سینمای مستقل جسارت قصهگویی بدون مرز را فراهم میکند/ سانسور دلیل ترس سرمایهگذاران از سینمای مستقل!
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ مریم بحرالعلومی، تهیهکننده و کارگردان صاحب تجربهای که در کارنامهاش فیلمهایی چون «پاسیو»، «شهربانو» و «قطع فوری» را دارد و سیمرغ بهترین کارگردان بخش جلوهگاه شرق از سیوششمین جشنواره جهانی فیلم فجر را نیز دریافت کرده است، این روزها در مقام تهیهکننده با فیلم «تابستانی که برف آمد» به کارگردانی نسیم فروغ در سینماهای «هنر و تجربه» حضور دارد.
فیلمی که با محوریت مسائل خانوادگی و دغدغههای اجتماعی، تماشاگر را با قصهای ملموس و انسانی مواجه میکند.
در این گفتوگو، بحرالعلومی درباره انتخاب موضوع، فرآیند تحقیق و تولید، چالشهای ممیزی و تفاوتهای سینمای مستقل با تجاری صحبت میکند و از تجربههای خود در مسیر تهیهکنندگی اثر سخن میگوید.
در ادامه گفتوگوی خبرگزاری برنا با مریم بحرالعلومی را میخوانید.
محوریت پدر در «تابستانی که برف آمد» برایم جذابیت ویژهای داشت
برنا: وقتی ایده «تابستانی که برف آمد» شکل گرفت، چه دغدغهای شما را برای پرداختن به این داستان ترغیب کرد؟
بحرالعلومی: ایده این فیلم از آنجایی برای من اهمیت پیدا کرد که همیشه معضلات خانوادگی و قصههایی که حول محور خانواده شکل میگیرند، برایم جذاب بودهاند. این دست قصهها معمولا در قالب سینمای اجتماعی مطرح میشوند؛ سینمایی دغدغهمند که مسائل جامعه و روایتهایی برخاسته از بطن زندگی واقعی مردم را محور خود قرار میدهد. ایده «تابستانی که برف آمد» هم از همین جنس بود و آنچه برای من بیش از همه جذابیت داشت، محوریت بخشیدن به شخصیت پدر بود. پدر به عنوان ستون خانواده همیشه برای من جایگاه ویژهای داشته است اما متاسفانه در سالهای اخیر، نگاهی که در آثار سینمایی به این شخصیت شده، بیشتر بر طیف خاصی از پدران متمرکز بوده است. این ایده فرصتی فراهم میکرد تا پدری از گونهای متفاوت را بازآفرینی کنیم و او را در دل قصه با زبان سینما بسازیم و همین امر برای من شخصا قصه را دوستداشتنیتر و ارزشمندتر کرد.
تغییر قوانین بخشی از روایت فیلم را دگرگون کرد
برنا: چه جنبههایی از تحقیق و آگاهیبخشی درباره موضوع حضانت و بچههای بیسرپرست و... در فیلم لحاظ شد؟
بحرالعلومی: این فیلم در نیمههای سال ۱۴۰۱ وارد مرحله تولید و فیلمبرداری شد. پیش از آن، در ششماهه نخست همان سال، پژوهش و تحقیقات گستردهای انجام دادیم تا زیرساختهای متن از پشتوانه علمی و واقعی برخوردار باشد و بتوانیم به هدف اصلیمان، یعنی آگاهیبخشی نزدیک شویم. من بهعنوان تهیهکننده و مشاور کارگردان، همراه با کارگردان و نویسنده تلاش کردیم این جنبه در اثر نمود داشته باشد البته در طول این سه سال، قوانین تغییراتی داشتهاند و همین باعث شد که بخشهایی از فیلم کمی دستخوش دگرگونی در درک مخاطب شوند. از سوی دیگر، بد شانسی ما این بود که تنها چند روز پس از پایان فیلمبرداری، جریانات و جنبشهای اجتماعی و اتفاقات مرتبط با آن در کشور آغاز شد و سپس جنگ ۱۲ روزه تحمیلی نیز رخ داد؛ حوادثی که طبیعی بود روند دیده شدن فیلم در داخل کشور را به تعویق بیندازد.
با این حال، حالا که حدود یک ماه از اکران فیلم در گروه سینماهای «هنر و تجربه» میگذرد، بازخوردها نشان میدهد همان هدف آگاهیبخشی محقق شده است. در گفتوگوهایی که با مخاطبان، چه در تهران و چه در شهرهای دیگر در جریان اکرانهای مردمی داشتیم، دیدم که برخی نکات طرحشده در قصه برای تماشاگران کاملا تازه بوده و حتی بعضی از آنها پس از دیدن فیلم به تحقیق و جستوجوی بیشتر پرداختهاند. همینکه فیلم توانسته طرح مسئله کند و تماشاگر را درگیر دغدغهای اجتماعی سازد، به نظر من اتفاقی ارزشمند و خوشایند است.
فیلمنامه در همان ابتدا یکبار کامل رد شد
برنا: ساخت این اثر با ممیزیهایی هم مواجه شد؟
بحرالعلومی: در مورد مسئله ممیزی، من ترجیح میدهم به جای این واژه از «تغییر» استفاده کنم. بله، فیلمنامه ما در مراحل مختلف دستخوش تغییر شد. در همان ابتدای مسیر، هنگام گرفتن پروانه ساخت، فیلمنامه یکبار کامل رد شد و ناچار شدیم بازنویسیهای متعددی انجام دهیم تا دوباره ارائه کنیم.
معمولا برای فیلمهای اجتماعی بهویژه وقتی با عوامل خاصی مثل کارگردان اول، حضور تهیهکننده و نویسنده زن یا حتی فضایی با حالوهوای جشنوارهای همراه باشد، حساسیتها بیشتر میشود. علاوه بر این، سوژه هم ذاتا حساسیتهای خودش را داشت و در نسخه اولیه فیلمنامه، فضای ملتهبتری بر داستان حاکم بود و روابط درون خانواده بیشتر به چالش کشیده میشد. همین موضوع باعث شد که تغییرات زیادی اعمال شود. در نهایت به فیلمنامهای رسیدیم که امروز نتیجهاش را در قالب فیلم میبینید. البته قصه در این شکل تغییریافته به گونه دیگری روایت میشود اما ما تلاش کردیم تمام اهداف و دغدغههایی را که در فیلمنامه نخستین وجود داشت هرچند مردود شناخته شد، همچنان در دل این روایت حفظ کنیم. امیدوارم در همین قالب تغییریافته هم توانسته باشیم در قصهگویی موفق عمل کنیم.
انتخاب بازیگران یکی از بهترین بخشهای روند تولید بود
برنا: انتخاب بازیگران برای نقشهای اصلی چگونه انجام شد و چه نکاتی در انتخاب آنها برای شما اهمیت داشت؟
بحرالعلومی: به دلیل تغییراتی که در فیلمنامه داشتیم، پروسه پیشتولید ما طولانیتر از حالت طبیعی شد. همین مسئله باعث شد بازیگر گزینه اول ما برای نقش پدر با وجود تلاشهای زیادی که برای حضورشان کردیم، در نهایت همراه پروژه نشوند. پس از آن، آقای رضا خلاقیراد بهعنوان گزینه بعدی انتخاب شدند و با توجه به اینکه هنوز در انتظار پروانه ساخت بودیم، فرصت کافی برای هماهنگی با ایشان وجود داشت. خوشبختانه این همکاری شکل گرفت و نتیجه بسیار خوبی بهدست آمد.
برای نقش مادر هم گزینههای متعددی مدنظر داشتیم و با چند نفر وارد گفتوگو شدیم اما به دلایل مختلف، از جمله مشغله کاری و عدم امکان هماهنگی، حضورشان عملی نشد. در نهایت من بازی خانم نوشین مسعودیان را در فیلم برف آخر دیده بودم و بسیار پسندیده بودم. از سوی دیگر، آقای امید گلزاده بهعنوان طراح گریم نیز حضور ایشان را برای این نقش تایید میکردند و خانم نسیم فروغ هم پس از دیدن عکسهایشان نظر مثبتی داشتند. پس از یکی دو جلسه گفتوگو، ایشان برای نقش مادر انتخاب شدند و باقی بازیگران نیز بهتدریج به گروه اضافه شدند.
در واقع تغییرات فیلمنامه این فرصت را برای ما فراهم کرد تا زمان کافی برای انتخاب بازیگران داشته باشیم و هماهنگیهای لازم میان کارگردان، منِ تهیهکننده، نویسنده و حتی طراح گریم به بهترین شکل ایجاد شود. امروز که به ترکیب گروه بازیگران نگاه میکنم، مطمئنم انتخابها بسیار درست بودهاند. شاید به قول بعضیها قسمت یا تقدیر بود اما در هر صورت این اتفاق، به نظرم، یکی از بهترین بخشهای روند تولید شد.
گروه هنر و تجربه با وجود همه سختیها پرچم سینمای مستقل را بالا نگه داشته است
برنا: به عنوان کسی که تجربه ساخت فیلمهای مستقل و هنری زیادی دارد، فکر میکنید چه تفاوتهایی بین شرایط تولید در سینمای مستقل و سینمای تجاری وجود دارد و چگونه این تفاوتها بر انتخاب موضوع و روایت شما تأثیر میگذارد؟
بحرالعلومی: تفاوت میان سینمای مستقل و سینمای تجاری بسیار زیاد است و این تفاوتها گاهی چالشهای جدی در روند تولید ایجاد میکنند. ماجرا فقط به مسائل مالی یا بودجه محدود نمیشود بلکه دغدغهمندی در شکل مستقل خودش یکی از مهمترین مسائلی است که هم تهیهکننده، هم کارگردان، هم نویسنده و حتی همکاران اجرایی را درگیر میکند. همین نگاه و دغدغهها باعث میشوند مسیر تولید یک فیلم مستقل با مسیر یک فیلم تجاری تفاوتی اساسی داشته باشد.
این تفاوت در مرحله پخش و اکران هم ادامه پیدا میکند. مثلا اگر یک فیلم تجاری در یک روز یا یک هفته تعداد سالنهای زیادی را به خود اختصاص میدهد، این آمار با کل دو ماه اکران یک فیلم مستقل در گروه «هنر و تجربه» قابل مقایسه نیست؛ قیاسی است کاملا معالفارق. البته باید اذعان کرد که گروه «هنر و تجربه» با وجود همه سختیها همچنان پرچم سینمای مستقل را بالا نگه داشته است.
متاسفانه در ارزشگذاری میان سینمای تجاری و مستقل، از همان پایه نیاز به یک آسیبشناسی جدی وجود دارد. حتی نگاه کارشناسان، منتقدان و سینماگران در این سالها تغییر کرده و گاهی به نظر میرسد سینمای مستقل برای بخشی از بدنه تخصصی سینما نیز جذابیت خود را از دست داده است و مباحث مالی به تیتر اول همهچیز تبدیل شده است. این در حالی است که امروز میبینیم نماینده ایران در اسکار و حتی نمایندگان دو سه کشور دیگر همه از دل سینمای مستقل برآمدهاند. همین نشانهها بهروشنی میگویند که باید این نوع سینما را جدیتر گرفت.
سینمای مستقل جسارت قصهگویی بدون مرز را فراهم میکند
سینمای مستقل بستری است برای روایت قصههایی که گفتنشان جسارت میخواهد، توان میخواهد و نمیشود آنها را با عینک تجارتزدگی مطرح کرد. همین نگاه مستقل، فارغ از محدودیتهای مالی، تفاوت اساسی ایجاد میکند و به سینماگر اجازه میدهد بیحد و مرز وارد میدان قصهگویی شود. انتخاب موضوعات و روایتها در این عرصه جسورانهتر و صریحتر است و به همین دلیل ارزشمندی و اهمیت ویژهای دارد. امیدوارم از امروز به بعد شاهد توجه و نگاه جدیتری به سینمای مستقل باشیم، چراکه این نگاه تازه هم برای سینما و هم برای جامعه ضروری است.
تهیهکننده باید توانایی شنیدن صدای فیلمنامه را داشته باشد
برنا: فیلمهای مستقل معمولا با محدودیتهای اقتصادی مواجه هستند. شما در «تابستانی که برف آمد» چه راهکارهایی برای حفظ کیفیت هنری در شرایط محدودیت مالی اتخاذ کردید؟
بحرالعلومی: محدودیتهای اقتصادی اساسا برای همه فیلمها وجود دارد اما وقتی فیلمی با بودجه شخصی ساخته میشود، این محدودیتها شکل جدیتری به خود میگیرند. در چنین شرایطی که حمایتی پشت بودجه نیست و هیچ تضمینی هم برای بازگشت سرمایه وجود ندارد، ریسک کار بسیار بالاست. به همین دلیل نقش تهیهکننده در این نوع آثار اهمیت فوقالعادهای پیدا میکند.
پیش از هر چیز، این خود فیلمنامه است که مشخص میکند چه میزان هزینه برای تولید لازم دارد. تهیهکننده باید توانایی شنیدن «صدای فیلمنامه» را داشته باشد و بتواند میان بودجه فراهمشده و نیازهای تولید یک ارتباط دقیق و حسابشده برقرار کند. این توانایی معمولا در سینمای مستقل یا هنری-تجربی که با سرمایه شخصی ساخته میشود، بیشتر خود را نشان میدهد.
در مورد «تابستانی که برف آمد» هم دقیقا همین اتفاق افتاد. من سعی کردم میان بودجه موجود و الزامات فیلمنامه یک رابطه مهندسی و استاندارد ایجاد کنم تا کیفیت اثر قربانی محدودیتها نشود. خوشبختانه این تلاش نتیجه داد و فیلم از نظر تکنیکی و کیفی در سطحی استاندارد تولید شد. همین موضوع هم در حضورهای جشنوارهای و توجهی که فیلم در عرصههای بینالمللی به خود جلب کرده، کاملا مشهود است.
سرمایهگذاران از ترس سانسور وارد سینمای مستقل نمیشوند
برنا: فکر میکنید سینمای ایران چه ظرفیتهایی دارد که فیلمهای مستقل بتوانند بدون سانسور و با مخاطب هدف خود اثرگذار باشند؟
بحرالعلومی: اخبار روز سینمای ایران بهخوبی نشان میدهد که ظرفیت ما برای جذب مخاطب به فیلمهای اجتماعی، مستقل و دغدغهمند بسیار زیاد است اما متاسفانه این ظرفیتها آنطور که باید جدی گرفته نشده و حمایت کافی هم از سوی مسئولان، بخشی از سینماگران، منتقدان و حتی رسانهها دریافت نکرده است.
در این میان، مسئله سانسور هم مزید بر علت شده و همواره دلواپسیهای جدی برای تهیهکنندگان، کارگردانان و نویسندگان ایجاد کرده است. مهمتر از همه، سرمایهگذارانی که میخواهند وارد این حوزه شوند با همین دستاندازها از سانسور گرفته تا کمتوجهی و به حاشیه راندهشدن سینمای مستقل روبهرو میشوند. در حالیکه تجربه جهانی نشان داده آنچه از سینمای ایران در دنیا مورد توجه قرار میگیرد، بیش از هر چیز محصول همین سینمای مستقل است.
این سینما با وجود همه محدودیتها و بیمهریها همچنان قدرتمند و انگیزهمند باقی مانده است. کسانی که در این عرصه فعالیت میکنند با استقامت و پشتکار مسیر خود را ادامه دادهاند و پرچم سینمای ایران را در جهان بالا نگه داشتهاند. امیدوارم از این ظرفیتها بیشتر استفاده شود و آنها جدیتر مورد حمایت قرار گیرند؛ چه در میان فیلمسازان و چه در میان مخاطبان، چراکه حفظ مخاطب برای این نوع سینما نیز حیاتی است.
در پایان لازم میدانم از گروه محترم «هنر و تجربه» تشکر کنم که با وجود همه سختیها، این فضا را همچنان حفظ کردهاند تا چنین ظرفیتهایی زنده بمانند و ادامه پیدا کنند. فیلم «تابستانی که برف آمد» و ما بهعنوان سازندگان آن هم بخشی از همین جریان هستیم و امیدوارم بتوانیم بدون دلسردی این مسیر را ادامه دهیم.
انتهای پیام/



