نشست ادبی «لذت داستان» برگزار شد؛

مزینانی: کیهان بچه ها باعث نویسندگی ام شد / رمان هایم را برای خودم نوشتم

|
۱۳۹۴/۰۵/۰۷
|
۰۹:۵۷:۰۳
| کد خبر: ۳۰۳۴۲۶
مزینانی: کیهان بچه ها باعث نویسندگی ام شد / رمان هایم را برای خودم نوشتم
نشست ادبی «لذت داستان» با حضور محمدکاظم مزینانی نویسنده رمان های «شاه بی شین» و «آه با شین» سه شنبه 6 مردادماه در فرهنگ سرای سرو برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری برنا، محمدکاظم مزینانی در ابتدای این نشست که به همت موسسه شهرستان ادب و فرهنگ سرای سرو، سه شنبه 6 مرداد ماه برگزار شد، درباره چگونگی نویسنده شدن خود به زبان طنز، گفت: در کودکی احساس می کردم در آینده بدبخت خواهم شد و زندگی خوبی نخواهم داشت اما نمی دانستم که این بدبختی، نویسندگی است. کودکی خیلی معمولی داشتم و این گونه نبود که از همان ابتدا بدانم که می خواهم نویسنده شوم.

وی ادامه داد: یک اتفاق کوچک و آشنایی ام با یکی از مسوولان کیهان بچه ها باعث شد که سر از کیهان بچه ها در بیاورم. شاید اگر کیهان فرهنگی می رفتم الان نویسنده نبودم و وارد حوزه های سیاسی می شدم. اما همیشه حوادث کوچک زندگی آدم را تغییر می دهند.

این نویسنده در پاسخ به سوالی درباره نویسندگی اش در دو حوزه کودک و نوجوان و بزرگسال نیز گفت: ادبیات کودک و نوجوان با ادبیات بزرگسال بسیار متفاوت است. وقتی برای کودکان کار می کنید می دانید برای چه مخاطبی می نویسید و مخاطبانتان مشخص هستند و انتقال مفاهیم و پیام ها نیز یک طرفه است، چرا که مخاطب کودک و نوجوان نوع برخوردش با آثار ادبی متفاوت از مخاطب بزرگسال است. در نویسندگی بزرگسال، نوشتن همچون داد و ستد است و این گونه نیست که تنها اثری ارائه دهید و مخاطب هم آن را بپذیرد. داستان شما با مخاطب بزرگسال مواجه می شود و نقد و یا تایید می شود و در هر صورت بازخورد اثرتان را به طور عینی تر مشاهده می کنید.

مزینانی با بیان این که نویسندگی برای بزرگسالان گستره و ژرفای عمیق تری دارد، اظهار کرد: به نظر من نویسندگی برای بزرگسالان خیلی ترسناک تر از نویسندگی برای کودکان و نوجوانان است. البته تفاوت بزرگی که در این میان وجود دارد این است که کار برای کودکان و نوجوانان بی آلایش تر است و وارستگی خاصی در این گونه داستان نویسی هست که در بزرگسال وجود ندارد.

وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر ورود مسائل و وقایع تاریخ معاصر در رمان هایش گفت: نسل من با انقلاب اسلامی بزرگ شده است و هیچ نسلی به اندازه ما، در زمینه انقلاب اسلامی و وقایع مربوط به آن حرف برای گفتن ندارد. همیشه برایم جالب بود که نسل من که در رژیم پهلوی درس خواندیم و نوجوانی مان را در آن دوران سپری کردیم، چه حرفی برای گفتن از آن دوران و تغییرات بعد از آن داشتیم.

این نویسنده خاطرنشان کرد: می توانستم از مسائل خانوادگی رمان بنویسم و برایم بسیار راحت تر بود، اما تصور می کنم حرف های ناگفته خیلی زیادی وجود دارد که در مورد انقلاب اسلامی باید بیان شود.

مزینانی درباره رمان های «شاه بی شین» و «آه با شین» خود نیز عنوان کرد: وقتی رمان «شاه بی شین» را می نوشتم به دنبال ویژگی هایی از منش و رفتار پادشاهی در محمدرضا پهلوی می گشتم، اما چنین روحیه ای در او وجود نداشت. محمدرضا پهلوی به دنیا نیامده بود که که پادشاه شود و آدم فوق العاده و خاصی نبود. البته او خیلی جاها و در خیلی از تصمیماتش خائن به مملکت نبود، بلکه اشتباه می کرد و عواقب اشتباهاتش به دلیل موقعیتی که داشت فاجعه بار بود.

وی افزود: پیش از شروع نگارش رمان هایم و در حین نگارش، منبع و اثری در رابطه با محمدرضا پهلوی و وقایع مربوط به انقلاب اسلامی نبود که در دسترس باشد و من نخوانده باشم. تمام منابع فارسی و ترجمه شده درباره محمدرضا پهلوی را مطالعه کردم.

نویسنده برگزیده جایزه ادبی جلال در پاسخ به سوال دیگری از سوی مخاطبانش منبی بر نقش الهامات غیبی در تصمیمش برای نگارش اثر گفت: در روزگار ما حتی برای شاعران هم نقش الهام و پیام های غیبی دور از دسترس است.  برای من هم درباره نگارش این دو رمان همین گونه بود. اطلاعات تاریخی درباره شخصیت هایی همچون محمدرضا و رضا شاه پهلوی بسیار کم است و خیلی غنیمت است که از دریچه ادبیات به این شخصیت ها بنگریم. شاه موجودی کشف نشده بود و من در این کتاب تلاش کردم تا به کشف این شخصیت بپردازم.

مزینانی همچنین اظهار داشت: نویسنده وقتی رمان می نویسد به مخاطب کمتر فکر می کند و خودش را می بیند و شاید خودخواهانه به نظر بیاید اما من نیز در طول نگارش رمان هایم، خودم بوده ام و برای خودم می نوشتم. هر چند که در عین حال معتقدم اگر داستانی بنویسید و لذت در آن وجود نداشته باشد و مخاطب از خواندنش به اصطلاح کیفور نشود، فایده ای ندارد.

وی با اشاره به این که خاطرات دوران بلوغش با صحنه های عجیب و غریبی گره خورده، عنوان کرد: خانم معلم موسیقی داشتیم که در دوران راهنمایی به مدرسه ما می آمد. او ما را با نت ها و موسیقی ها آشنا می کرد و فکر می کنم چنین چیزی، آن هم در شهر کوچکی مثل دامغان بسیار خوب بود، اما ما چون از بزرگترهای مان آموخته بودیم که موسیقی و این چیزها بد است، او را به وضع بدی از مدرسه بیرون کردیم و از این خاطرات در ذهنم بسیار نقش بسته است. دوره نوجوانی ما بر خلاف نوجوانان امروزی که مدام در فضاهای مجازی سیر می کنند، بسیار واقعی بود.

در ادامه این نشست، محمدکاظم مزینانی بخش های ابتدایی رمان تازه خود، که سومین جلد از سه گانه اش است، را برای حضار قرائت کرد. وی در حال نگارش این رمان است و به زودی توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنری به چاپ می رسد.

همچنین در این نشست مجتبی فدایی نویسنده جوان، داستان کوتاهی قرائت کرد که این اثر توسط حاضران و محمد کاظم مزینانی مورد نقد قرار گفت.

نظر شما