کودکان، تروما یا روان زخم، کورتکس مغز
رشد مغز در دوران نوزادی و اوایل کودکی پایه و اساس همه رشدهای آینده را تشکیل میدهد. مسیرهای عصبی با سرعت زیادی شکل میگیرند که بهشدّت به تکرار تجربیات بستگی دارند. تجربیات به سیستمهای مغز میآموزند که چه انتظاری داشته باشد و چگونه پاسخ دهند.
این سیستمها نحوه تنظیم مغز برای تمامی عملکردها هستند. رشد همچون یک تابع متوالی است؛ به این معنی که رویدادهای قبلی بر رشد آینده تأثیر میگذارند. یک واقعیّت کلیدی که متخصصان کودک و سایر افرادی که با خانوادهها در جهت رشد فرزندانشان باید بدانند این است که زمانهای حیاتیِ رشدی وجود دارد که مسیرهای عصبی در این دورانها درحال شکلگیری هستند، رویدادهای آسیبزا در طول این دورانهای حساس میتوانند سبب تغییراتی در این مسیرهای عصبی و در نهایت در رشد و نمو کودک شوند.
کورتکس مغز، ناحیهای از مغز است که مسئول عملکردهای عالی شناختی مانند تفکر، حافظه، زبان و حل مسئله و در طول دوران کودکی و نوجوانی به طور مداوم در حال تغییر ضخامت و پیچیدگی است. این رشد با افزایش سن کودکان، به ویژه در دوران پیشدبستانی و نوجوانی، سرعت میگیرد. در طی این مرحله مسیرهای عصبی برای افزایش کارایی هرس یا حذف میشوند علاوه بر این، مغز مسیرهای عصبی را برای محافظت و تقویت آنها، میپوشاند.
تروما، مغز را از طرق مختلفی تغییر میدهد و میتواند منجر به اثرات منفی پایداری شود. روان زخم چه ظریف و چه قابلتوجه، باعث کاهش شکلگیری مسیرهای دیگر در مغز، موردنیاز برای رفتارهای انطباقی میشود و این مورد یعنی توسعه بیش از حد برخی از مسیرها و توسعه نیافتگی مسیرهای دیگر میتواند منجر به اختلال در دورههای بعدی زندگی شوند.
تأثیر تروما در این سن نیز به شروع آن بستگی دارد. اگر تروما تا سنین مدرسه از اوایل کودکی ادامه یابد، تأثیر آن بر عملکرد کلی بیشتر خواهد بود. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ترومایی که در سنین مدرسه شروع میشود، تأثیر متفاوتی نسبت به ترومایی که در اوایل کودکی شروع میشود خواهد داشت. به طور خاص، به نظر میرسد شروع سن مدرسه منجر به رفتارهای بیرونی بیشتر (عملکردن) میشود، درحالیکه شروع تروما در اوایل دوران کودکی منجر به رفتارهای درونی بیشتر (کنارهگیری، افسردگی، سرزنش خود) میشود. در دوران نوجوانی باعث اختلال در رشد این قسمت از مغز و تقویت سیستمهایی میشود که به این قسمت از مغز اجازه میدهند به طور مؤثر با سایر سیستمها ارتباط برقرار کند. این میتواند منجر به افزایش ریسک، تکانشگری، سوءمصرف مواد و فعالیّتهای مجرمانه در نوجوان شود.
آسیبهای ترومای دوران کودکی در مغز در ابعاد شناختی، رفتاری، سلامت فیزیولوژیک و سلامت اجتماعی و عاطفی خود را نشان میدهد. کودکان در این حالت در پردازش، حفظ و ایجاد ارتباطات و عملکردهای اجرایی خود مشکل دارند. همچنین رفتارهای ناسازگار، عدم همدلی یا وجود احساسات شدید هم از نشانههای آن است.
برهم خوردن عادات سلامتی روزانه، اختلالات خوراک و خواب هم میتوانند از مصادیق جسمی تروما در کودکان باشند. کودکان در این حالت بیشتر کنارهگیری کرده و از عزت نفس پایین رنج میبرند. واکنش بیش از حد در آمیگدال، قشر پیشانی مغز و برانگیختگی بیش از حد، از تأثیرات تروما بر مغز کودک در دوران کودکی هستند.
در بسیاری از موارد، ترومای دوران کودکی در مغز کودک باقی مانده و جایی در ناخودآگاه آرام مینشیند و با یک اشاره، مانند بروز رویدادی مشابه با آنچه در کودکی تجربه شده، در بزرگسالی زنده میشود. کودکانی که در اوایل زندگی دچار ترومای ناشی از سوءاستفاده و خشونت میشوند، علائم بیولوژیکی پیری سریعتری نسبت به کودکان دیگر دارند.
بر اساس تحقیقات منتشر شده توسط انجمن روان شناسی آمریکا (APA) پیامدهای تروما شامل بروز اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، نشانگان اختلال تجزیه هویت و سایر اختلالات روانی به علاوه بیماریهای جسمی مانند دیابت، سرطان و بیماریهای قلبی عروقی است.
در شرایط کنونی پساجنگ، باید مراقب کودکان بیش از پیش بود. کودکان در مناطق جنگی با سطوح شدیدی از استرس مواجه هستند. اثرات آن میتواند شدید باشد.
استرس شدید و طولانیمدتی در شرایط جنگی و حتی پس از جنگ به ویژه در خانوادههایی که این هیچ کنترلی بر رفتار و هیجانات خود در مقابل کودکان ندارند، تهدیدهای مداوم برای امنیت جسمی یا روانی کودک است. در شرایط حاد، این تهدید ممکن است بقای آنها را تهدید کند.
در شرایط بحرانی برای جلوگیری از تروما، کودکان بیش از هر چیزی به احساس امنیت نیاز دارند، نگاه و لحن ما به آنها یاد میدهد چطور اوضاع را میتوان تحمل کرد، وقتی بزرگترها وحشت زده و بی قرارند، دنیای کوچک کودک هم فرو میریزد.
جملاتی مثل وای تموم شد، کارمون تمومه، بگیر بخواب اگر قراره بمیریم چه فرقی دارد؟، برو از پنجره دور شو الان موشک میزنن، ساکت شو داری حوصله مو سر میبری نمیفهمی چی شده؟، دیگه امنیت نداریم هیج جا امن نیست، خدا میدونه کی نوبت ما میشه.
به جا اینها میتونید این جملات را بگید:
بیا یه کاری کنیم که حالمون بهتر بشه مثلا (نقاشی بکشیم یا کتاب بخونیم)، بگو چی توی دلت هست، هر احساسی داشته باشی طبیعیه، من مراقبتم، همین جا کنارتم، هر چی بشه با هم ازش رد میشیم، اگه سوالی داشتی من هستم و جواب میدم، خبرها رو دنبال میکنیم، فعلا جای ما امنه، آدمای زیادی دارن کمک میکنن اوضاع بهتر بشه.
در پایان باید گفت این روزها سپری میشود میزان زیادی از سلامت جسم و روان کودکانمان در نحوه برخورد و ارتباط ما با آنهاست و اگر نمیتوانیم یا اینکه نمیدانیم چگونه رفتار و احساس خود را در شرایط بحرانی کنترل نماییم حتما از یک متخصص در این حوزه کمک بگیریم.
*روانشناس و تحلیلگر رفتار جنایی




