در تعریف ژانر جنایی آمده است؛ فیلمهایی که یک جنایت را محوریت خود قرار میدهند و در واقع شرح یک جنایت هستند، خواه دزدی و قتل باشد، خواه انتقامجویی و یا کشتارهای دستهجمعی.
در زیر مجموعه ژانر جنایی، فیلمها و سریالهای پلیسی و دلهرهآور است. فیلمهای پلیسی نوعی از فیلمهای ژانر جنایی هستند که در آنها حضور پلیس و نماینده قانون بسیار بارز است و عموماً قهرمان خلافکار یا رو در روی پلیس قرار میگیرد و یا خود پلیس و مأمور قانون یکی از قهرمانان فیلم است. فیلمهای دلهرهآور نوعی دیگر از این ژانر، در روند کشف حقیقت و مواجهه با جنایت، تعلیق بسیاری دارند و همچنین در بهوجودآوردن احساس دلهره و ترس در تماشاگر به ژانر وحشت نزدیک میشود. رمز و رازها بیشتر هستند و کشف حقیقت نهتنها سختتر است بلکه قهرمان فیلم را در موقعیتهایی ترسناک و غیرقابل پیشبینی قرار میدهد. بسیاری از این فیلمها و سریالها قهرمانان بیرحم دارند که بار اصلی دلهره را به فیلم تزریق میکند. سریال خون سرد از این دسته سریالهاست. این سریال برای علاقهمندان به سریالهای جنایی، با کمی تفاوت، نسخه ایرانیزه سریالهای دکستر و هانیبال است. در سریال «خونسرد» در واقع با دو شخصیت اصلی روبرو هستیم؛ یک "کاراگاه پلیس" و پزشک شاغل در پزشکی قانونی. در سریال «دکستر» که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ پخش شد، پزشک قانونی به نام دکستر به دلیل مسایلی که در کودکی برایش اتفاق افتاده، علاقهمند خون و کشتن آدمها شده است. حالا او با استفاده از موقعیت شغلی خود، قاتلانی که از سیستم قانونی کشور گریختهاند را به دام میاندازد و با روش خودش آنها را میکشد و سلاخی میکند. در سریال «خونسرد» دقیقا با همین شخصیت روبرو هستیم. دکتر "کسری کیا" به دلایلی که ریشه آن در کودکی اوست، افرادی که به زنان تعرض میکنند و در کوتاه مدت به دام پلیس نمیافتند را میرباید و آنها را به طرز فجیعی به قتل میرساند. میتوان گفت در انگیزه دکستر و دکتر کیا، فضایی که جنایت در آن انجام میشود، شباهتهای زیادی وجود دارد. دکستر خوشپوش است و موقعیت اجتماعیاش او را تبدیل به یک شخصیت کاریزماتیک کرده، دکتر کیا هم با وجود اینکه از نظر ظاهری هیچ شباهتی به بازیگر دکستر ندارد، اما خوشپوش است، ورزش میکند و همان سطح اجتماعی و مقبولیت را دارد.
اما از سویی دیگر اگر از زاویه شخصیت سرگرد امیرعلی طلوعی به داستان «خونسرد» نگاه کنیم، به شباهتهای این سریال با «هانیبال» میرسیم. مجموعهای آمریکایی که در فاصله سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ از سوی سونی پیکچرز منتشر شد و طرفداران بسیار زیادی در سراسر جهان داشت. «هانیبال» داستان یک مامور باهوش اف بی آی بوده که پس از مدتی برای حل پروندههایش سراغ دوست روانپزشکش میرود. اما غافل از اینکه خود این روانپزشک قاتل اصلی همه پروندههای قتل است. مامور اف بی آی سریال هانیبال هر روز با دوستش معاشرت میکند و از او مشاوره میگیرد، اما نمیداند قاتل سریال که مدام در تعقیب آن است و نمیتواند دستگیرش کند، همین روانپزشک است. این روند داستانی و شخصیت پردازی دقیقا در سریال «خونسرد» هم استفاده شده است. اینجا سرگرد طلوعی به جای مامور اف بی آی است و با "کسری کیا" که قاتل اصلی سریال است، رفاقتی دیرینه دارد. او تمام پروندههایش را برای کارهای تشخیص هویت، به دست او میسپرد، غافل از اینکه خود کسری عامل بسیاری از جنایتها است.
در هر سه سریال دکستر، هانیبال و خون سرد، موضوع اصلی قتلهای سریالی است. قتلهای سریالی به قتلهایی گفته میشود که دارای حداقل سه یا چهار قربانی با یک وقفهی زمانی هستند. قاتلان سریالی آثار و جو بسیار نامطلوبی در جامعه بهجا میگذارند. آنان تحت تأثیر عوامل مختلف بهویژه سوابق خانوادگی نامناسب جرایمی را مرتکب شده که هزینهی بالایی برای جامعه و تشویش اذهان عمومی دارند. بر اساس جامعه آماری و پژوهشهای صورت گرفته و آمار جرایم جنایی هر کشور، طبقه بندی قاتلان سریالی متفاوت است ولی بر اساس نوع، به دو نوع نظم یافته و نامنظم تقسیم میشوند. که دکتر کیا در این سریال از نوع قاتلان سریالی "منظم یافته" است.
این تیپ پس از تحمل یک حادثهی استرسزای شدیدی، مرتکب قتل میشوند. آنان دارای هوش متوسط به بالا بوده و در اجتماع مقبولیت دارند، در برنامهریزی عمل و تبحر دارند، نشانههایی روی قربانیان میگذارند و برای جلوگیری از کشف جرم جسد قربانیان را انتقال میدهند. با خود سلاح حمل میکنند، با ترک صحنهی جرم آن را با خود میبرند. آنان جرم را در خارج از محدودهی زندگی و کار خود مرتکب میشوند. از مجرمانه بودن اقدامشان آگاهی کاملی داشته و اغلب به تواناییشان در خنثیسازی یا منحرف کردن تحقیقات پلیس مباهات میورزند؛ به طور خلاصه ویژگیهای شخصیتی این افراد عبارتاند از هوش متوسط به بالا، توانمندی جسمانی، قدرت برنامهریزی بالا، مهارتهای کلامی بالا.
در بحث شخصیت و رفتار شناسی قاتل سریال خون سرد و عوامل موثر بر آن، تا آنجایی که گذشتهاش در سریال به تصویر کشیده میشود، نمی توان بعد ژنتیکی را مطرح کرد. اما در بحث تاثیر محیط و خانواده، همه چیز به وضوح مشخص است. در حالی که در خانوادهای مرفه در حال گذراندن دوران کودکی خود است، با فوت پدر و ازدواج مادر با مردی بد ذات، اذیت آزار از سوی ناپدری و در نهایت به قتل رسیدن مادر توسط ناپدری، با ترومایی به شدت دردناک رو به رو شده، که چون توان دفاع از خود و خواهرش را در مقابل ناپدری نداشته، دچار آسیب روحی و روانی و اختلال شخصیت شده است. که از طرفی بسیار مهربان، خانواده دوست و دل رحم است و بسیار به نزدیکانش از خواهر تا همسر و دایی و دوستانش علاقهمند است و در کنار آن شخصیتی سنگدل دارد که با التماس قربانیانش آرام نمیشود و آنها به قتل میرساند.
دکتر کیا به عنوان قاتل سریال، ترکیب اختلال شخصیت ضداجتماعی و خودشیفته است. دو اختلالی که در بررسی های جنایی قاتلان سریالی بیشترین جامعه آماری را به خود اختصاص داده و در شخصیت دکتر کسری کیا به خوبی با نقش آفرینی بازیگر ارزشمند امیر آقایی به نماش درآمده است. فریبکاری و دروغگویی، تکانشی بودن، تحریکپذیری و پرخاشگری، فقدان احساس گناه و اضطراب، فقدان پندگیری از تجارب منفی، عدم پشیمانی، فقدان مسئولیت در قبال همسر و فرزندان، حفظ رفتار شغلی با ثبات، هوش متوسط یا بالاتر از متوسط، خود محوری و خودخواهی، شکست در ارتباط مبتنی برمحبت با همسرش از ویژگی های شخصیت ضد اجتماعی اوست. دروغگویی بیمارگونه و استفاده از رفتارهای دستکاری شده، دو هستهی ویژگی شخصیتی افراد ضد اجتماعی است که در نقش دکترکیا به خوبی بارها نشان داده شده است. از سویی با ویژگیهایی مانند حس خود بزرگبینی و دیدگاه متکبرانه، اشتغال ذهنی دربارهی موفقیتهای نامحدود، احساس قدرت، زیبایی، مستحق بودن و احساس منحصر به فرد بودن، فقدان همدلی، روابط استثمارگری برای رسیدن به اهداف خود در زمره قاتلان سریالی خودشیفته قرار میگیرد.
یکی از نکات جالب زندگی دکتر" کسری کیا" نخواستن فرزند به عنوان شرط او برای ازدواج است. در یکی از سکانسها بیان میدارد که می ترسم فرزندم مثل من بدون پدر بزرگ شود و آسیب ببیند. او که خود را یک مصلح اجتماعی در نظر گرفته و می داند احتمال دارد در آینده توسط پلیس دستگیر شود به هیچ وجه حاضر به بچهدار شدن نیست. حتی در جایی که همسرش بیان میدارد که از لحاظ پزشکی فرصت زیادی به دلیل بیماری برای فرزنددارشدن نداریم، قبول نمیکند. این مورد از تاثیر نداشتن پدر و آسیبی عمیق که از این موضوع دیده و بر اساس ویژگیهای شخصیتیاش، یعنی ترس از مسئولیتپذیری نشات میگیرد.
یکی از موارد اصلی دیگر، پزشک بودن قاتل سریال است.این موضوع از دو جنبه قابل بررسی است؛ اول اینکه همان طور که در سکانسهایی از گذشته کسری مشاهده میکنید او علاقه بسیاری به جراحی داشته تا جایی که با شکافتن بدن جانوران کوچک خود را سرگرم میکند و از طرفی این سرگرمیهای دوران کودکی راهی برای تخلیه هیجانی از طریق تماشای زجر یک موجود زنده است و همچنین این پزشک شدن به ویژه، ورود به پزشکی قانونی، به صورت هدفمند و رسیدن به پروندههای آزار و اذیت زنان و به قتل رساندن آزارگران است. البته پزشک و قاتل شدن یک رابطه دوسویه برای قاتلان سریالی است و تاثیر متقابل دارد که این موضوع در تحلیلهای اف بی ای در خصوص قاتلان سریالی نوع منظم یافته که پزشک و روانپزشک هستند آورده شده است.
مورد دیگر که در خصوص قاتلان سریالی بوده و در وجود کسری نیز دیده میشود، هوش و نظم بالای او در انجام قتلهاست، به طوری که کمترین نشانهای از خود به جا نمیگذارد و سیستم پلیس آگاهی را دچار فرسایش میکند. البته در گذشته که توان نرم افزاری پلیس زیاد بالا نبود، دستگیری قاتلان سریالی منظم یافته، به شدت سخت بود به ویژه در دهه 80 و 90 میلادی که خیلی از پروندها سالها به طول میانجامید یا اینکه خود قاتل عمدا اقدامی را انجام می داد که دستگیر شود. حتی برخی از قتلهای سریالی از جمله پرونده معروف به زودیاک، هر چند به نتایج خوبی رسید ولی بسته نشد. اما امروز همانطور که در سریال به خوبی نشان داده شده سیستمهای هوشمند زیادی برای بررسی این مدل پروندهها وجود دارد و مدت زمانی که قاتل دستگیر میشود نسبت به گذشته بسیار کاهش یافته است و فقط قاتلان با هوش بالا و منظم دیرتر دستگیر میشوند، که دکتر کیا نیز از همین دسته قاتلان است و با نزدیک شدن به پلیس، به خوبی از چنگال قانون فرار میکند.
یکی دیگر از ویژگیهای قاتل این سریال، داشتن امضاء اختصاصی است. نوع بریدن رگ دست مقتولان در این سریال به عنوان امضاء قاتل است که در سکانسی دکتر کیا نیز تایید میکند. البته این امضاءها به عنوان سرنخی در ایجاد پروفایلهای جنایی برای شناسایی قاتل بوده و کاراگاهان با این نوع امضاء همیشه به نتایج مطلوبی برای ساخت پروفایلهای جنایی و در نهایت دستگیری قاتل رسیدهاند. ولی به دلیل خودشیفته بودن قاتل سریالی، عشق به شهرت و اینکه کمتر به این فکر میکند که توان دستگیریش را دارند این امضاء را ثبت میکند، در اینخصوص نقش رسانهها نیز پررنگ است، رسانهها با نام گذاری قاتل و معروف نمودن او، به شخصیت خودشیفته او لذت فراوانی را تزریق میکنند به طوری که او برای قتلهای بعدی در فاصله زمانی کم ترغیب میشود. البته در برخی مواقع این بالا رفتن سرعت قتلها، قاتل را دچار اشتباه نیز میکند و باعث دستگیری وی میشود، هر چند به این موضوع در این سریال کمتر پرداخته شده است.
یکی از موارد عاشقانه این سریال اضافه شدن نقش دستیار عاشق(رعنا) در کنار قاتل سریالی است که با مقاومت دکتر کیا رو برو شده و رعنا بعد از نشان دادن مدارک علیه کسری، او را مجبور به پذیرش همکاری مینماید و دکتر کیا نیز همانند سایر قاتلان سریالی در واقعیت سعی در حذف او دارد ولی با زندانی کردن رعنا به او فرصت می دهد خودش را ثابت کند. البته کشتن رعنا با هدفش بسیار فاصله دارد و نمیخواهد برای دومین مرحله دچار اشتباه شده و اقدامی کند که باعث سرزنش درونی و عذاب وجدان شود. در بحث قاتلان سریالی مرد، در پروندههای متفاوت از جمله پرونده "رابرتولیام پیکتون"قاتل سریالی زنان روسپی ونکور کانادا و "تدباندی" قاتل سریالی زنان در آمریکا، زنان بسیاری عاشق این قاتلان شده، به طوری که قربانیان به ویلیام اعتماد کرده و به قتل رسیدهاند و تدباندی نیز همین طور. پس از دستگیری تدباندی، دختران و زنان زیادی برای او نامه زده و ابراز علاقه میکردند و در پایان با فردی پولدار ازدواج کرده و حتی در زندان بچهدار هم میشود. این نکته، عاشق یک قاتل سریالی شدن چیز تازهای نیست و زنان عموما به مردان با توان ذهنی، جسمی و جسارت بالا بیشتر علاقه دارند تا مردان ضعیف. نکته جالب این سریال که از سایر سریالهای پلیسی و جنایی ایران متمایز میکند همین عشق رعنا به دکتر کیا است و در ادامه بعد از فداکارهای رعنا، دکتر کیا عاشق او میشود به صورتی که در پلان آخر سریال پس از دستگیری او با نمایش تمام قد رعنا در مخفیگاه قاتل، بیننده، دکتر کیا را میبیند.
یکی از جذابیتهای این سریال که شاید یکی از عوامل اصلی محبوب شدن قاتل نیز است، از بین بردن افرادی بانفوذ ولی جنایتکار است که کمتر توسط پلیس و سیستمهای قضایی دستگیر و به مجازات میرسند به طوری که در پایان سریال، سکانسهای دستگیری دکتر "کسریکیا" توسط نزدیکترین دوستش سرگرد طلوعی، برای بیننده خوشایند نیست و ذهن بیننده درگیر این است که منطق پلیس را از زبان سرگرد بشنود و از دستگیری قاتل خوشحال شود، ولی متاسفانه این نوع پایان بسیار سادهانگارانه است و بیننده را قانع نمیکند و ذهن بیننده با قهرمان داستان یعنی قاتل سریالی دکتر "کسری کیا" و وارثش رعنا به پایان میرسد.
نویسنده: مجید ضرابینژاد
انتهای پیام