فحاشی به ریشهها؛ وقتی تعصب به اعتبار تیم زخم میزند
امجد عبدی - فحاشی به کریم باقری و فراتر از آن، اهانت به پدر و مادر او، نه توهین به یک بازیکن یا مربی، بلکه تعرضی مستقیم به کرامت انسانی است. توهین به خانواده در هر شکل و به هر بهانهای، خط قرمزی است که عبور از آن نه قابل توجیه است و نه شایسته اغماض. این رفتار نه در چارچوب اعتراض میگنجد و نه ذیل کریخوانی قابل تعریف است؛ بلکه مصداق عریان ابتذال کلام و خشونت زبانی است.
کریم باقری شخصیتی است که احترام به او محدود به رنگ پیراهن نیست. منش آرام، سکوت محترمانه و پرهیز آگاهانهاش از حاشیه، جایگاهی برای او ساخته که حتی نزد رقبای سنتی نیز محل اعتنا و احترام است. اهمیت ماجرا زمانی دوچندان میشود که بدانیم او آذریزبان و زاده تبریز است؛ برخاسته از همان جغرافیایی که بخشی از سکوهایش، اینبار او را آماج ناسزا قرار دادند.
در این نقطه، مسئله دیگر صرفاً یک فرد نیست، بلکه نسبت ما با مفهوم «اخلاق» و «هویت تیمی» محل پرسش قرار میگیرد. توهین به چهرهای که خاستگاه او همان جایی است که ناسزا از آن برمیخیزد، نشانهای نگرانکننده از گمشدن مرز میان تعصب تیمی و بیاخلاقی است، وضعیتی که میتواند به اعتبار یک تیم و پایگاه اجتماعی آن در افکار عمومی لطمهای جدی وارد کند.
تعصبی که به نفی اخلاق میانجامد، دیگر فضیلت نیست. چنین تعصبی به خشونتی نمادین بدل میشود و فوتبال را از میدان رقابت سالم، به عرصه تخلیه خشم جمعی تنزل میدهد. در این میان، سکوت نهادهای مسئول، به اندازه خود فحاشیها آسیبزاست. عادیسازی اهانت، راه را برای تکرار و گسترش آن هموار میکند. ضروری است مسئولان، بازیکنان و همچنین هواداران آگاه تراکتور، مرزبندی روشن خود را با رفتارهای غیراخلاقیِ اقلیتی پرصدا ــ که متأسفانه صدایشان بلندتر از خردورزان است ــ اعلام کنند.
این سطور نه در دفاع از پرسپولیس نوشته شده و نه در تقابل با تراکتور. مسئله، دفاع حداقلی از انسانیت در فوتبال است. کریم باقری نیازی به دفاع ندارد، اعتبار او سالها پیش تثبیت شده است. فوتبال ایران اما بیش از هر زمان، نیازمند این تذکر جدی است که فحاشی به ریشهها، هیچ مسابقهای را نمیبرد و تنها دستاورد آن، از دست رفتن اخلاق و شأن جمعی است.
انتهای پیام/




