آن ها که در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی رژیم گذشته این بهانه که سیستم فاسد بود ما هم فاسد شدیم و به مردم خیانت کردیم را ادعا می کنند خود را فریب می دهند. آنها که عشق به مردم و فرهنگ مردم را دارند در هر شرایطی رسالت خود را فراموش نمی کنند و لذا در طول تاریخ در تاریکترین ادوار ستارگان و شهاب هایی در آسمان ایران درخشیدند که از نور خود راه را برای دیگران هم روشن کردند. گاهی در راه خدمت به مردم و آزادی مردم جان دادند اما تن به ذلت ندادند و مقهور قدرت های استبدادی نشدند. دکتر فاطمی، دکتر مصدق، امیرکبیر و .. و هزاران نام دیگر را تاریخ ثبت کرده است. یکی از این ستارگان محمدعلی مجتهدی است که همچون میرزا برزو آمیغی کمر به خدمت آموزش بست و نام نیکی از خود باقی گذاشت.
امروزه گروهی از بهترین استادان دانشگاههای اروپا و دانشمندان هستند که دانش و موفقیت خود را مرهون مدیریت و دلسوزی های دکتر محمدعلی مجتهدی رییس دبیرستان البرز و بنیان گذار دانشگاه صنعتی شریف می دانند و از او به نیکی یاد می کنند. دکتر محمدعلی مجتهدی در سال 1287 در لاهیجان به دنیا آمد. با اینکه با داشتن پدری تاجر می توانست فریب ثروت را بخورد و خوش گذرانی کند و خود را تباه سازد اما او با از دست دادن مادر یتیم شد و این غم را با کسب علم و خدمت به فرهنگ مهار کرد.
لاهیجان در آن سال ها یکی از شهرهای سیاسی ایران بود. صدای تیر میرزا کوچک خان از ماسوله و فومن سرود رهایی را می خواند و در آن فضا تحصیل محمدعلی عقب افتاد. پدربزرگ او مجتهد بود که از حوزه علمیه نجف فارغ التحصیل شده بود.
شرایط اجتماعی ایران تغییر می کرد و محمدعلی مجتهدی همه نوع شرایط لازم را برای فعالیت سیاسی به دست می آورد. قیام میرزا کوچک خان و بحث های سیاسی که پس از شهادت میرزا کوچک خان در جمع خانواده ها و قهوه خانه های لاهیجان رواج داشت می توانست این جوان جویای نام را به میدان مبارزه بکشد. هنگامی که به تهران آمد با پسردایی اش رضا در دمشق هم اتاق شد. رضا رادمنش یکی از اعضای فعال حزب توده بود که نام او در کنار رهبران حزب می آمد و همه فکر می کردند محمدعلی جوان هم عضو این حزب شود اما محمدعلی مجتهدی با سیاست سرسازگاری نداشت هرگز در نشست های روستا و خانوادگی از عقیده خود که بیزاری از کار سیاسی است سخن نگفت اما تا پایان عمر از سیاست کناره گرفت.
با تلاش فراوان در آزمون اعزام به خارج قبول شد و راهی کشور فرانسه گشت و همین سفر است که او را برای ایفای نقش بزرگی در آموزش آماده ساخت. زبان فرانسه و ریاضی را فرا گرفت و قدم به دانشکده علوم لیل گذاشت و موفق شد سه مدرک را کسب کند و شاگرد اول شود. سرانجام رشته دکترای دولتی را در سوربون به پایان رسانید و با یک بانوی موسیقی دان ازدواج کرد.
آنچه که نام او را سرور همه عاشقان آموزش کرد ریاست دبیرستان البرز تهران است. دبیرستانی که ساموئل جردن آمریکایی بنیان گذاشت اما با نام دکتر مجتهدی گره خورد. او بعدها رئیس دانشگاه پلی تکنیک شد و در سال چهل و چهار مسئولیت ساخت و راه اندازی دانشگاه صنعتی را که امروز به شریف معروف است به عهده گرفت ودر کار خود موفق شد. به گونه ای که امروز هم دانشگاه صنعتی شریف در جهان معروف است و هر جا که فارغ التحصیلان این دانشگاه می روند در صدر می نشینند. او که عضویت هیأت علمی دانشکده فنی، ریاست دانشگاه شیراز و ریاست دانشگاه پلی تکنیک، ریاست دانشگاه ملی و ریاست دبیرستان البرز را در کارنامه خود دارد یکی از بهترین و موفق ترین مدیران آموزشی تاریخ معاصر است.
اما افسوس که این دانشمند هم مورد بی مهری گروهی بی خرد قرار گرفت اما به خاطر ایران به دل نگرفت و هرگز لب به اعتراض نگشود. می دانست که شب پر، وصل آفتاب نخواهد و خودش باورداشت که آفتاب است.
در دهم تیرماه سال 1376 در سن 88سالگی بارسفر بست و رفت و هزاران شاگرد او در سراسر جهان در بالاترین مقام علمی برای او سیاه پوشیدند و آرزو کردند مانند او خوشنام بمیرند. دکتر شفیعی چه خوب گفته است:
آفاق از چراغ صدای تو روشن است
خاموشیت مباد که فریاد میهنی