بی بی نوروز سیستان
باران در سرزمین هیرمند فره مند همیشه بخشش آسمان به زمینیان تشنه بوده سرزمینی که باشندگانش به این دانایی رسیده بودند که این "رودآبه ی" با شکوه از شادی و رقص دانه های باران می گذرد وزندگی می گستراند .از روزگارکودکی تا امروز بارشهای پیش از نوروز گل های خنده را برلب ها شکوفا می ساخت و سپید مویان و سال خوردگان به جوانان و برنایان یاد آور می شدند که در این بارش ها بی بی نوروز سروتن می شوید و بر این باور کهن آب این باران رحمت خیز برای شسستو شوی سر دختران دم بخت گرد آوری میشد.در این باور ریشه دار بی بی نوروز که روان مادرانه و نگران سیستان است از خانه خانه ی فرزندانش می گذرد تا از برکت سفره ها و نان نو و شادمانی مردم آگاهی یابد ، پاکیزکی دشت و دمن و تن و روان مردمانش را ببیند و پس از همسویی و همراهی مردمانش با نوروز شادی آور و مهر آفرین ، هستی فزا و شادمانه تاسالی دیگر باز گردد.
مردم سیستان از شب چله در سنت گاه شمار خویش چشم به راه و روزشمار بودند چهل روز نخست یا (چله ی کَلو)تا دهم بهمن و سپس چهل روز دوم (چله خورد)که تا بیستم اسفند به درازا می کشید و ده روز تارسیدن بی بی نوروز زمان دارند که در این ده روز پایانی همه چیز باید نو و تازه شود جز احساس لذت بخش آیین ها که باید درجاری زمان وگذر بی بی نوروز می باید تکرار شوند:
روزشمار نوروز در سیستان
مردم سیستان از شب چله درسنت گاهشمار خویش چشم به راه وروزشمار بودندچهل روز نخست یا (چله ی کَلو)تادهم بهمن وسپس چهل روز دوم (چله خورد)که تابیست اسفند به درازا می کشید وده روز تارسیدن بی بی نوروز زمان داشتند که دراین ده روز پایانی همه چیز باید نو وتازه شود جز سنت ها که باید درجاری زمان وگذر بی بی نوروز می باید تکرار شوند:
1- مردم و طبیعت
دشت و دمن در باور مردم سیستان ، گاهواره ی زندگی است که از کار و کوشایی به جنبش در می آید و سبزینگی زندگی را می گستراند، پس باید همیشه پاکیزه باشد و ازکارو کوشایی نگار شود. از همین باور دور است که پیوندهای استوار مردمی برای لای روبی رودخانه ها، بستن بندهای گزی و ساروجی، درو و خرمن...چهره می بسته است.همسو با آیین و سنت ،همه ی مردمان یک تن می شدند و گندم می کاشتند و راستی و درستی می افشاندند.در سرمای چله ی بزرگ زمین ها زیر رو می شوند و یا به کشت می روند و یا به آیش کشتی دگر به نوبت می مانند.پایش درختان میوه و باغ ها ی خزان دیده آغاز می شود و در پای هر درخت به اندازه کود حیوانی ریخته می شود تا از زمستان بگذرد و جام و تن خویش دوباره به نوروز پیوند دهد.
2- تَجگی(سمنو) ، کلوچه، لَندو
در ده روز مانده به پایان سال همه چیز برای نوشدن و تازه سازی شتاب می گیرد، ازآماده سازی پوشاک نو تا لوازم خانه که یا نو یا پاکیزه می شود. و همه با هم و برای هم کلوچه ی خرمایی، قندی،ساده، کنجدی از آرد گندم و ارزن و لَندو که ترکیب خرما با گندم و کنجد بو داده است به همراه نان هایی که در روغن زرد حیوانی با نام های قَتلَمه ، قلیقی،چَلبک ..ساخته می شود.گندمی سفید و درشت و آب دیده را برای سمنو(تَجگی) درکیسه یی ریخته و آویز می کنند تا جوانه بزند وپس از آن دست آس می شود و پس از خمیر گیری در دیگی مسی به گرمای خاکستر بدون آتش سپرده می شود و در پایان نانی قهوه یی و خوشمزه بدست می آید که برشهایی از آن زینت بخش سفره ی هفت سین می شود.
3- نان نو
نیز از سنت های دیگر نوروزی سیستان است که با پیش رس چند خوشه ی گندم در مکانی آفتاب گیر ، برای تازه سازی گندم و آرد مانده از سال پیش بهره برده می شود. دراین سنت دیرپا چند دانه گندم از دست های مرد یا زنی پارسا و راست کردار چیده و نرم می شود و با آرد های پیشین برای آماده سازی نان نو بکار میرود.و سپس در سفره ی نوروزی گذاشته می شود.
4- عَلفه سال
در سنت علفه نیز مرد دهقان با نگاه به کشتزار خویش دسته یی شاداب از گندم یا جو را با گِل از زمین بیرون می آورد به نما و پیشانی ورودی خانه می آویزد تا روان سبز نوروز تا اندرون خانه ها آمده باشد وچشم بی بی نوروز ومردم با سبزه سال را نو کنند وبدین ترتیب سنت دیرپای علفه را نیز بجای آورده باشند.
دراین سنت ریشه دار و پر رمزو راز مردم سیستان براین باورند که روان مردگان و درگذشتگان شان نیز مانند بی بی نوروز از خانه و کاشانه شان گذر خواهند نمود و بسیار شادمان بازخواهند گشت اگر در خانه آبادانی ، شادمانی ، برخورداری و تندرستی باشد. بنا بر همین باور است که در هرخانه در پنج شنبه پایانی در روغن زرد حیوانی نان هایی به نام چَلبَک و قَتلَمه یخته می شود و از این پخت هوای شهر وروستا را بوی خوش فرا می گیرد.و سپس با رفتن بر سر آرامگاه ها،نان های پخته شده را به خویشان و نیازمندان داده می بخشند تا شادمانی روان مردگان شان را فراهم کرده باشند. بدین سان نوروز را از یک جشن ساده به بلندای یکی از بزرگترین وزیبا ترین سنت های ماندگاربشری می رسانند سنتی که همسو با رستاخیز هستی، افزون بر کودکان ونوجوانان وسالخوردگان، روان درگذشتگان نیز ارجمندی می یابند.
5- آتش چهارشنبه پایانی سال
سنت دیگر نوروزی آتش چهارشنبه است آتشی که پیدایی اش روزی نو درزندگی بشر بوده ودرهمه ی باورها دینی وحتی آزمایشگاههای علمی ،ویژگی پاک کنندگی دارد وصد البته پریدن دسته جمعی از روی آتش که به شادی ونشاط خانواده می افزاید ونمایشی از تکرار پاکیزگی تن وروان راتا رسیدن بی بی نوروز درزمان جاری می سازد.
6- سفره ی نوروز یا سفره ی سال
سفره ی هفت سین نماد ونماینده یی از بخشش ها ونعمت های گوناگون خداوندی ست که اعضای خانواده راگرد می آورد .نان نو، تجگی، ماهی ، سبزه و گل ... زینت بخش این سفره ی ایرانی است.ودرحالیکه پدر کلام خداوند می خواند بی بی نوروز از این خانواده می گذرد وکودکان که شهریاران خردسال این سرزمینند با لباس نو وعیدی ، از دست پدرمنزلت وبزرگی می گیرند .
7- دیدار سپید مویان و سالخوردگان
در فرهنگ انسانی نوروز همه از ارج و منزلت ویژه خویش برخوردار می شوند.مردم سیستان در پاس داشت یکی از سنتهای زیبای انسانی دیگر در بامداد نوروزی به دیدار سپید مویان وسالخوردگان وخویشاوندان می شتابند و بدین سان یکی از زیبا ترین و انسانی ترین مناسبات مردمی را در برابر دید جوان ترها ، پایداری می بخشند.
8- عید اول
از دیگر سنت های نیک مردم سیستان در بامداد نوروز این است که به خانه های مردمانی می روند که عضوی از خانواده شان را به تازگی ازدست داده باشند . در این سنت نیک نیز ضمن تازه سازی و استوار بخشی به پیوندهای انسانی به دلداری آن خانواده می پردازند.
9- کل وَردی
دشت های سرسبز و کشتزارهای زنده شده و تماشا و دیدن و سیل طبیعت از سنت های رفتاری زیبای مردم سیستان است که در نوروز انجام می شود. کَل برابر با واژه ی کشتزار سرسبز است و وَردی برابر با گردش و دیدن است که در سیستان این سنت ماندکار واژه ی ویژه خودش رادارد که نشان دهنده دیرپایی آن است.