به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، متن مصاحبه عراقچی را می توانید در ادامه این مطلب بخوانید:
دغدغه اصلی تیم مذاکره کننده هسته ای درمذاکرات لوزان چه چیزی بود؟
لوزان نقطه عطفی در مذاکرات بود، زمانی بود که بن بست ها شکسته و قفل های اصلی باز شد. ما بیش از لوزان فقط به درهای بسته می خوردیم، زیرا هر دو طرف مواضع محکمی داشتند و یکدیگر را تست می کردند و هیچ یک از طرفین از مواضع خود کوتاه نمی آمدند، نه ما چارچوب های خود را ترک می کردیم و نه طرف غربی. اما در لوزان طرفین به این نتیجه رسیدند که چارچوبی برای توافق در نظر بگیرند که راه حل میانه و یا خلاقانه باشد و در اصل بدنبال راه حل سحرآمیز بودیم. گاهی خواسته ها در لوزان انقدر فاصله داشت و حصول توافق غیر ممکن به نظر می رسید، اما در نهایت توانستیم به راه حل خلاقانه و حساب شده برسیم.
ما قبل از لوزان روزهای پر فراز و نشیبی را طی کردیم وناامیدی مطلق در آن زمان زیاد بود. 2 یا 3 بار نزد رییس جمهوری رفتیم و گفتیم نمی شود و ایشان بودند که به ما دلگرمی دادند. دکتر ظریف از من بعنوان «مظهر امید» یاد می کنند، من نسبت به تیم مذاکره کننده امیدوارتر بودم و آقای ظریف بارها گفتند کاش من هم مثل فلانی امیدوار بودم.
زمانیکه در لوزان قفل ها شکست، ما امیدوار بودیم که توافق را خواهیم داشت و فقط جزییات می ماند، اما در جزییات هم مسیر از لوزان تا وین راحت نبود و تلاش زیادی برای رسیدن به توافق انجام شد.
پیاده روی در لوزان نمادین بود یا اینکه تیم مذاکره مننده نیاز به پیاده روی داشت؟
پیاده روی در لوزان نمادین نبود. اینکه ما نیاز به هوا گرفتن و تنفس داشته باشیم، طبیعی بود. در برخی از هتل ها محلی برای قدم زدن نبود، اما در لوزان هتل در کنار دریاچه بود و از این فرصت استفاده می کردیم. همچنین ما احتمال شنود اطلاعاتی را می دادیم، و بهترین مکان برای گفت و گوی های خاص زمان پیاده روی بود.
چرا همیشه به پیاده روی های لوزان دیر می رسیدید؟
هماهنگی جلسات با خانم شرمن و اشمید بر عهده من بود، به همین دلیل دیرتر به پیاده روی ها می رسیدم.
مذاکرات هسته ای تاثیری بر زندگی شخصی شما داشت؟
در طول دو سال و نیم ازمذاکرات هسته ای فرزندان من بسیار صدمه دیدند و همسرم در زمان دوری من از منزل بسیار زحمت کشیدند. همچنین معاونت بین الملل وزارت امور خارجه جای بسیار شلوغی است و بحث هسته ای تنها یکی از مباحث آن است. من هر دو سه ماه بار یک بار جلسه می گذاشتم و اعلام می کردم، بدانید که چه کسی رییس است. جا دارد از مدیران درحوزه معاونت و آقای پیروز حسینی برای تلاش در دو سال گذشته تشکر کنم.
از خستگی های مذاکرات بگویید؟
خستگی در طول مذاکرات هسته ای زیاد پیش آمد، زیرا مذاکرات بسیار پر استرس بود. سختی نبرد با غربیها شیرین بود اما گاهی از فشارهای داخلی دل آدم می گرفت. بدون اقراق عرض می کنم، تنها حمایت مقام معظم رهبری به ما دلگرمی می داد، زیرا اگر از تیم حمایت نمی کردند و آن عبرات خاص را به کار نمی برند، ممکن بود روحیه خود را از دست بدهیم و سر ما را هم می بریدند. در کنار فشارهای داخلی سخت گیری هایی در جزییات از جانب رییس جمهوری مطرح بود. همه تلاش تیم مذاکره کننده را دیدند، اما سخت گیری های شخص رییس جمهوری را در جلسات هرگز ندیدند.
البته این سختی برای خبرنگاران هم بود، زیرا مجبور بودند زیر آفتاب، باران، سرما و گرما بایستند و به کوبورگ نگاه کنند که ایا کسی به بالکن می آید یا نه. اگر رسانه و دیپلماسی کنار هم نباشند، کار سخت خواهد بود.
تاریخ از تیم هسته ای یاد خواهد کرد، آیا نتیجه مذاکرات ارزش خستگی را داشت؟
خداراشکر خستگی به تن ما نماند و کارها به سرانجام رسید و نتیجه مذاکرات مطلوب بود. من یک بار برای مذاکرات سوریه با آقای دکتر ظریف رفتم، زیرا قرار بود در حاشیه این جلسات بحث هایی در خصوص مذاکرات هسته ای انجام شود. البته مسئول اصلی جلسات آقای امیرعبدالهیان بودند. من بیرون جلسه آماده خاتمه یافتن مذاکرات سوریه بودم . همچنین یکی از هیات های غربی پشت در اتاق منتظر بود. جلسه باید ساعت یک تمام می شد اما در ساعت پنج بعدازظهر تمام شد، آنجا حال خبرنگاران را درک کردم که چه کار سختی دارند. من که با طرف غربی رفیق بودم، گفتم جلسه طولانی شد و چون باهم راحت بودیم گفت طولانی کردن جلسات یک تکنیک است تا طرف مقابل خسته شود. ما سعی کردیم این تکنیک را در قبال شما انجام دهیم که نتیجه ای نداشت. درجلسه بررسی قطعنامه 2231 ساعت دو بعد از نیمه شب همه خسته بودیم و نمی توانستیم صحبت کنیم، اما شما و اقای روانچی به کلمه به کلمه گیر می دادید. اما خوشحالم خستگی به تن ما نماند.
کدام انتقاد بیش از همه شما را دلگیر کرد؟
هرجا انتقادات از مرز انصاف خارج شد، ناراحت می شدیم. هرجا احساس کردیم نقد از سر دلسوزی به نظام نیست و به دلیل برخی مسایل شخصی، جناحی و فروملی بود، اذیت می شدیم و هرچه توضیح می دادیم، فایده ای نداشت. برخی بدنبال نیش گون گرفتن از تیم مذاکره کننده بودند و گاهی فکر می کردیم اصلا پاسخ های ما را نمی شنوند. البته این افراد در اقلیت بودند و اکثر انتقادات ناشی از دلنگرانی بود. برخی از منتقدین به ما کمک می کردند مسیر را درست طی کنیم و اشتباهات را رفع کنیم و به همین دلیل از انتقادات آنها تشکر می کنیم.
کارکردن با دکتر ظریف چکونه است؟
کار کردن با دکتر ظرف اسان و سخت است. علت آسان بودن آن این است که اخلاق بسیار بالایی در محیط کار دارند و به شدت خودمانی هستند. ایشان اصلا درگیر القاب نیستند، من برای او عباس و آقای روانچی مجید است و محافظانش حسین و مهدی هستند، تکبری در کار ندارند و راحت می شود از دکتر ظریف انتقاد کرد. همچنین کار کردن با دکتر ظرف سخت است، زیرا ایشان کارشناس درجه یک هستند و اصلا نمی شود سرش را کلاه گذاشت و توقعاتش از کار بالا است و زمانی می توان با وی کار کرد که در کار مسلط باشید. ما در کنار دکتر ظریف یک کار تیمی بسیار تمیز انجام دادیم. تیم مذاکره کننده بسیار بی حاشیه بود و این هم بدلیل مدیریت اقای دکترظریف بود. در طول مذاکرات هیچ کس علیه کس دیگری نبود، وظایف و نقش هرکس مشخص بود و هیچ کس نگاه خاصی به طرف مقابل نداشت. در کل یک تیم سرحال، سرزنده و کاربلد در کنارهم کار کردند.
آیا دکتر ظریف در طول مذاکرات و جلسات داخلی لبخند همیشگی را داشتند؟
نه این طور نبود. دکتر ظریف در طول مذاکرات بسیار عصبانی بودند و تند صحت می کردند و آن عبارت «هرگز یک ایرانی را تهدید نکنید» براثر عصبانیت ایشان معروف شد. به جرات می گویم دو یا سه بار نگران گل آویز شدن دکتر ظریف با طرف غربی بودیم و یک بار مجبور شدیم دخالت کنیم، زیرا ممکن بود ایشان و طرف غربی تو گوش یکدیگر بزنند و سعی می کردیم مسیر مباحث را عوض کنیم. گاهی هم نیم خیز می شدیم که اگر دکتر ظرف گل اویز شد، من و آقای روانچی مانع شویم و ایشان در مذاکرات تند و سخت گیر هستند.
آیا عکس و یا خبری در طول مذاکرات توجه شما را جلب کرد؟
در طول مذاکرات اخبار را دقیق رصد می کردیم، زیرا همزمان با مذاکرات جنگ رسانه ای همراه بود، تا چی کسی چه چیزی می گوید تا با آن مقابل کنیم. یک عکسی از من و خانم شرمن در طول مذاکرات در ژنو منتشر شد و هنوز هم از آن عکس استفاده می شود.
سخن پایانی خود را بفرمایید؟
در سال 95 بهترین ها را برای جوانان آرزو می کنم. جمعیت ما جوان، رو به رشد و پویا است. من در استقبال از تیم مذاکره کننده متوجه شدم، اشتیاق در جوانان همه گیر است، حتی جوانانی که نزدیک به گروههای منتقد بودند و با علاقه سوال می کردند و باید قدر این جوانان را دانست. در یکی از دبیرستانهای تهران دانش آموزی سوالات تندی از من پرسید، به او گفتم تو دلواپس هستی و مدیرشان گفت که او کیهان خوان مدرسه است. برای من بسیار جذاب است که دانش آموزان 14 یا 15 ساله به مسائل کشور حساس هستند و روزنامه کیهان می خوانند و به راحتی سوالات انتقادی می پرسند. من بسیار خوشحال هستم که برجام به موضوع شفافی در کشور تبدیل شد تا همه درباره آن صحبت کنند. همچنین باید از دلواسپان تشکر کنم که موضوع برجام را باز کردند و به صورت کاملا متمدنانه و مدنی درباره آن بحث شد. برجام موانع را برداشت و در حال حاضر زمان دویدن و تلاش کردن است. همه باید دست به دست هم دهیم و قطعا به پیشرفت های خوبی در حوزه فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی خواهیم رسید.