عاشورا و صاحبش را می توان دوگونه توصیف کرد، وصف اول مطالبه به مطلوب است و از باب منفعت طلبی های جناحی و وصف دوم همانی که بود، در وصف اول، امام حسین(ع) در قالب تعاریف دور از ذهن باقی می ماند و رنگ می بازد و در وصف دوم حسینی می شود که تا امروز ماندگار شده و در تاریخ جهان، لحظه به لحظه نقش ایفا کرده است.
اولا؛عاشورا یک واقعه تاریخی نیست، مبدائی برای تعیین و تغییر جهان است، شاید نزدیکترین معنا به این تعریف انقلاب اسلامی ایران باشد ولی چه کسی است که نشنیده باشد گوستاولوبون در مورد حسین(ع) چه می گوید و گاندی چگونه از حسین(ع) یاد می کند، این معنا، عاشورا را در یک تفکر خاص محصور نمی کند، امام حسین (ع) اسوه ای می شود برای تغییرات شگرف در جوامع بشری.
ثانیا؛تعریف امام حسین(ع) و یارانش در جناح بندی های سیاسی امروزی عاشورا را نه تنها تحریف می کند بلکه باورهای مردم را دچار تضاد می کند. اینکه خطیبی بالای منبر برود و یادش برود اساس قیام حسین(ع) مبارزه با فساد دولتی، ریا، تزویر، دروغگویی و تعاریف وارونه از دین بود و به جای پرداختن به این امور به نقد سطحی رفتار وزیر امورخارجه دولت اسلامی بپردازد و نتیجه بگیرد چون ظریف با اوباما دست داده پس حسینی نیست، نه تنها کاهش قیام عاشورا به جناح بندی های سیاسی است بلکه این سوال را ایجاد می کند که اگر معیار این است پس چرا از رییس جمهور مورد علاقه تان که گاه و بیگاه به رییس جمهور آمریکا نامه می نوشت انتقاد نمی کردید؟
این نوع نگاه به قیام امام حسین(ع) نه فقط سطحی و کوته بینانه است بلکه تنازل قیام عاشورا به یک سری آرمان های دم دستی و جناحی است وگرنه استکبار ستیزی که آرمان امام حسین(ع) و به تبع آن امام خمینی، انقلاب و رهبری است نه با دست دادن و تماس مخدوش می شود و نه زیر سوال می رود.
ثالثا؛ قیام عاشورا که به اذعان تاریخ، بزرگترین قیام سیاسی تاریخی به لحاظ شکل و محتواست، به قدری درس برای امروز ما دارد که دست دادن یا ندادن اصلا به حساب نمی آید. چند وقتی است یک تفکر مدعی است مردم توان انتخاب ندارند، چه خوب است امروز خطبا بگویند شب عاشورا اباعبدالله حسین(ع) ماندن یا رفتن را به انتخاب گذاشت. دقیقا این انتخاب نقطه مقابل جبری است که عبیدالله زیاد برای لشکش تدارک دید، شاید او به ضرب شمشیر لشکر فراهم نیاورد ولی به ضرب سکه های طلا لشکریانش را مقابل فرزند علی(ع) فرستاد و مگر این توان در خاندان امامت نبود که با انواع امکانات صاحب ارتشی قدرتمند شود؟ حتما این امکان وجود داشت ولی حتی برای رستگاری و پوشیدن جامه شهادت در رکاب نواده پیامبر هم انتخاب اصل است نه انواع جبر و تطمیع.
امروز اگر مردم بدانند که حتی برای حسینی شدن هم مختارند با ولع بیشتری به میدان خواهند آمد کما اینکه در تاریخ انقلاب اسلامی هم این شیوه به کرات به کار آمد، نمونه بارز آن تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفین بود که در نبرد هشت ساله از جنگ و هیمنه دشمن غدار واهمه ای به دل راه ندادند و سرنوشت جنگ را رقم زدند.
امروز اگر نگوییم لشکر عمر سعد ملغمه ای از دروغ و ریا و فریب عوام بود و اگر نگوییم وعده های رنگین و تقسیم پول بین عوام باعث آن لشکر عظیم شد و امروز اگر نگوییم گلوی مبارک امام حسین(ع) را سوء استفاده از جهل مردم برید قطعا بخش بزرگی از عبرت های عاشورا را نگفته ایم.
اگر امروز نگوییم به کار گماردن افراد نالایق و منفعت طلب باعث شد مولا قیام کند و مقابل ظلم و جور بایستد و خود و یارانش را فدا کند تا امروز ما با بهره گرفتن از درس های آن حضرت به بهبود شرایط خودمان بپردازیم حتما راه را کج رفته ایم.
خلاصه کردن قیام امام حسین(ع) در دست دادن یا ندادن ظریف با اوباما آنهم توسط کسانی که رفتار دوگانه با تماس های دولتمردان در یک دهه گذشته داشته اند و نادیده گرفتن درس های فراوانی که در این نوشته تنها بخش اندکی از آنها آمد قطعا خدمت به قیام عاشورا نیست. قیامی که قرن هاست جهان را درگیر خود کرده و به اعتراف غیر شیعیان و حتی غیر مسمانان عقلانی ترین و مترقی ترین قیام علیه ظلم بوده روا نیست تعبیر جناحی به خود بگیرد، این درسی است که مردم از امام، رهبری و علما آموخته اند و امام حسین(ع) را به عنوان مجمع الفضایل باور کرده اند، به این باور درست و واقعی مردم لطمه زدن نه انصاف است و نه خدمت.