استاد زبان و ادبیات و زبان پارسی باستان گفت: اگر دریاچه تاقبستان بخشکد، آب فرهنگ و هنر کرمانشاه خشک میشود و دریای فرهنگ ایران را خواهد خوشاند.
به گزارش خبرگزاری برنا از کرمانشاه، پروفسور دکتر میرجلالدین کزازی در آئین گرامیداشت استاد یدالله بهزاد کرمانشاهی گفت: از این که چنین بزم شگرفی برای نکوداشت فرزندان برومند و بالابلند کرمانشاه این دیار فرهنگ پرور و ادبدوست برگزار شده خرسندم.
وی افزود: در این روزگار آسییبزدگی، شتابزدگی و در خود گمگشتیها کمتر در سراسر ایرانزمین کمتر به چنین بزمهایی شکوه و برین باز میخوریم که چنین بزمی سالها در یاد کرمانشاهیان خواهد ماند و نشانهای است برای پیشینه نکو و خوی و خیم والای کرمانشاهی.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات و زبان پارسی باستان گفت:بارها گفتهام و نوشتهام و میسزد که بار دیگر در پیشگاه شمایان بگویم که ایران راستین، ایران سرشتین و ایران شورانگیز پارسهخیز را میتوان در سرزمینهایی یافت که تیرههای ناب و نژاد ایرانی مانند کردان در آن میزیند و دل ایران در این سرزمین هاست که میتپد.
پروفسور کزازی ادامه داد: بیگمان دل ایران در شهرهای بزرگ که در خود گم گشته و پیچیدهاند نمیتپد، شهرهایی که چیستی خویش را کما بیش از دست دادهاند و بیگمان در شهرهایی چون پایتخت ایران زمین چنین بزمی شورانگیز و شررخیز نمی توان یافت، در شهرهایی مانند تهران چنین بزمی شورانگیز را برپای نمیتوان ساخت، زیرا تهرانیان بیش از آن در خویش گماند که ادب و اندیشه و گرامیداشت بزرگان ایران زمین را در سر بپرورانند.
وی برخاستن مردانی چون بهزاد کرمانشاهی را از دیار چون کرمانشاه بیدلیل ندانست، افزود: هیچ پدیدهای چه خرد، چه کلان، چه ساده و چه پیچیده در دریافتن و دانستن در این جهان پهناور بیهوده پدیدار نمیشود و هیچ چیز به بازی بخت پدید نمیآید و بهزاد کرمانشاهی، آن زادمرد راد که خدایش بیامرزاد و در مینوی برین جایگاه بلندش بدهاد بیهوده نیست که از کرمانشاه برخاسته است.
پروفسور کزازی با طرح این سوال که اگر پرسیده شود آیا بهزاد میتوانست در شهر دیگر بزاید و بپرورد و بالا بیفرازد و بهزاد شود؟ گفت: به آواز بلند من میگویم نه، چرا که پاره سبب سازها باعث شده است بهزاد در این دیار بزاید، بپرورد و بالا بیفرازد که پارهای از آنها را با شما در میان مینهم.
وی افزود: این سخن بیهوده نیست و میخواهم در پی آن به پیوندی بپردازم که هرچند پیوندی یکسره با بهزاد ندارد، اما میدانم و بیگمانم که یادکرد آن روان بهزاد را خوش خواهد افتاد، زیرا سخنی است که هرچند بهزاد به تن در میان ما نیست، بیهیچ گمان و گزافه با آن هماندیش و همداستان است.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات و زبان پارسی باستان به تاثیر موقعیت جغرافیایی و نوع آب و هوا و اقلیم بر شکلگیری شخصیت افراد اشاره کرد و گفت: همه هنجارهای زیستی و همه ویژگیهای بومی در پیدایش چهرهها بزرگ، نامدار و شگفتانگیز در کارند که هر روز با با نمونههای پیرامونی آن روبه رویید.
پروفسور کزازی ادامه داد: آب و هوا میتواند مردان و زنان بزرگ را بپروراند و به بلند پایگی و مهین پایگی برساند و کسی روزگاری از من پرسید، چرا ویژگی دیگرسان در گفتار و کردار دارید و پهلوانانه سخن میگویید و یکی از پاسخهای من به او جغرافیای کرمانشاه بود که اگر در دیگر میزادم به همانسان در روان رنگ و رویی دیگر مییافتم و خوی و خیمی دیگرسان نیز میداشتم.
وی کرمانشاه را شهر رزم، حماسه و پهلوانی دانست و افزود: این اتفاق بیهوده نیست زیرا چشماندازهای کرمانشاه حماسهخیز است و کرمانشاه شهری در میان کوهساران است و در بستر سترگی که با خورشید و کیوان و ناهید راز میگوید جای دارد.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات و زبان پارسی باستان گفت:هرجا کوه باشد درههای ژرف و تیز دهان میگشایند و رودهای خروشان روان میشوند و هرجا رود باشد، خرمی و سرسبزی و آبادانی و شکوفایی است
پروفسور کزازی ادامه داد: این همه بیگمان بیچون و چرا در آن چه بهزاد شد کارساز افتاده است و اگر نگاهی به سرودههایش بیافکنید آن شور پهلوانانه را در جایجای آن خواهید یافت و زیبایی و دلآرایی طبیعت کرمانشاه را فرا روی ما میگشاید، چرا که بهزاد به شیوهای رازآلود و نمادینه از زیباییهای گیتی کرمانشاه سخن گفته است، خورشید را ستوده و شب را نکوهیده است.
وی دلیل آن را هم ویژگیهای بومی، هنجارهای زیستی و از جمله جغرافیای کرمانشاه دانست و گفت: شهر حماسه خیز کرمانشاه که خوی حماسی و پهلوانی دارد و در دامنه کوه سترگ بیستون واقع شده، بیشک بر پیدایی بهزاد کارساز افتاده است.
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات و زبان پارسی باستان به ویژگیهای شعر بهزاد نیز اشاره کرد و گفت: در غزلی نویافته از بهزاد، به شیوهای نمادین، رازآلود و هرمنوتیک از کرمانشاه سخن گفته و به سان سخنوران دیگر که پرشور از خورشید سخن گفتهاند بهزاد هم شیفته خورشید بود.
کزازی از گرامیداشت استاد بهزاد به عنوان یک کار پسندیده یاد کرد و افزود: گرامیداشت بهزاد یا هر فرد برومند دیگر در گرو آن است که کرمانشاه را گرامی بداریم، این کرمانشاه است که بهزاد را پرورانده است و آیا ما کرمانشاه را بدان سان که میسزد و میبرازد گرامی میداریم؟
این نویسنده و پژوهشگر ادبیات و زبان پارسی باستان با اشاره به خبر خشگیدگی چشمههای هزار ساله و دریاچه تاقبستان، خطاب به استاندار و مسئولین کرمانشاهی گفت: هر روز خبری جانکاه و جگرتراش درباره کرمانشاه میرسد که واپسین آنها خبر خشکیدن دریاچه تاقبستان بود.
کزازی ادامه داد: دریاچه تاقبستان نماد جوشش فرهنگ است، اگر دریاچه تاقبستان بخشکد، دیگر آب هنر و فرهنگ و زندگی در این شهر نمیجوشد و دیگر بهزادی پدید نخواهد آمد و در شورهبوم و در خشک رود جز خار چه میتواند رست.
وی افزود: داستان این نیست که دریاچهای بود و آبی داشت و این آب به یکباره از میان رفت، دریاچه تاقبستان اگر بخوشد، دریای فرهنگ ایران را میخشکد.
استاد ادبیات و از مشاهیر ایرانی به اهمیت چشمههای تاقبستان اشاره کرد و گفت: اگر ما در تاقبستان آن تندیسهها را داریم که در گونه خود در جهان بیهماندند به گمان بسیاری از این رو بوده است که دریاچهای در کنار آن تاق از دیرزمانی بوده و تاقبستان پرستشگاهی در بزرگداشت آناهیتا، ایزدبانوی آب و در پی آن آبادانی است و اگر این دریاچه بخوشد، پایگاه فرهنگی و باورشناختی طاقبستان از بین خواهد رفت.
کزازی خبرجانگاه و جگر سوز دیگر را ورود گرد و غبار طی سالهای اخیر به استان دانست و گفت: خوشیدن تاقبستان از واپسین نمونه از شررهای جگرخراش است، اما روزگاری ایرانیان به ستایش از آب و هوای کرمانشاه یاد میکردند و امروز دیو اپوش «دیوی باستانی که روی خورشید را میپوشانده است و ابرهای تیره بر خورشید مینشاند»، اما هم اکنون این دیو اپوش بر آسمان کرمانشاه چیره نشده بلکه دیو اپوشی که ابری از گرد و خاک بوده بر آسمان کرمانشاه چیره شده است.
وی افزود: همان گونه که همگان میدانند زمانی در دریاچه پر از چین و شکن و پر تب و تاب تاقبستان خود را مینگریستیم، در دامنه تاقبستان میایستادیم و دامنی سبز میدیدیم و با طراوت و امروز خانههایی پست و بلند میبینیم بیهیچ سامان در آن ساخته شدهاند.
کزازی ادامه داد: زمانی به پاچه نوکان و تنگ کنشت میرفتیم تا کامه هنری برگیریم و جان و دل را بنوازیم امروز گرد کارخانهها با نوکان که بزمگاه بوکان (عروسان کرد) میسزد که باشد چه کرده است!؟
این چهر ماندگار کرمانشاهی با اشاره به موارد ذکر شده تاکید کرد و پرسید: آیا از این پس کسانی چو بهزاد در این کرمانشاه پدیدار خواهند شد؟ و من به دشواری میتوانم به این پرسش پاسخ آری بدهم.
وی افزود: اگر بزم بزرگداشت بهزاد و دیگر نامآوران کرمانشاه را گرامی میداریم بزم بزرگداشت کرمانشاه را نیز ارج نهیم، زیرا اگر مام برنجد و بیازارد از او فرزندی نخواهد زاد و یا فرزندی نزار و بیمار خواهد زاد.
کزازی به حضور متولیان فرهنگی و مسئولین کرمانشاه در این آیین اشاره کرد و افزود: روان بهزاد بیش ازهمه ما در این بزم دمساز است و بیشک خشنود خواهد شد از آن چه که بر زبان آوردم، زیرا بهزاد وابسته و شیفته کرمانشاه بود.
وی در پایان گفت: ای کرمانشاهیان اگر بهزاد و دیگر نامآوران این شهر را گرامی داشته و بزم به نامشان سامان میدهید، کرمانشاه را ارج بنهید و بزرگ دارید چرا که اگر مام برنجد و بیازارد و بگزندد و به آسیب دچار شود یا فرزندی نخواهد زاد یا اگر بزاید فرزندی نزار و بیمار خواهد بود.