به گزارش خبرگزاری برنا، اسامی فیلمهای کلاسیک ترمیمشده جشنواره اعلام شد. «خانه خدا» ساخته جلال مقدم، «یک اتفاق ساده» ساخته سهراب شهیدثالث و «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی سه فیلم ایرانی هستند که توسط فیلمخانه ملی ایران ترمیم شده اند و در این بخش به نمایش درمیآیند.
«جیببر» (Pickpocket) به کارگردانی روبر برسون، «استیمبوت بیل جونیور» (Steamboat Bill, Jr.) ساخته باستر کیتن و چارلز رایسنر، «آخرین شانس» (The Last Chance) به کارگردانی لئوپولد لینتبرگ، «آشوب» (Ran) ساخته آکیرا کوروساوا، «صدای تنهایی انسان» (The Lonely Voice of Man) به کارگردانی الکساندر سوکوروف، «روزبرمیآید» (Daybreak) ساخته مارسل کارنه و «روشناییهای شهر» (City Lights) به کارگردانی چارلی چاپلین، هفت فیلم خارجی هستند که در بخش کلاسیکهای ترمیمشده روی پرده خواهند رفت.
«جیببر» (1959) که به عنوان یکی از بهترین فیلمهای روبر برسون کارگردان فرانسوی شناخته میشود، به اعتقاد خیلیها با الهام از رمان «جنایت و مکافات» فئودور داستایوفسکی ساخته شده است. با این حال اولین فیلمی به حساب میآید که برسون برای آن یک فیلمنامه اریژینال نوشت و دست به اقتباس مستقیم از متن دیگری نزد. داستان درباره مردی به نام میشل است که به جرم دزدی زندانی شده است. او پس از گذران دوران محکومیت آزاد میشود. اما مادرش میمیرد و او دوباره دست به دزدی میزند تا بتواند جوابگوی نیازهایش باشد. نقش اصلی «جیببر» را مارتین لاسال بازیگر اروگوئهای ایفا کرد که در آن زمان نابازیگر بود. به گفته برسون، فیلمنامه «جیببر» در سه ماه نوشته شد و در کمترین زمان ممکن با حضور در لوکیشنهای عمومی فیلمبرداری شد. بینظمی و اختلال ناشی از این وضعیت، چالش بزرگی را برای سازندگان فیلم رقم زد، اما گاهی وقتها نیز سودمند بود، مانند فصلی که در ایستگاه قطار «گار دو لیون» (Gare de Lyon) روی میدهد.
«استیمبوت بیل جونیور» (1928) درباره پسر ناتوان و وامانده یک ناخدای بدخلق است که به خدمه کشتی کوچک پدرش میپیوندد. این فیلم آخرین محصول گروه تولیدی مستقل باستر کیتن و مجموعه نویسندگان کمدیاش بود که در گیشه موفقیتی به دست نیاورد و به آخرین فیلم کیتن برای کمپانی یونایتد آرتیستس بدل شد. کیتن در نهایت به کمپانی مترو گلدوین مهیر رفت و «عکاس» را به عنوان آخرین فیلم به سبک معروف خودش و با آزادی عمل کامل ساخت. «استیمبوت بیل جونیور» که عنوانش را از ترانه محبوب آرتور کالینز در سال 1911 گرفت، سال گذشته از سوی کتابخانه کنگره آمریکا برای ترمیم انتخاب شد. این فیلم در گذر زمان و بر خلاف نقدهای مثبت و منفی در اولین نمایش خود، جایگاهی محترمانه پیدا کرد و منبع الهام خیلیها شد.
«آخرین شانس» (1945) درباره دو سرباز آمریکایی و انگلیسی است که از قطار حامل زندانیان نازیها در ایتالیای جنگزده میگریزند تا به سوی مرز سوئیس بروند، اما در نهایت به رهبران گروهی چندملیتی از جنبش مقاومت ایتالیا بدل میشوند. فیلم جنگی لئوپولد لینتبرگ در سال 1946 به جشنواره کن راه یافت و برنده جایزه بزرگ جشنواره و جایزه صلح جهانی شد. «آخرین شانس» در سال 1947 یک جایزه گلدن گلوب تحت عنوان «بهترین فیلم در راستای تفاهم بینالمللی» دریافت کرد. این فیلم سال گذشته در بخش کلاسیکهای کن روی پرده رفت.
داستان «آشوب» (1985) در ژاپن قرون وسطی روی میدهد. یک جنگسالار سالخورده بازنشسته میشود و امپراتوری خود را به سه پسرش واگذار میکند. ظاهراً او بهشدت در خصوص این واگذاری قدرت در اشتباه بوده است چون پسرانش به جان هم و حتی خود او میافتند. این تراژدی حماسی سبک جیدایگکی (که ژانر خاصی در سینما، تلویزیون، بازیهای ویدئویی و تئاترهای ژاپنی است و به صورت تحتاللفظی همان درامهای تاریخی ترجمه میشود) یکی از بهترین آثار آکیرا کوروساوا فیلمساز مؤلف ژاپنی و آخرین فیلم حماسی اوست. «آشوب» موفقیتهای بسیاری را برای سازندگانش به ارمغان آورد از جمله نامزد چهار جایزه اسکار (بهترین کارگردانی، فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس) شد و اسکار بهترین طراحی لباس را برای امی وادا به همراه داشت. (دو سال زمان صرف آمادهسازی چند صد لباس دستدوز فیلم شد). «آشوب» با بودجه 11 میلیون دلاری ساخته شد و در زمان خودش پرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ژاپن بود.
«صدای تنهایی انسان» اولین فیلم الکساندر سوکوروف کارگردان روس بود که در سال 1978 فیلمبرداری شد اما در سال 1987 در استودیوهای «لنفیلم» سروشکل نهاییاش را به دست آورد. این فیلم که اقتباسی آزاد از حالوهوای اثر آندری پلاتونوف با نام «رود پوتودان و سرچشمه مرشد» است، به آندری تارکوفسکی تقدیم شده است که در زمان پیکار سوکوروف با سانسورچیهای شوروی سابق از او حمایت کرد. در خلاصه داستان فیلم آمده است: نیکیتا که ضربه روحی سختی از جنگ داخلی خورده است با لوبا آشنا میشود که او نیز به اندازه وی تنها و درمانده است.