به گزارش خبرگزاری برنا، در این مراسم هنرمندان و موسیقیدانهایی مانند کامبیز روشنروان، محمد سریر، رضا مهدوی، حمیدرضا دیبازر و امین هنرمند در کنار هوشنگ کامکار حضور داشتند.
رضا مهدوی بهعنوان ناشر این آلبوم در ابتدای مراسم رونمایی، گفت: ما به موسیقی بیکلام اعتقاد داریم، نه اینکه موسیقی باکلام تولید نکنیم، بلکه تلاش میکنیم از کنار آن بگذریم. در واقع، معتقدیم که کلام نگذاشت موسیقی ایران همانگونه که موسیقی اروپا و مغربزمین رشد کرد و باعث تعالی فکری مردم شد، رشد کند.
او ادامه داد: دلیل رشد غرب این بود که موسیقیدانان اجازه داشتند آثار متنوعی را نه فقط با واسطهی کلام منتشر کنند. به این ترتیب، شنونده در آن آثار به جای اینکه بهدنبال کلام باشد، ضربآهنگی را که نوازنده بهوجود میآورد، دنبال میکند.
شعر باعث بدبختی در موسیقی ایران شده است
این نوازنده اظهار کرد: ایران، مملکت شعر است و هرقدر در عرصههای مختلف پیشرفت کنیم، ما را با شعرمان میشناسند. تا جایی که گفته میشود شعر منبع الهام خوبی برای آهنگساز است و اگر اشعار کهن را بخوانیم، باعث میشود خلاقیت شکوفا شود. ما شعرای بزرگی داشتیم و سخن آنها هزاران سال بعد هم میتواند بهروز باشد و استفاده برساند؛ اما مگر ما چند نوع قالب شعری داریم و چند نوع ریتم به ما میدهد؟ با توجه کردن به بزرگان موسیقی جهان که در عرصه موسیقی کلاسیک و بیکلام کار کردهاند یا حتی هنرمندان ایرانی در 100 ساله اخیر، میبینیم که آنها هربار ریتمهای متفاوتی را خلق کردهاند.
وی در اینباره اضافه کرد: من نتیجه میگیرم که شعر باعث بدبختی در موسیقی ایران شده است تا جایی که امروز همه صرفا خوانندهی یک اثر را میشناسند و تلویزیون نیز اثر موسیقی را به نام خواننده و حتی سرایندهی شعر معرفی میکند و از آهنگساز و نوازنده هیچ نامی برده نمیشود. این شرایط باعث شده است تا همه به غلط تصور کنند که یک اثر موسیقایی، محصول کار خواننده است.
مهدوی گفت: من در مسؤولیتهایی که پیش از این داشتم نیز سفارش کار بیکلام میدادم تا میلیونها نوع ذهنیت ایجاد شود و هر کسی به فراخور حالوهوای خودش، از موسیقی لذت ببرد؛ اما برخی اعتراض میکردند و میخواستند موسیقی را کلامی و مناسبتی کنند.
او اظهار کرد: ما سعی میکنیم الگوسازی کنیم تا دیگران نیز به این سمت بیایند، یعنی قرار را بر این گذاشتهایم که فقط به فکر تجارت و بازگشت سرمایه نباشیم و حداقل اگر لاف فرهنگی بودن میزنیم، این هزینهها را بهطور شخصی نیز بپردازیم تا حدی که جامعه از آن اشباع شود.
مهدوی با اعتقاد به اینکه موسیقیدانان جدی ایرانی، جایگاهی در جامعه ندارند، گفت: این آفت بزرگی است که نشان میدهد برخلاف پیشرفتهای اقتصادی در این زمینه، پیشرفت فرهنگی نداشتهایم. باید در این زمینه، فرهنگسازی شود و موسیقیدانان آثاری خلق کنند که حداقل مردم با شنیدن آنها، یک دقیقه تفکر کنند. اینکه ما موسیقی را بشنویم، سریع بفهمیم، لذت ببریم، ریتم بگیریم و از کنار آن بگذریم، فایدهای ندارد.
او همچنین اظهار کرد: نمیتوان به برخی مسؤولان و سیاستگذاران خیلی امید داشت، چون آنها نیز با خیل عظیم تفکرات و ذهنیتهایی که موسیقی را دستمایه و ابزار میدانند، همراه میشوند. آنها موسیقی را ابزاری برای پر کردن اوقات، لحظات و مناسبتها میدانند، اما ما موسیقی را میخواهیم تا جامعه را ارتقا دهیم، زیرا اگر قشری از جامعه به سطح بالا برود و قشر دیگری پایین بماند، شاهد بیفرهنگیای خواهیم بود که در حال حاضر نیز وجود دارد.
این هنرمند گفت: احساس میکنم با شنیدن موسیقی بیکلام، یک نوع مهربانی و ملاطفت در جامعه حس خواهد شد و مردم حتی اگر آن را نفهمند، اما به این سمت دعوت میشوند.
عبارت «موسیقی سنتی» غلط است
وی با اشاره آلبوم «باغهای پژمان» اظهار کرد: این، یک مهربانی است که هوشنگ کامکار اثر خود را بهراحتی به احمد پژمان - آهنگساز پیشکسوت - تقدیم میکند. ما باید این موضوع را توسط همهی متولیان امر در جامعه پررنگ کنیم. جوانهای این دوره با وجود اینکه از لحاظ تکنیکی بسیار قوی هستند، اما احترام اساتید خود را نگه نمیدارند.
مهدوی بیان کرد: دوران شکوفایی موسیقی ایران که در دهههای 30، 40 و 50 بود، امروزه در حال از بین رفتن است. بنابراین باید الگوسازی کنیم، یک ناشر باید فضایی را برای هنرمند ایجاد کند تا او احساس راحتی کند و از فضای یأس و ناامیدی که کسی آثار من را نمیشنود، پس چرا باید آن را تولید کنم، درآید.
او درباره تیتر این آلبوم نیز توضیح داد: میتوانیم روی تیتر آلبوم هوشنگ کامکار فکر کنیم؛ او نوشته «موسیقی ملی معاصر ایران» این واژهی درستی است، سالها ما گفتهایم موسیقی سنتی، در حالی که غلط بوده، مثلا ما امروز سنتورنوازی و تارنوازی معاصر میکنیم و حتما نسبت به 100 سال گذشته، تغییراتی در این زمینه کردهایم.
جایگاه موسیقی بیکلام در کشور خالی است
در ادامهی این مراسم، کامبیز روشنروان - آهنگساز - نیز جایگاه موسیقی بیکلام در ایران را خالی دانست و گفت: متأسفانه عرضه این نوع موسیقی آنقدر محدود و کم است که در هیاهوی امروز موسیقی در ایران گم میشود. موسیقی در ایران، رسانهای ندارد که آثار خوبش را معرفی کند. از قرن 17 میلادی به بعد، آنچه موجب پیشرفت موسیقیدانان بزرگ و معرفی آنها به دنیا شده است، وجود آثار بدون کلام بود که بعدها مکاتب مختلفی را بهوجود آورد.
او با اعتقاد به اینکه در سیکل موسیقی درجا میزنیم و به پیشرفت جدی دست پیدا نمیکنیم، اظهار کرد: محدویت انتشار آثار بدون کلام در ایران موجب میشود دانشجویان نتوانند از این آثار استفاده کنند، چون در دسترشان نیست و آنها نیز باید مانند اساتید بزرگی که حالا هستند 40-50 سال آزمون و خطا کنند تا به این نقطه برسند. آثار باخ و بتهوون در دانشگاهها آنالیز میشوند اما آثار احمد پژمان یا ثمین باغچهبان در جایی تحلیل نمی شوند. در حالی که باید تحلیل شوند تا متوجه شویم نشر این آثار تا چه اندازه ارزشمند است.
روشنروان درباره آلبوم هوشنگ کامکار نیز گفت: چند نکته در این اثر توجه من را به خود جلب کرد، نخست اینکه یک استاد بزرگ موسیقی به استاد خودش اثری را تقدیم کرده است. در جامعهای که اخلاق، بویژه در هنر، رنگ باخته و دانشجویان برای بزرگان موسیقی ارزشی قائل نیستند، این موضوع جای فکر کردن دارد و باید از آن یاد گرفت.
او همچنین بیان کرد: زمانی که نخستین موومان این اثر را شنیدم، با خودم فکر کردم، این اثر را استاد کامکار ننوشته، اما هرقدر جلوتر رفتم، حس و حال موسیقی ملی را بیشتر در آن دیدم. این کار، ساختار متفاوتی نسبت به آثار گذشتهی کامکار دارد و دلیل آن هم این است که این اثر به احمد پژمان تقدیم شده است.
روشنروان در ادامه با اشاره به تیتر روی جلد آلبوم (موسیقی ملی معاصر) اظهار کرد: ما باید همزمان با موسیقی دنیا پیش رویم، اما رنگ و بوی موسیقی خودمان را نیز حفظ کنیم و زمانی که یک ایرانی اثر را گوش میکند، بگوید این یک اثر ایرانی است.این آهنگساز یکی دیگر از ویژگیهای خوب این آلبوم را وجود پارتیتور این اثر بهصورت PDF در آلبوم دانست و گفت: خوبی این کار آن است که دانشجو میتواند ضمن گوش کردن به موسیقی، آن را تحلیل کند و بفهمد که چگونه ساخته شده است. مشکل ما این است که این آثار تولید میشوند، اما نتهایشان در دسترس عموم قرار نمیگیرد.او در پایان سخنان خود از هوشنگ کامکار و رضا مهدوی تشکر کرد و افزود: امیدوارم شاهد آثار زیادتری مانند این باشیم.
دفع مخاطب با حرکت یکباره به سمت موسیقی بیکلام
سخنران دیگر این مراسم، محمد سریر - عضو هیات مدیره خانه موسیقی - بود که گفت: تقدیم کردن آلبوم کامکار به احمد پژمان، سنت پسندیدهای است که در حال از بین رفتن است و احترامات در حد یک دوست و معلم با گذشته فرق کرده است.
او ادامه داد: این روزها که اجرای آثار صحنهای زیاد شده، یکسری کارها هستند که بیشتر از آنکه صحنهای باشند، قابلیت تحلیل محتوایی دارند. اینها پشتوانههای اصلی آثار فرهنگی - هنری هستند؛ اما تعدد آنها زیاد نیست، زیرا به دانش و تجربه زیادی نیاز دارند.
این آهنگساز تأکید کرد: نسل افرادی که اینگونه آثار را تولید میکنند روبه انقراض هستند.
وی با بیان اینکه باید بتوانیم دست مخاطب را بگیریم و با خودمان پیش ببریم، گفت: اگر نتوانیم این کار را انجام دهیم، هیچ کاری را پیش نبردهایم. در نسل گذشته نیز همین اتفاق افتاد.
او ادامه داد: در موسیقی ملی ایران، کارهای کلامی خیلی خوبی هستند که وقتی شنیده میشوند، شنونده با موسیقی ارتباط برقرار میکند؛ اما اگر شعر را برداریم و موسیقی خالی را بگذاریم، ریزش مخاطب پیدا میکند. این سبک موسیقی، در کنسرتها و ارکسترها باید اجرا شود و تا ارکستر سمفونیک فعال است، باید چنین اجراهایی داشته باشد، حتی صحبتهایی که با شهرداری داشتیم بر این اساس بود که آثاری را برای مردم در پارکها اجرا کنند که تأثیرگذارند.سریر با اشاره به اینکه موسیقی کلامی از قبل از اسلام وجود داشته است، گفت: اگر یکباره به سمت موسیقی بیکلام برویم، ممکن است مخاطبانی را که میخواهیم در طول زمان جمع کنیم، از دست بدهیم.
او دربارهی آثار کامکار نیز معتقد است: آثار قبلی کامکار، اثر خود را نه بهعنوان تفنن، در زندگی مردم گذاشته و در ذهن آنها رسوب کرده است. هوشنگ کامکار جزو معدود کسانی است که موسیقی را بهخاطر موسیقی و اعتقادش به آن انجام میدهد. برخلاف بیشتر ما که بهدنبال منافعی در این زمینه هستیم.
وی بیان کرد: کامکار و مجموعه خانوادگیاش، کمک بزرگی به موسیقی ایران کردهاند و قطعا این آثار چه اجرا شوند و چه نشوند، در میان خانوادههای ایرانی میروند و تأثیر خود را میگذارند.
سریر در پایان سخنانش تأکید کرد: نباید از ادبیات دور شویم، چراکه کلام در موسیقی، حتی اگر در حد دکلمه هم باشد، مردم را به سمت خود جذب میکند و باید از این ویژگی استفاده کرد.
شنیدن موسیقی بیکلام، کار هر کسی نیست
سپس حمیدرضا دیبازر - آهنگساز - در سخنانی، ابتدا شاگردیاش نزد هوشنگ کامکار و احمد پژمان را موجب افتخار دانست و درباره آلبوم «باغهای پژمان» نیز گفت: این آلبوم اگر زیاد شنیده شود هم باید به اثر شک کنیم و هم به سازنده آن، زیرا این اثر از آن نوع آثاری است که هر کسی نمیتواند آن را بفهمد، مانند اینکه سر کلاس فیزیک کوانتوم، مردم عادی هم بنشینند. افرادی مانند هوشنگ کامکار جزو مفاخر ملی و از جامعهشان جلوتر هستند.
او همچنین بیان کرد: مدیریت بخش موسیقی در ایران، خودش را با مردم هماهنگ کرده، اما یک هنرمند واقعی به اینها کاری ندارد و دست به خلق اثری میزند که فکر میکند درست است.
وی با بیان اینکه نسبت به فضای موسیقی در ایران نقد دارد، اما ناامید نیست، توضیح داد: ناامید نیستم، زیرا میبینم اولویت عدهای موسیقی است و بهطور جدی در فضای آکادمیک روی آن کار میکنند. کامکار نیز نسل چندم از موسیقیدانان تحصیلکرده است که با توجه به آشناییاش با موسیقی کردی و آثاری که از خود ارائه داده، هیچ بدهیای به جامعه فرهنگی کشور ندارد.
او ادامه داد: من برای خانواده کامکار احترام زیادی قائلم چون به جای غر زدن همواره کار کردهاند و فکر میکنم چون کار آنها خوب بوده است، توسط کشورهای خارجی برای اجرا دعوت شدهاند. نام «باغهای پژمان» هم پارادوکس هوشمندانهای دارد، زیرا پژمان به معنی افسرده است و از سویی نیز به دغدغههای کامکار مربوط می شود. وجه دوم نیز با توجه به صحبت خود آقای کامکار مبنی بر تقدیم اثرش به احمد پژمان، به او اشاره دارد.
دیبازر تأکید کرد: ملودیهای این اثر برای یک ذهن خمار و کند اصلا مناسب نیستند و باید بلد باشیم که به این نوع موسیقی گوش دهیم. شنیدن موسیقی بیکلام، کار هر کسی نیست، البته وضعیت امروزه نسبت به چند سال قبل بهتر شده است.
او همچنین با اعتقاده به اینکه رسانهها طیف محدودی از آثار را پخش میکنند، گفت: آنها به جای اینکه از ما بپرسند در زمینه موسیقی چه کار باید بکنند، برای همراهی با مردم کار میکنند، البته روزی تاوان این نوع مدیریت فرهنگی را میدهیم. در واقع، رسانه است که موجب میشود یک اثر در زمان خودش مطرح شود. از سویی هیچ روزی نیست که کارهای من از رسانهها پخش نشود، اما نامی از من نمیبرند. دلیل آن نیز این نیست که آنها نمیدانند باید این کار را بکنند، بلکه احتمالا قرار نیست نامها گفته شود. اگر آثار ما از رسانهها پخش میشود، یک لطف به ما نیست، بلکه نشاندهنده این است که آن اثر کارایی رسانهای داشته است.
وی تأکید کرد: «باغهای پژمان» از سر حوصله ساخته شده است و من آن را بارها شنیدهام. از سوی دیگر، ضبط و اجرای بسیار مناسبی دارد.
این آهنگساز در ادامه بیان کرد: جامعه موسیقی بلوغی را در درون خودش تجربه میکند و ابهاماتی که در آن وجود دارد، برای این است که نفر ندارد. خیلی خوشحالم که نیاز جامعه به موسیقیدان بیشتر از افراد تحصیلکردهی آن است. اگر مدرسانی هستند که سوادشان کم است و تدریس میکنند، به دلیل این است که به اندازهی کافی فارغالتحصیل نداریم.
استفاده از شعر دست آهنگساز را کمی میبندد
در پایان این مراسم، هوشنگ کامکار - موسیقیدان و آهنگساز - نیز درباره با هدف از خلق این اثر، گفت: علاوه بر اینکه به احمد پژمان مدیون بودم، میخواستم به کسانی که در حوزه موسیقی کار و از تکنیکهای جهانی استفاده میکنند، نشان دهم که میتوان از تمام تکنیکهای جهانی در یک اثر استفاده کرد؛ اما در نهایت، کار باید هویتی ایرانی داشته باشد.
او همچنین درباره وجود نوآوری در جدیدترین اثرش، بیان کرد: برخی دانشجویان و جوانان که اشتیاق دارند، از نوآوری دم میزنند، اما نوآوری کار مشکلی است.
من به جرات میگویم که در این اثر، هیچ نوآوریای در هارمونی و هیچ قسمت دیگری انجام نشده است. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که از ملودیهای محلی و کردی و همچنین مقامهای اصفهان، همایون و شور به طریقی در خلق این اثر استفاده کردهام، اما نمیتوانم نام آن را نوآوری بگذارم. کار دیگری که در خلق این اثر انجام دادهام، این بود که در موومان اول، ملودیهای کردی هر نت را به یک ساز دادم که موجب تولید هارمونی مخصوص آن ملودی شد.
وی با اشاره به اینکه موسیقی ملی ما، هارمونیهای خیلی ساده و آرامی داشته است، گفت: «باغهای پژمان» موسیقی ملی معاصر است، زیرا استاد پژمان در این زمینه تجارب و آثار زیادی دارد و نسبت به تغییر هارمونیهای ساده اقدام کرده است.
او با اعتقاد به اینکه استفاده از شعر دست و بال آهنگساز را کمی میبندد، اظهار کرد: بیشتر کارهای من همراه با شعر است، اما در موسیقیسازی دستم آزادتر است و اگر قرار بود آنچه دلم میخواست را میساختم، با وجود کلام فایدهای نداشت.
کامکار همچنین درباره احمد پژمان گفت: از افتادگی و دانش پژمان هرچه بگویم کم است. عدهای هستند که در کارشان تکنیک قویای دارند، اما بهدلیل نداشتن خلاقیت، آن چیزی که باید در آثارشان وجود ندارد؛ اما پژمان این گونه نیست.