روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مقاله ای تحت عنوان «مرگ رفسنجانی صدایی رسا بر علیه تندروهای ایران را از میان برداشت» به تحلیل تاثیرات درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی بر آینده سیاسی ایران می پردازد.
به گزارش نیویورک تایمز، با مرگ هاشمی در روز یکشنبه، شرایط سیاسی ایران آبستن حوادث بسیاری خواهد بود و این تغییرات به نفع گروه های سیاسی که به دنبال سیاست مدارا و توسعه روابط ایران با غرب و به ویژه آمریکا هستند، نخواهد بود. این بدان معناست که قدرت مانور گروه های اصلاح طلب در ایران کاهش چشمگیری خواهد یافت.
هاشمی رفسنجانی، رییس جمهوری سابق ایران، و کسی که به قوام و دوام جمهوری اسلامی کمک شایانی کرد، به اندازه ای بزرگ بود که تا آخرین لحظه زندگی اش از سوی محافظه کاران تندرو قابل حذف نبود. اکنون او با مرگ ناگهانی بر اثر ایست قلبی همه را شوکه کرده است؛ چراکه هیچ کس به اندازه کافی برای پر کردن جایگاه وی بزرگ نیست.
اصلاح طلبان و نیروهای میانه روی ایران که برای مدت های مدیدی به حاشیه رانده شده بودند برای گسترش آزادی های مدنی و توسعه روابط سیاسی حساب ویژه ای روی کمک های هاشمی باز کرده بودند ناگهان در موضع ضعف قرار گرفتند.
اکنون چه کسی جلوی تندروهای سیاسی در ایران خواهد ماند؟ در حالی که این گروهها برای تاثیرگذاری بر انتخاباتهای پیش رو خود را آماده کردهاند؟ بعد از هاشمی چه کسی این توان را دارد که آشکارا از برقراری یک مصالحه هسته ای دفاع کند؟
رفسنجانی چیزهایی را می گفت که دیگران جرات به زبان آوردن آن را نداشتند و این مساله مجالی برای مخالفت با تندروها ایجاد کرده بود. هرچند تندرویان بسیار خوشحال خواهند شد؛ اما این شروع دورانی پر از نگرانی برای بسیاری از گروههای میانهرو و اصلاحطلب است. مرگ هاشمی تعادل شکننده قدرت در ایران را بر هم خواهد زد. تحلیل گران از تمام جناحها بر سر این مساله توافق دارند که پر کردن خلاء هاشمی رفسنجانی کار آسانی نخواهد بود.
مرگ هاشمی پیام آور پایان راه نسلی از رهبران است که چهار دهه پیش رژیم شاهنشاهی را از میان برداشتند. رهبرانی که اکنون در سن هشتاد سالگی و یا حتی بیشتر به سر میبرند. مرگ هاشمی نشانگر این است که ایران در دروازه یک انتقال رهبری از نسل اول به نسلهای بعدی است که تاثیرات روانی بسیاری بر فضای سیاسی ایران بر جای خواهد گذاشت. ولی نصر، از شرق شناسان به نام دانشگاه جانز هاپکینز می گوید: فقدان هاشمی سیستم سیاسی ایران را با مشکلات عدیده ای مواجه خواهد کرد و روند انتقال رهبری ارکستر انقلاب به نسل بعد را رسما کلید خواهد زد.
مرگ هاشمی، خاتمی را از نظر سیاسی فلج خواهد کرد. چراکه هاشمی به دلیل دوستی که با آیتالله خامنهای داشت با قدرت بیشتری مخالفتهای خود را اعلام می کرد. وی به دلیل حمایتی که از معترضان انتخابات سال 88 انجام داد از جنبههای بسیاری محدود شد ولی هرگز به صورت کامل کنار گذاشته نشد. گروههای تندروی داخلی نیز هرچند با منتشر کردن بیانیههایی از مرگ هاشمی ابراز تاسف کردند ولی به خوبی میدانند که نبود هاشمی موجب وزش بادهایی به نفع آنان در آینده سیاسی آنها خواهد شد. برای تندروهای ایرانی، هاشمی رقیبی جدی بود که با استناد به آیتالله خمینی در مقابل عقاید آنان ایستادگی میکرد. هاشمی به دنبال گسترش روابط با غرب بوده و دوستی نزدیکی با رهبران عربستان سعودی داشت و این چیزی است که گروه های بسیاری در ایران آن را نمی خواهند و بعد از هاشمی با آرامش بیشتری به پیگیری سیاستهای خود خواهند پرداخت.
تندرویان داخلی همچنین همواره از هاشمی برای راه اندازی سلسلهای از دانشگاههای داخلی در دوران بعد از جنگ انتقاد شدید داشتهاند. برخی از تندرویان امروزه این دانشگاه ها را عامل به وجود آمدن یک طبقه مدرن خطرناک در میان طبقه متوسط ایران میدانند. آنان همچنین هاشمی را به دلیل ترجیح دیپلماسی بر ایدئولوژی مورد انتقاد قرار دادهاند.
اکنون دست نامرئی هاشمی در سیاست ایران دیگر وجود خارجی ندارد. این بدان معناست که دیگر خبری از جلسات مخفی اصلاحطلبان و میانهروها با تیم هاشمی برای برقراری روابط دوستانهتر با غرب نیست و گروههای تندرو با هماهنگی و آسایش خاطر بیشتری به پیگیری سیاستهای خود خواهند پرداخت.