به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، متن یادداشت حسام کریمی کارشناس مسائل سیاسی به شرح زیر است:
تمام شد،پایان کابوس، انتهای راه او، سکوت و دیگرهیچ و ......اینها از تیترهایی است که طی روزهای گذشته،پس از نصیحت علنی و از پشت بلندگوی رهبری به احمدی نژاد برای عدم ورود به انتخابات ریاست جمهوری آتی،بر صفحه ی اول اکثر جراید و پایگاههای خبری و خبرگزاریها نقش بسته است.
اینکه احمدی نژاد کدام کوره راه را طی مسیر کرده است،تا رهبری در اقدامی بی سابقه و شخصا از پشت بلندگو به صورتی علنی،حضور مجددش در کارزار انتخاباتی را نه به مصلحت کشور و نه به مصلحت خود او عنوان می کنند،چندان نیازی به واکاوی موشکافانه ندارد.
احمدی نژاد آنچنان آبادی های پشت سر خود را در جاده ی کنشگری سیاسی اش،به ویرانه تبدیل کرده است که حتی نزدیکترین یاران و حامیان او تا چندی پیش،امروز مبدل به دشمنان قسم خورده ی او گشته اند.
او اکنون در حیات سیاسی خود،در پیچی تاریخی قرار گرفته است و باید تصمیم بگیرد!رویکرد احمدی نژاد در مواجهه با این نصیحت رهبری،تعیین کننده ی فردای او است.
اگر بتوانیم کمی نگاهمان را به مسایل سیاسی اجتماعی پیرامونی مان بسیط تر و جامع تر کرده و آن را از سطح به کلان ارتقا دهیم و فارغ از سلیقه های ذهنی تثبیت شده مان،به اتفاقات بنگریم،توانایی ترسیم نقشه ی راهی روشن را برای ادامه مسیر خود پیدا خواهیم کرد.نباید گذاشت شادی های مقطعی،افسار عقل و منطق مان را به دست بگیرد.
نصیحت آینده نگرانه ی رهبری که تاکید بر غیر امری بودن آن،نشان از احترام ایشان به رعایت چارچوب های قانونی و دموکراتیک فعالیت سیاسی در کشور است،نکات فراوانی را درخود نهفته دارد که بیان چند مورد از آن خالی از لطف نخواهد بود.
1)رهبری در هیچ کجای صحبتهایشان اشاره به ممنوعیت دائمی فعالیت سیاسی احمدی نژاد نکردند!در واقع ایشان یک بازه زمانی مشخص (انتخابات96)را برای احمدینژاد معین کردند.شاید در این برحه ی زمانی ورود مجدد احمدی نژاد را به صلاح ندانستند
،ولی این احتمال وجود دارد که چه بسا با تغییر متغیرهایی موثر در این معادله،ظهور مجدد احمدی نژاد در 1400 بلا مانع باشد و مغایرتی با مصالح مملکتی نداشته باشد!
2)احمدی نژاد و طرفدارانش از هم اکنون با گرفتن ژست اپوزوسیون داخل نظام و مظلوم نمایی هایی که با شیب تندی از سوی جریان رسانه ای بهارانه در پیش گرفته شده است،بر آنند تا با ریل گذاری هوشمندانه، برای فردایی شاید نه چندان دور،تصویری متفاوت و نو از احمدی نژاد به جامعه ارائه دهند!
3)در اینکه احمدی نژاد سرچشمه ی تاریکیها و ویرانی های ملی پیدا و پنهان فراوانی در کشور بوده و هست، شکی نیست.و در این گزاره که ظهور مجدد او مولود خسرانهای جبران ناپذیر و دامنه داری خواهد بود هم اکثریت دلسوزان نظام اشتراک گفتار دارند.اما نکته ی مغفول مانده در این میان آن است که ای کاش حذف اواز حافظه ی تاریخی کشور و مردم،به دست خود آنها و از مجرای صندوق های رای به وقوع میپیوست،همانندهمان سرنوشتی که برای هم مسلکانش در انتخابات اسفند94 رقم خورد.
4)یکی از مهمترین موضوعاتی که در همهمه ی این نصیحت و این غیبت شاید موقت احمدی نژاد نباید به دست فراموشی سپرده شود،زنده بودن گفتمان خانمان برانداز احمدی نژاد و احمدی نژادیسم در جامعه،حتی با فرض حذف کامل شخص محمود احمدی نژاد از عرصه ی سیاست است.موضوع خطرناکی که باید هرچه سریعتر به یکی از سرفصل های اصلی اساتید و نخبگان عرصه ی جامعه شناسی کشور بدل گردد.
5)امتداد حضور اودر سپهر سیاسی ایران از طرفی برای اصلاح طلبان همراه با موهبتها و نعمات فراوانی بوده و هست.تحریک طیف خاکستری جامعه به حضور پای صندوق های رای و شعله ور کردن آتش تفرقه در جبهه ی اصولگرایان و زنده نگه داشتن وحدت نانوشته ی اعتدالیون و اصلاح طلبان از جمله ی این منافع است که شرح مفصل آن،مجال دیگری طلب میکند.
6)دردناک ترین و زجرآورترین واکنش ها به این نصیحت مصلحت اندیشانه، اما شادی دردناک ساده لوحانی است که از حذف احمدی نژاد به این نحو،سرود پیروزی سر داده اند.تلخ تر آنکه،بخش وسیعی از این سطحینگران،لباس اصلاحطلبی بر تن دارند و شادی ناشی از پایان احمدی نژاد آنچنان کورشان کرده که ناتوان از دید صحیح فردایی هستند که شاید خود،مشمول همین مکانیزم شوند!
حسام کریمی کارشناس مسائل سیاسی