در خاورمیانه اگر باشی و آتش جنگ اطراف کشورت شعلهور باشد، عجیب است اگرشرارهی این آتش به خانهی تو سرایت نکند. گردشگران خارجی در سفر به ایران؛ تعجب خود را از وجود امنیت در قلب این دایرهی آتش پنهان نمیسازند. حالا داعش با این تهاجم ددمنشانهاش قصد دارد از اینجا یک منطقهی ناامن دیگر بسازد. اما زهی خیال باطل! چراکه حملهی نیمروز چهارشنبه نشان داد که ما چقدر در مقابله با تروریسم آماده هستیم. تلاش مذبوحانهی داعش، به تعبیر مقام معظم رهبری، در حد و اندازهی یک نوع ترقهبازی بیشتر نبود. داعش کورکرانه خودش را به تهران رسانده بود؛ تا در یکبازی کودکانه و ظرف چند ساعت نیروهایش را قربانی هوی و هوس خود کند تا ثابت نماید تهران هم برای عملیات او دست یافتنی است. این تهاجم اگرچه شهادت تعدادی از عزیزان ما را در پی داشت، اما بیش از هرچیزدیگر، از ناتوانی و عقدههای داعش هم خبر میداد. وقتی وزیر اطلاعات کشورمان خبر داد که داعشیها در طول دوسال گذشته بیش از صد برنامهی تروریستی دیگر هم داشتهاند که همه شکست خوردهاند؛ باید مطمئن بود که مهمترین انگیزهی حمله، چیزی فراتر از روحیه دادن به افراد گروه و حامیانش مد نظر نبوده است.
در همینحال، با مرور رویدادهای اخیر، میتوان پی برد که برگزاری انتخابات آرام در ایران که ماه گذشته با حضور گستردهی مردم مواجه شد، در این رفتار دیوانهوار بیتاثیر نبوده است. در واقع نباید به نقش رشکبرانگیز یک چنین انتخاباتی در بررسی دلایل این تهاجم بیتوجه بود. چراکه نتایج انتخابات میتواند موجب یاس این گروه و حامیانش شده باشد. به خصوص که زمان رفتن از سوریه و عراق هم فرا رسیده؛ و این گروه هر روز مناطق تحت نفوذ خود را یکی پس از دیگری از دست میدهد.
میخواهم بگویم که نوع تهاجم داعش به تهران نشان داد که این گروه هیچ امیدی به عاقبت کار خود ندارد، و ایبسا تهاجم بهتهران، حاصل ضیافتی است که در آن ترامپ یکهتاز میدانش بود؛ و آلسعود در ادامهی میزبانی خود، این نقشهی شوم را در سر پرورانده است.
باری؛ پیدا کردن دلیل واقعی هجوم داعش اگرچه ساده نیست، اما راقم این سطور در این فقره معتقد است عقدهگشایی داعش و ایجاد رعب، حرف اول تهاجم نیمروز چهارشنبه بود.