکل گرفته است. شاید همین پیچیدگیها برای برخی از مخاطبان که به تماشای آثار ساده و بیپیرنگ خو گرفتهاند، در ابتدا دشوار و حتی گاه آزاردهنده باشد. اما هدف ما آن بوده که تجربهای متفاوت رقم بزنیم؛ تجربهای که مخاطب را به تفکر، دقت و مشارکت ذهنی وادارد.
از این رو، توصیه من به بینندگان عزیز این است که با دقت و توجه کامل به تماشای سریال بنشینند، چرا که از دست دادن حتی بخشی از روایت ممکن است درک و پیگیری ادامه داستان را برای آنان دشوار سازد. ما هرگز مدعی کمال نیستیم، اما با تمام توان کوشیدهایم تا اثری تولید کنیم که لایق مخاطب فرهیخته و جویای کیفیت باشد.
موسیقی در «ناریا» با وسواس آرمان موسیپور شکل گرفت
برنا: با توجه به اهمیت موسیقی در سریالهای امنیتی، آیا موسیقی «ناریا» بهصورت اختصاصی ساخته شده؟ چه نگاهی پشت انتخاب موسیقی و طراحی صدا بوده است؟
افشار: در بخش موسیقی و صداگذاری سریال «ناریا»، افتخار همکاری با هنرمندانی را داشتهایم که هر یک در جایگاه خود، از چهرههای برجسته و صاحبنام این عرصه به شمار میروند. یکی از چهرههای شاخصی که پشتوانه موسیقایی این اثر است، آرمان موسی پور است؛ آهنگسازی توانمند که ایدهپردازی، خلاقیت و وسواس حرفهای او، همواره نقشی تعیینکننده در کیفیت آثارش داشته است. او با دقتی مثالزدنی، بارها و بارها بر روی یک قطعه کار میکند تا آن را به سطح مطلوب و رضایتبخش خود برساند. پیش از این نیز تجربه موفق همکاری با ایشان در سریال «کیمیا» را داشتهام و همین سابقه خوش، انگیزهای شد تا بار دیگر از نگاه هنرمندانه و اندیشهمند او بهره ببریم.
در کنار ایشان، محمود موسوینژاد یکی از صداگذاران برجسته و حرفهای سینما و تلویزیون ایران، وظیفه صداگذاری این اثر را بر عهده داشتهاند. طراحی دقیق و هوشمندانه صداها در این پروژه، مرهون نگاه فنی و هنرمندانه ایشان است.
همچنین جناب آقای موحد شادرو که مدیریت بخش پستپروداکشن را عهدهدار بودهاند، با دقت و نظارت کامل در حوزههای فنی، تلاش کردند تا مجموعه به سطحی قابل قبول از کیفیت و استاندارد حرفهای دست پیدا کند. به واسطه این همکاریها، «ناریا» از نظر موسیقی و صدا، به اثری شنیدنی و متناسب با فضای دراماتیک و پیچیدهاش بدل شده است.
تلویزیون باید به آثار جدی همچون «ناریا» نیز فرصت دیده شدن بدهد
برنا: «ناریا» بهعنوان جایگزین سریالی مانند «پایتخت ۷» روی آنتن رفته؛ سریالی که جایگاه خاصی بین مردم داشت. آیا، نگران مقایسهها یا انتظارات بالا هستید؟
افشار: در ایام نوروز، همانگونه که مشاهده شد، سریال «پایتخت» بار دیگر مورد استقبال گسترده مخاطبان قرار گرفت. مجموعهای با سابقهای چندینساله، در قالب طنز و با فضایی آشنا و محبوب که توانسته است جایگاه ویژهای در دل بینندگان پیدا کند. پخش چنین اثری، بهویژه در ایام پرتماشاگر نوروز، دو نوع پیامد برای سریالی که پس از آن روی آنتن میرود به همراه دارد: یکی دستاوردی مثبت و دیگری چالشی جدی.
دستاورد مثبت آن است که به واسطه جذب مخاطبان فراوان توسط «پایتخت»، فضای رسانهای پویایی شکل میگیرد که سریال بعدی نیز میتواند از این موج ایجادشده بهره ببرد و بخشی از همان مخاطبان را به خود جذب کند. اما در عین حال، چالش اصلی در تفاوت ماهوی دو اثر نهفته است. «ناریا»، برخلاف فضای طنز و خانوادگی «پایتخت»، اثری است پیچیده، دراماتیک و جدی که به لحاظ ساختار و محتوا، طبیعتاً با ذائقه متفاوتی همخوان است. این تفاوت میتواند منجر به ریزش بخشی از مخاطبانی شود که در پی تماشای اثری سبکدل و مفرح بودهاند.
با این حال، اعتقاد راسخ من بر این است که تلویزیون باید از تنوع در سبد محتوایی خود استقبال کند. رسانهای پویا نیازمند ارائه آثار متنوع در ژانرهای مختلف است تا بتواند پاسخگوی سلایق گوناگون مخاطبان باشد. اما در کنار این تنوع، مساله مهم دیگری نیز مطرح است که جای گلهمندی دارد؛ آن هم نوع برخورد و میزان حمایت رسانه از آثار نمایشی خود، بهویژه در زمان پخش.
متأسفانه یکی از مشکلات جدی ما، این است که علیرغم وسواس و دقت بسیار بالا در مراحل پیشتولید، نگارش فیلمنامه و حتی حین تولید، در مرحله پخش، شاهد نوعی کمتوجهی و بیمهری از سوی مدیران تلویزیون هستیم. انتظار من این بود که اگر قرار است سریالی مانند «ناریا» پس از «پایتخت» روی آنتن رود، دستکم در خلال پخش آن سریال محبوب، چندینبار تیزر و معرفی شایستهای از «ناریا» پخش شود تا ذهن مخاطب به درستی با فضای تازه آشنا شود. متأسفانه این اتفاق نیفتاد و امروز با پدیدهای روبهرو هستیم که بخش زیادی از مخاطبان تلویزیون حتی از پخش این سریال بیخبرند.
از همین رو است که گله جدی من متوجه آن دسته از تصمیمگیران در تلویزیون است که شأن و جایگاه آثار تولیدی را در مرحله معرفی و تبلیغ، آنگونه که باید، پاس نمیدارند. سریالی، چون «ناریا»، با تکیه بر سالها تجربه و تلاش بیوقفه یک گروه حرفهای، شایسته آن است که به درستی دیده شود و فرصت ارتباط موثر با مخاطب را داشته باشد.
انتهای پیام/