سالی که قصد جان کندن نداشت

|
۱۳۹۶/۰۱/۰۱
|
۱۲:۲۱:۵۵
| کد خبر: ۵۳۶۸۲۱
سالی که قصد جان کندن نداشت
داغ آتش نشانان قهرمان به اندازه ای درناک بود که گویی مدت ها جای زخم آن بر دل شهر خواهد ماند. اما این فاجعه، تنها مصیبت سال 95 نبود.

مصیبت پلاسکو به تنهایی برای شانه های شهر، سنگین بود اما سال 95 داغ های بسیاری بر جای گذاشت. سالی که برای سیاست و هنر و دنیای ورزش بی رحم و تلخ بود. سالی که در آن، داغ آتش نشانان قهرمان به اندازه ای درناک بود که گویی مدت ها جای زخم آن بر دل شهر خواهد ماند. اما این فاجعه، تنها مصیبت سال نبود.

فقدان مردی بزرگی چون عباس کیارستمی در عالم سینما چنان شوکی به اهالی سینما داد که هنوز دوست دارانش قدرت گفتن واژه مرحوم را در پس نامش، ندارند. مردی که با پای خود به بیمارستان رفت و دیگر از تخت سرد بیمارستان، برنخواست. داود رشیدی نیز بعد از سال ها حضور مستمر در عرصه هنر نمایش کشور، مدت کوتاهی بعد از درگذشت عباس کیارستمی دار فانی را وداع گفت. هنر نمایشی ایران وزنه بزرگی را در این سال از دست داد. شش انگشتی محبوب سینمای ایران که سهم بزرگی در تاریخ هنرهای نمایشی کشور داشت، در یکی از روزهای داغ تابستان 95 از خواب برنخواست. 

درگذشت یادگار پرویز فنی زاده، دنیایِ دوست داشتنی و مرگ مظلومانه او داغ دیگری بود که به دنیای کوچک اما محبوب سینمای کودک وارد شد. دنیا فنی زاده که سال ها با بیماری سرطان درگیر بود سرانجام کلاه قرمزی را با تمام خاطراتی که برای ما ساخته بود، ترک گفت.

دنیای ورزش هم از اتفاقات سال 95 در امان نبود. منصور پورحیدری پدر دوست داشتنی استقلال بعد از سال ها بیماری، آسمانی شد و خانواده بزرگ استقلال را داغ دار کرد. مردی عاشق و خستگی ناپذیر از نسل دوست داشتنی ناصر حجازی ها که سرانجام به آرامش ابدی رسید.

فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی خود به تنهایی نه فقط دنیای سیاست را تکان داد بلکه برای مردمی که همیشه بعد از انقلاب اسلامی به حضور  او در همه جا و همه صحنه ها خو کرده بودند، غیر قابل باور بود. انقلاب اسلامی، بزرگی را ازدست دادکه نامش با وی عجین گشته بود.

 

اما برای کسی قابل باور نبود مصیبتی در پایتخت رخ می دهد که تمام حوداث سال را تا آن لحظه و پس از آن تحت تاثیر قرار خواهد داد. ساختمان نوستالژیک پلاسکو، با تمام خاطراتش فرو ریخت. ساختمانی که روزها و شب ها در آتشی می سوخت که گویی، خیال خاموش شدن ندارد. پلاسکو، جوانانی رعنا و فداکار را به شکلی دردناک گرفت. مردانی که بعد از چند روز سوختن، ققنوس وار از خاکسترهای این ساختمان نمایان شدند.

بعد از سوختن پلاسکو، داغ معنایی دیگر یافت. رفتن حسن جوهرچی، علی معلم و در روزهای پایانی سال، افشین یدالهی که هریک بخشی از خاطرات دنیای هنر را برای مردم در موسیقی و ترانه، سینما و تلویزیون ساخته بودند به پای داغی که شهر، در زمستان دیده بود، نمی رسید.
سال سرد و طولانی 95 تمام شد و ما هر لحظه نگران این بودیم تا باز آخرین لحظه چه کسی را از ما خواهد گرفت و باخود خواهد برد. سالی که فقط یک حادثه برای ماندگار شدنش در تاریخ کافی بود، فاجعه پلاسکو.

"سوده نیک زارع"

نظر شما