گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ کاوه ابراهیم پور در اولین تجربه بلند سینمایی خود ، با نگاهی نو به مساله "سقط جنین" و مهمتر از آن ، چهره کسانی که متولی آن هستند، دست به اقدامی ستایش برانگیز و جسورانه می زند.
"عمه" خلاف آنچه تا کنون در تصویر دیده ایم، پزشکی جواز باطل شده با پای شَل، سیمای کریه یا قلب سنگی نیست بلکه انسانی است که علیرغم حیات بی آب و رنگ خویش، قلب تپنده ای دارد که هر آن، آبستن رنگ بخشیدن به دنیای یک کودک است همزمان که رنگ ِ امید بر بوم ِ حیات او نیز پاشیده می شود. از سوی دیگر پرداخت درست فیلمساز به مسائل دختران جوانی که به لحاظ ضعف موقعیت خانوادگی و اجتماعی، تن به وصلت با مردان میانسال می دهند، قابل توجه است.
موسیقی آغازین که در طول فیلم نیز بارها شنیده می شود، به زیبایی در جهت فضاسازی اثر عمل کرده است. قابهای خوب، فیلمنامه چفت و بست دار و بازی خوب پسربچه ها و در راس آنها، بازی دیدنی فاطمه معتمد آریا از دیگر نقاط قوت اثر بشمار می روند.
سکانس برتر فیلم را گفتگوی عمه و یحیی پشت پنجره باران خورده و دنبال کردن رد قطرات برشیشه می توان بشمرد.
"لیلا" دیالوگی می گوید که می توان آن را جمله کلیدی این اثر دانست: " آدمهای این کوچه هر چی میشه زنگ میزنن 110"
براستی ما، خود ِ یحیی هستیم. بیلچه ای دست گرفته ایم و اصرار عجیبی به حفاری "مُرده ها" و "درگذشته ها" داریم و اصرار عجیبتری به کج فهمی و قضاوت ِ همنوعانمان با این تفاوت که او در هشت سالگی مرتکب چنین اشتباهی می شود و تاوان اشتباه خود را می دهد و عبرت می گیرد لیک ما هر روز با اشتباهاتمان، جریان ِ حیات بسیاری دیگر را متوقف می سازیم.