پیوندهای ضعیف، مولد فرصتهای قوی: لینکدین و بازآرایی زیستبوم حرفهای ایران
در سالهای اخیر، مفهوم کاریابی از یک فرآیند سنتی و مبتنی بر رزومه، به یک رویکرد پویا و شبکهمحور، بر پایه توسعه ارتباطات تبدیل شده است. این دگرگونی، بیش از هر چیز، با یک نظریه کلیدی در جامعهشناسی اقتصادی و رسانه گره خورده است: "قدرت پیوندهای ضعیف" (The Strength of Weak Ties) که توسط مارک گرانور مطرح شد. مارک گرانووتر (Mark Granovetter) جامعهشناس برجسته آمریکایی و استاد دانشگاه استنفورد است که بیشتر به خاطر نظریههایش در حوزه شبکههای اجتماعی و جامعهشناسی اقتصادی شناخته میشود و یک تئوری نسبتا قدیمی او هنوز در پرداختن به موضوعات مرتبط با شبکههای اجتماعی راهگشاست. او در سال ۱۹۷۳ مقالهای تأثیرگذار با عنوان «قدرت پیوندهای ضعیف» منتشر کرد که به یکی از پرارجاعترین آثار در علوم اجتماعی تبدیل شد.
گرانور در این نظریه استدلال میکند که:
- پیوندهای قوی مثل روابط خانوادگی یا دوستان نزدیک، معمولاً اطلاعات مشابهی را در اختیار فرد قرار میدهند چون افراد در این شبکهها به هم شبیهاند.
- اما پیوندهای ضعیف (یعنی آشنایان دور، همکاران غیرمستقیم یا ارتباطات سطحی) دسترسی به اطلاعات جدید و متفاوت را فراهم میکنند، چون این افراد در شبکههای اجتماعی متفاوتی حضور دارند.
بنابراین، برخلاف تصور رایج، فرصتهای مهم (مثل شغلهای جدید، اطلاعات نو، یا ارتباطات کلیدی) اغلب از طریق همین پیوندهای ضعیف به دست میآیند. در شرایطی که بازار کار ایران با چالشهای ساختاری، اصطلاحا پارتی بازی و غلبه روابط سنتی بر شایستهسالاری مواجه است، لینکدین یا هر پلتفرم اجتماعی دیگری با این مقیاس می تواند به عنوان یک بستر دیجیتال، نقش کلیدی در فعالسازی این پیوندهای ضعیف و تبدیل آنها به فرصتهای قوی ایفا کند.
لینکدین: کاتالیزوری برای منابع اجتماعی
زیستبوم حرفهای ایران، به طور سنتی بر "سرمایه اجتماعی" مبتنی بر پیوندهای قوی استوار است. این مدل، که گاه به رانت و روابط غیرشفاف منجر میشود، دسترسی به "بازار کار پنهان" (Hidden Job Market) را برای بخش بزرگی از جامعه محدود میسازد. آزمون های استخدامی محدود در ایران حتی اگر عادلانه هم برگزار و در روند گزینش سلیقگی رفتار نشود، عموما برای جذب و استخدام در نهادهای وابسته به حاکمیت است. طبيعتا این نهادها ظرفیت محدودی برای استخدام دارند. علاوه بر این بخشی از امور توسط فریلنسرها پیش میروند و در فرایند برون سپاریها خیلی ضابطهمند رفتار نمی شود. در این میان، لینکدین با بهرهگیری از "اثر شبکهای" ، بستری را فراهم میکند که در آن هر اتصال جدید، به طور بالقوه به یک مسیر جدید شغلی یا منبع اطلاعاتی تبدیل میشود. اینجا فرصت بروز و ظهور گسترده ای وجود دارد. با این حال، استفاده مؤثر از پتانسیل شبکهای آن نیازمند درک عمیق از ماهیت اثر شبکهای است.
نقش لینکدین، فراتر از یک ابزار کاریابی صرف، به یک پلتفرم برای مدیریت و توسعه پیوندهای ضعیف است. این پلتفرم به کاربران امکان میدهد با افرادی در صنایع مختلف، با تجارب گوناگون و در موقعیتهای جغرافیایی متفاوت ارتباط برقرار کنند. این شبکه گسترده از پیوندهای ضعیف، جریان اطلاعات را تسریع میبخشد و فرصتهایی را که از طریق دایره محدود پیوندهای قوی قابل دستیابی نیستند، در دسترس قرار میدهد.
برای مثال، یک فارغالتحصیل یا متخصص ایرانی ممکن است از طریق یک آشنای دور که در خارج از کشور فعالیت دارد، از یک موقعیت شغلی مطلع شود یا دانش تخصصی خود را از طریق ارتباط با یک متخصص در یک شرکت بزرگ داخلی بهروز کند. به ویژه اگر کسی شاغل باشد جز بر بستر اینترنت و شبکه های اجتماعی خیلی فرصت توسعه ارتباطات و به روزرسانی اطلاعات را ندارد. اینها نمونههایی از تبدیل پیوندهای ضعیف به فرصتهای قوی هستند که تنها از طریق یک بستر دیجیتال مقیاسپذیر مانند لینکدین ممکن میشود.
خصوصا برای افرادی که در حوزه تولید محتوای چندرسانهای فعال هستند و کیفیت کار آنها نمود عینی و رسانهای دارد شبکههای اجتماعی اینچنینی میتواند حلقه اتصالی باشد برای دستیابی به شبکه عظیمی از کارفرمایان.
تولید کنندگان حوزه مدیا در ایران به دلیل پایین بودن حقوق کارمندی و بالابودن هزینه های تولید و تجهیزات، عموما ترجیح می دهند به صورت پروژه ای و فریلنسر با کارفرمایان کارکنند. شبکه های اجتماعی نظیر لینکدین سکوی مناسبی برای معرفی آثار و برقراری ارتباطات آنها با کارفرمایان است.
توصیهها و پیامدهای راهبردی
برای اینکه لینکدین بتواند به صورت مؤثر در خدمت شایستهسالاری قرار گیرد، لازم است که کاربران و سازمانها رویکردهای سنتی خود را تغییر دهند:
* برندینگ شخصی: کاربران باید از لینکدین به عنوان ابزاری برای به نمایش گذاشتن تخصص و دانش خود استفاده کنند. تولید محتوای ارزشمند، به آنها کمک میکند تا در میان متخصصان همرده برجسته شوند .
* شبکهسازی فعال: صرفاً افزودن افراد به لیست اتصالات کافی نیست. تعامل هدفمند با پیوندهای ضعیف از طریق کامنتگذاری، به اشتراکگذاری محتوا و شرکت در بحثهای تخصصی، آنها را به داراییهای ارزشمندی تبدیل میکند.
* تغییر نگاه سازمانها: سازمانها باید به جای تکیه بر روشهای سنتی استخدام، از لینکدین به عنوان ابزاری برای شناسایی استعدادهای ناشناخته و ارزیابی عینی مهارتها استفاده کنند.
چالشهای حریم خصوصی در استفاده از لینکدین در ایران
در مواجهه با شبکه های اجتماعی تنها تدبیری که به ذهن متولیان امر رسیده، فیلتر بدون چون و چرای پلتفرم هاست و اقدام موثری در راستای استفاده هوشمند و هدفند کاربران صورت نپذیرفته است. درکنار مزایای گستردهای که لینکدین در زمینه شبکهسازی حرفهای و دسترسی به فرصتهای شغلی فراهم میآورد، یکی از دغدغههای مهم و کمتر مورد توجه در زیستبوم دیجیتال ایران، مسئله حریم خصوصی کاربران است. در شرایطی که زیرساختهای قانونی و فنی مرتبط با حفاظت از دادههای شخصی در کشور هنوز به بلوغ نرسیدهاند، استفاده از پلتفرمهایی مانند لینکدین با چالشهایی همراه است که باید مورد توجه کاربران و سیاستگذاران قرار گیرد.
از جمله نگرانیهای اصلی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ذخیرهسازی دادهها در سرورهای خارج از کشور: اطلاعات کاربران ایرانی در لینکدین، از جمله سوابق شغلی، مهارتها، ارتباطات حرفهای و محتوای منتشرشده، عمدتاً در سرورهایی خارج از مرزهای ایران نگهداری میشوند. این موضوع، در نبود توافقات بینالمللی مشخص، میتواند زمینهساز سوءاستفاده یا دسترسی غیرمجاز به دادهها باشد.
- فقدان چارچوب قانونی داخلی برای حفاظت از دادههای حرفهای: برخلاف بسیاری از کشورها که قوانین مشخصی مانند GDPR در اروپا برای حفاظت از دادههای کاربران دارند، در ایران هنوز قانون جامعی در زمینه حریم خصوصی دیجیتال به تصویب نرسیده است. این خلأ قانونی، کاربران را در برابر تهدیدهای احتمالی آسیبپذیر میسازد.
- ریسکهای امنیتی در تعاملات عمومی: بسیاری از کاربران بدون آگاهی کافی، اطلاعات حساس خود را بهصورت عمومی در پروفایل لینکدین منتشر میکنند. این اطلاعات میتواند توسط افراد سودجو یا حتی رقبای حرفهای مورد استفاده قرار گیرد.
بنابراین، در کنار بهرهبرداری از ظرفیتهای شبکهای لینکدین، لازم است که کاربران ایرانی با رویکردی آگاهانه و محافظهکارانه نسبت به تنظیمات حریم خصوصی، نوع اطلاعات منتشرشده و نحوه تعامل با دیگران اقدام کنند. همچنین، نهادهای سیاستگذار باید در مسیر تدوین مقررات ملی برای حفاظت از دادههای حرفهای گام بردارند تا اعتماد عمومی به پلتفرمهای دیجیتال تقویت شود.
به طور کلی لینکدین را نمیتوان صرفاً یک ابزار تکنولوژیک دانست؛ بلکه باید آن را به عنوان یک کاتالیزور ارتباطی در نظر گرفت که توانایی بازتعریف ساختارهای حرفهای را دارد. در زیستبوم کاری ایران، این پلتفرم میتواند با فعالسازی پیوندهای ضعیف، به ارتقای شفافیت، شایستهسالاری و عدالت ارتباطی کمک کند. تحقق این چشمانداز، مستلزم بازاندیشی در الگوهای رفتاری کاربران و نهادهای حرفهای است، بازاندیشیای که در نهایت به نفع توسعه پایدار منابع انسانی خواهد بود.
مهدی آزادبخت
دانشآموخته کارشناسی ارشد مدیریت رسانه دانشگاه تهران




