یکی از صفحات پر افتخار تاریخ ایران زمین، بیان ایده گفتگوی تمدنها از سوی رییس جمهوری وقت ایران، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی است. در آن روز تاریخ ساز رییس جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام کرد: به نام جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد می کنم که سال ۲۰۰۱ از سوی سازمان ملل سال گفتگوی تمدنها نامیده شود . با این امید که با این گفتگو نخستین گامهای ضروری برای تحقق عدالت و آزادی جهانی برداشته شود. خاتمی گفت در قرائت رحمانی از دین اسلام نه مروج خشونت که مبشر آزادی و مداراست و اسلام با شرق و غرب سر ستیز ندارد و پیامش همه از دوستی و تسامح و تنش زدایی است. او اعلام کرد خواستگاه اندیشه گفتگوی تمدنها را نه در ایدئولوژی و سیاست که در انسانیت باید جست و باید باور داشت که انسان حیوانی است ناطق و نطق نشانه عقلانیت اوست و باید رابطه بین انسانها بر اساس منطق باشد.
این بیان رسا و اندیشه ناب به گوش وجدانهای بیدار و جانهای پاک نشست و در سازمان ملل و همینطور در مجامع علمی و دانشگاهی جهان رونق یافت. نظریه گفتگوی تمدنها صرف نظر از جنبه های علمی و آکادمیک ظرفیتی برای جمهوری اسلامی ایجاد کرد تا بتواند در جهت بسط و گسترش صلح و امنیت بین المللی پرچمدار و و صاحب الگو و روش عملی باشد. از طرفی اعلام و تبیین این نظریه فضای مسموم ایران هراسی را در بین ملتها و جوامع جهانی از بین برد و صدا و نظر مترقی و فرهنگی ملت ایران را از زبان خاتمی به گوش جهانیان رسانید.
در گذر سالهای متمادی و تحولات گوناگون جهانی و منطقه ای نیاز بشر به فرهنگ گفتگو و تعامل و همفکری و ایجاد شبکه های اجتماعی روز بروز توسعه یافت و قبل از آنکه دولتها از ظرفیت گفتگو و تعاملات فرهنگی سیاسی و اجتماعی استفاده کنند این ملتهای متمدن جهان بودند که برای توسعه گفتگو ابزار نوین خلق نمودند و دامنه گفتگو را با فناوری نوین به داخل خانه ها و وسایل ارتباطی گسترش دادند.
من به عنوان طلبه و دانشجویی کوچک که دوره ای کوتاه از عمر خود را در محافل علمی غرب سپری نموده و در متون و آثار ایشان مطالعه کرده و همنشین دانشجویان و اساتید آن دیار بوده است شهادت می دهم که اندیشه گفتگوی تمدنها همچنان در بین ملتهای فهیم و علاقمند به دانش و فرهنگ یکی از موثرترین و خواستنی ترین اندیشه ها و نظریه هاست و نام مبتکر آن به عنوان معمار و مبدع نظریه گفتگوی تمدنها و مذاهب که از بطن فرهنگ اصیل اسلامی و شیعی برخواسته همچنان مورد توجه و احترام است.
ای کاش سیاستمداران غربی و سران دولتهای ابرقدرت خصوصا آمریکا می پذیرفتند که تکبر و نگاه بالاسری را به کناری نهند و به دیگران به مثابه همتایان خود بنگرند و کشور پیشنهاد دهنده گفتگو و تعامل را محور شرارت نخوانند. ای کاش سازمانهای بین المللی ظرفیت ایجاد شده ناشی از نظریه گفتگوی تمدنها را در جهت هم افزایی سیاسی و مشارکت جهانی برای تعمیق صلح و دمکراسی و امنیت بین المللی در جهان بکار می گرفتند.
ای کاش عده ای در داخل کشور و جوامع مسلمان می پذیرفتند که دستاوردهای عظیم غربیان خصوصا در امر اجتماع و حکومت نه تنها انکار ناشدنی که سودمند و مغتنم خواهد بود و با این شرایط رفته رفته زمینه مناسبی برای گفتگو و رابطه بین انسانها بر اساس منطق و احترام متقابل بوجود آید. ای کاش اقتدارگرایان می فهمیدند که عملیاتی نمودن این ایده و نظر چه افتخاری برای ایران و جمهوری اسلامی به ارمغان می آورد و چه تاثیری در تثبیت امنیت کشور و شکستن فضای تحریم و تنش به همراه خواهد داشت.
متاسفانه در سالهای پس از آن و حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر و به دنبال آن جنگ افروزی آمریکا و متحدانش در عراق و افغانستان و به هم ریختن آرامش منطقه ای و جهانی چراغ منطق و گفتگو در صحنه بین الملل کم فروغ گردید. تمامی اندیشمندان و صاحب نظران جهانی که جان مایه تئوری گفتگوی تمدنها را دریافته بودند نتیجه قطعی افراط گری و جنگ افروزی بین المللی غرب را شکل گیری گروههای تروریستی و خشونت گرا در منطقه می دانستند و ظهور داعش و گروههای تکفیری و متعصب اسلامگرا نتیجه قهری مهجور ماندن فرهنگ گفتگو و تعامل بین المللی بود.
از طرفی پس از پایان زمامداری دولت سید محمد خاتمی دولتی در ایران بر سر کار آمد که ظرفیت ارزشمند شکل یافته در اثراندیشه گفتگوی تمدنها را به کناری نهاد و با سیاستهای افراط گرایانه فضای ایران هراسی را در جهان تقویت کرد و موجب تحریمهای فزاینده و از دست رفتن سرمایه های گرانقیمت جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی گردید.
اینک و در حالی که قدرتهای سلطه گر و سلطه خواه از یک سو و خشونت طلبان متعصب مذهبی از سوی دیگر فضای امروز جهان را تیره و تار کرده اند. آنها از اسلام دیو دهشتناکی ساخته اند که جز خونریزی و گرفتن جان انسانهای بی گناه عمل دیگری نمی شناسد. بشر امروز خسته از این همه جنگ و خشونت و نا امنی و تشنه منطق و گفتگو و تعامل است و هر انسان آزاده ای که دل در گرو سعادت بشر دارد می بایست در زنده نگه داشتن فرهنگ مقدس گفتگو و خردورزی تلاش و جهاد کند.
بحمدلله با روی کار آمدن دولت یازدهم و زمامداری نیروهای ارزشمند معتدل و عالم زمینه برای بازسازی و روزآمد سازی ظرفیتهای ارزشمند اندیشه گفتگوی تمدنها ایجاد شده است. دکتر حسن روحانی به عنوان نماینده شایسته ملت ایران خواستار "جهانی عاری از خشونت و افراط گری" شدند و به درستی ریشه این گفتار را در نظریه گفتگوی تمدنها بازخوانی نمودند. باشد که به اهتمام همه متفکران و دلسوزان و مسولان چراغ گفتگو و منطق درخششی روز افزون داشته باشد.