به گزارش خبرگزاری برنا از قم، در مراسم عزاداری امام حسین(ع) در دارالقرآن علامه طباطبایی که با تلاوت آیاتی از قرآن کریم و خیر مقدم گویی آقای مرتضی نجفی قدسی مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی آغاز شد، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد، نویسنده، محقق و استاد حوزه و دانشگاه گفت: حادثه کربلا واقعه ذاتالابعاد و ناپیداکرانه است و هر بعدی از ابعادش را بررسی کنیم ابعاد دیگری از آن جلوه میکند زیرا این روز روز بسیار عجیبی و روز بر خاک افتادن انسانهای بزرگی است که هر کدام از آنها به اندازه یک دنیا میارزند.
استاد دانشگاه تهران با اشاره به عظمت عاشورا به ذکر خاطرهای از علامه طباطبایی(ره) در این باره پرداخت و افزود: این خاطره را آیتالله سیدان که خودشان از فضلای بزرگ حوزه هستند برای من به نقل از آیت الله وجدانی فخر بیان کردند که در یکی از روزهای عاشورا آیت الله وجدانی فخردر قبرستان حاج شیخ(قبرستان نو) در نزد علامه طباطبایی حضور داشتند و ایشان بسیار اشک آلود و غمناک بودند و فرمودند آقای وجدانی آیا میدانید امروز چه روزی است؟! و سپس میفرمایند:امروز روز بسیار بزرگی است که بر اهلبیت(ع) بسیار سخت گذشت و امروز همه هستی عزادار است و بر امام گریه میکنند و حتی جمادات هم بر امام حسین خون گریه می کنند ودر حالی که این سخنان را بیان میکردند سنگ کوچکی را از زمین بلند کرده وآن را دو نیم می کنند که ناگاه از وسط آن قطرات خون جاری می شود!
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه میبدی در یکی از آثارش تصریح میکند حادثه عاشورا خیلی اثرگذار بود و تا مدتی در آن منطقه نینوا باران نمیآمد و تا مدتها هر چه میکندند از آن خون میآمد اظهار کرد: امروز از سویی ظاهرا یک طرف ماجرا تمام و به تعبیر مشهور ۷۲ نفر به خاک و خون کشیده میشوند که البته تعبیر دقیقتر بیش از این تعداد و ۱۵۰ نفر است ولی این حادثه در اینجا خاتمه نیافت.
مهدویراد با اشاره به نقش زنان و در راس آنان حضرت زینب(س) بیان کرد: شاید اولین کسی که محققانه به مسئله نقش زنان در کربلا پرداخت مرحوم آیتی بود؛ ایشان ۱۱ سخنرانی درباره بررسی تاریخ عاشورا دارد که موسسه آقای انصاریان مجموعه عاشوراییهای ایشان را جمعآوری و با تحقیق و ارجاع دقیق به چاپ رساندهاند و برای اولین بار ایشان نقش زن را تحلیل کردند و در ادامه نیز مرحوم مطهری و دیگران آن را ادامه دادند.
این محقق و استاد حوزه علمیه با توجه به برخی تحریفات درباره عاشورا از جمله اینکه خود شیعیان کربلا را به راه انداختند عنوان کرد: نوعا مردم کوفه با زور به کربلا آورده شدند و البته بسیاری در میانه راه فرار میکردند لذا آن طور که گفته میشود درست نیست چون الان در یکی از شبکههای وهابی که اینها در واقع اموی هستند و من دوست ندارم آنها را سلفی و وهابی بنامم زیرا تبار ذهنی و فکری آنان اموی است این شبهه را مطرح و گفتهاند که اینها عدهای شیعه بودند و کربلا را راه انداختند و حالا هم ماتم میگیرند در حالی که ۲۵ فرمانده یزید، اموی بودند و کوفه هم، کوفه دوره علی(ع) نبود؛ معاویه دو بار شیعیان را از کوفه بیرون و آنان را غارت و به جای آن امویها را جایگزین کرد زیرا اگر کوفیان دوره امام علی(ع) بودند وقتی امام حسین(ع) برای آنان خطبه خواندند جواب نمیدادند که ما برای بغض پدرت، تو را میکشیم.
وی با بیان اینکه بلاذری نقل میکند تعداد زیادی از کسانی را که به زور به کربلا روانه کردند شبانه فرار میکردند و حتی نقل شده که گزمههای حکومت در کوچههای کوفه هر مردی را میدیدند گردن میزدند چون میگفتند چرا به کربلا نرفتهاید به ماجرای زهیر بن قین و برخی اشتباهات تاریخی در این باره اشاره کرد و گفت: ایشان تاجر بود؛ خودش میگوید وقتی امام به سمت کوفه در حرکت بود ما نیز حرکت میکردیم و تلاش می کردیم که به امام برنخوریم ولی اتفاقا در یکی از منازل بهم برخورد کردیم و وقتی امام او را طلبید به تعبیر ما از تعجب یخ زد در اینجا تنها کسی که میگوید او مذهب عثمانی داشت همین بلاذری است(البته عثمانیگری نه اینکه طرفدار عثمان بود و این تعبیر نوعی اصطلاح است) ولی یکی از فضلای عراقی در این زمینه بحث کرده و ثابت میکند که وی عثمانی نبود البته خیلی طرفدار امام نیز نبود ولی وقتی زهیر به ملاقات امام رفت این مس تبدیل به طلای ناب شد زیرا فقط امامش عوض شد و با تغییر امام، از خاک به افلاک رسید بنابراین امام چنین اکسیری است که کار زهیز به جایی میرسد که به امام(ع) فرمود اگر من هزار بار هم کشته شوم دست از تو برنخواهم داشت.
استاد حوزه علمیه با اشاره به مسایل بی ربط درباره سکینه افزود: اسم اصلی سکینه، آمنه است و این مباحث شعر و شاعری و گردهماییهای شعری که درباره وی گفته شده صحیح نیست و او فرد دیگری یعنی سکینهای اموی است.
وی ادامه داد: نیشابوری در یکی از آثارش نوشته وقتی کربلا پیش آمد چنان وحشتی ایجاد شد که همه خاموش شدند و هیچ کس گشایشی تصور نمیکرد ولی رباب در مجلس یزید بر خلاف آنچه ما جزع و فزع برای این زنان باشکوه درست میکنیم و سخن از گوشواره و گریه و ... میآوریم از یکطرف مجلس بلند شد و آرام آرام و بدون سر و صدا کنار تشت نشست و سر امام را برداشت و با آن گفت و گو کرد.
مهدویراد با بیان اینکه نقش این زنان بزرگوار بسیار عجیب است تاکید کرد: شهید مطهری فرمودند زینب جز در صحنه قتلگاه در هیچ کجا ناله نکرد؛ این زن با این همه عظمت و بزرگی است که گاهی تعابیر نادرستی در این باره گفته می شود؛ زینب در مجلس یزید، علیوار خطابه خواند البته کل خطبه زینب ۱۸ خط است زیرا میدانست نمیگذارند طولانی حرف بزند ولی همین مقدار غوغایی ایجاد کرد و تیشه به ریشه امویها زد.
شورآفرینی غیرتمندانه زینب(س)
وی افزود: زینب در چنین مجلسی باید آیات و واژهها و جملههایی انتخاب کند که همه این بافتهها را ریز ریز کند و جلوی آنان بریزد؛ زیرا کسانی ادعای خلیفه مسلمین و جانشین پیامبری را داشتند که به تعبیر یکی از اندیشمندان ابوسفیان و معاویه حتی طرفة العینی به خدا و رسولش ایمان نیاوردند؛ اینجا بود که حضرت زینب آیه «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ ﴿۱۷۸سوره آل عمران)؛البته نباید کسانى که کافر شده اند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت مى دهیم براى آنان نیکوست ما فقط به ایشان مهلت مى دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و [آنگاه] عذابى خفت آور خواهند داشت» را انتحاب میکند تا جایگاه آنان را به آنان بفهماند و تصور نکنند که این پیروزی ظاهری واقعا برای آنان پیروزی است بلکه زمینه افزوده شدن عذاب الهی است؛ زینب(س) به یزید فرمود تو میگویی من جانشین پیامبر هستم در حالی که پدر و پدربزرگ و بزرگان تو در زیر برق شمشیر جدم ایمان آوردند و شما ابن طلقاء هستید.
مهدویراد با بیان اینکه حضرت زینب(س) و زنان اهلبیت(ع) کانون غیرت هستند و یزید چنین انسانهای بزرگی را در کوچههای کوفه به عنوان خارجی معرفی کرد و چشمان نامحرمان بر آن ها افتاد تصریح کرد: حضرت زینب در خطبهاش به این مسئله اشاره کرد و بر سر یزید فریاد برآورد.
وی ادامه داد: کل پایگاه و جایگاه امویها این بود که خود را خلیفه مسلمین و قدر قدرتی نشان دهند و برای توجیه جنایاتشان جبرگرایی را بر ذهن مردم بنشانند و القاء کنند که همه حوادث کربلا قضا و قدر است ولی حضرت زینب(س) با استناد به آیات قرآن نقشه های آنان را به هم ریخت؛ چون اینها از ابتدا خود را با بنیهاشم در رقابت و تعارض میدیدند و با آن مفاخره میکردند که شما مقام سقایت کعبه و ... را داشته اید و ما هم؛ تا اینکه پیامبر مبعوث شد و بنی هاشم برد و این ها آن را عقده کردند و وقتی دیدند نمیتوانند خود را با خاندان اهل بیت(ع) مقایسه کنند روایت ساختند که معاویه گفته اگر پیامبر، پیامبر نمیشد من پیامبر میشدم؛ این نهایت عقده امویها از این مسئله بود و کربلا نیز ادامه این عقدهگشایی بود.
وی با بیان اینکه گفتن حوادث عصر عاشورا راحت است اما ترسیم و هضم آن بسیار دشوار است؛ ادامه داد: امام بهترین فرزند و یارانش را در کربلا فدا کرد و شاید لحظه وداع از دردناکترین لحظات بوده است که ایشان با اصحاب و یاران و فرزندانش وداع میکند و در وداع با خواهر نیز، زینب نقشه راه از امام خواست و امام فرمود کاری نکنی دشمن شاد بشود لذا می بینیم هیچ کدام از اهل بیت جزع و فزعی از خود نشان ندادند.
این محقق و استاد حوزه با اشاره به نقش حضرت سجاد(ع) در حفظ اسلام تاکید کرد: نقشی که حضرت سجاد در احیای معارف شیعه دارد از همه ائمه(ع) بیشتر است؛ یعنی علی الاسلام و السلام امام حسین را حضرت سجاد برگرداند و احیاء و موجی ایجاد و اسلام را از نو بنا کرد در حالی که یزید اساسا بعد از واقعه عاشورا کار را تمام شده میدانست و کسی هم تصور نمیکرد چنین فضایی برای اسلام و اهلبیت(ع) ایجاد شود ولی امام و زنان اهل بیت(ع) با درایت و صبری که شایسته این خاندان است موفق شدند یزید را رسوا کنند.
یادآور میشود این مراسم با حضور جمع زیادی از عاشقان و ارادتمندان به اهل بیت(ع) همچنین جمع زیادی از محققان، استادان و فضلای حوزه و شخصیتهای حوزوی همچنین نمایندگان بیت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) برگزار شد.