به گزارش گروه علمی و فناوری خبرگزاری برنا، رقابت انتخاباتی تمام شده. این حقیقت را مدیران به صریحترین شکل ممکن گفتهاند. منتها دعوای سیاسی همچنان کش پیدا کرده و یکه به دوهای جناحی به آخر خط نرسیده. اگر این مجادلهها محصور در فضای رسانهای بمانند، عیبی ندارد. اما تجربه ثابت کرده است که اینها به عرصه مدیریتی هم سرایت میکنند و کارهای مهم و اساسی را به تعطیلی میکشانند.
درست است؛ دعواهای سیاسی از اقتضائات دموکراسی است. حتی این دعواها برای پیشبرد کشور مفیدند و باعث اصلاح امور میشوند. بحث سلیقه و گرایش نیست. همین که در جامعه، "چند صدایی" حاکم باشد خود به این معناست که روشها و مدیریتها نقد میشوند، مدیران از استبداد رای دوری میکنند و نظر دیگران منجمله رقیب را نیز، چه با میل و رغبت و چه با اکراه میشنوند.
همه چیز را همگان دانند و روشهای مردم سالارانه چیزی جز دعوت از همگان برای اداره کشور نیست. اما هر چیزی حدی دارد و اگر مراقبت نکنیم نه تنها باعث پیشرفت کارها نمیشود بلکه باعث تعطیلی و توقف کارها هم میشود. در واقع رعایت دُز مجادله و مباحثه همان چیزی است که نمیگذارد دموکراسی به هرج و مرج بدل شود.
حالا اگر، انرژی صرف شده در این مجادلات و بگومگوها، تاب بردازند و در زمین دیگری، سر از خاک بردارند و فوران کنند، گل از پس گل دیگری، خواهد شکفت. این زمین و پهنه، بی شک؛ «اقتصاد مقاومتی» است. اصلا اگر توپ مان در این زمین بیندازیم، هر چه گل بزنیم و گل بخوریم، دست آخر برنده ایم. «اقتصاد مقاومتی را همه تأیید می کنند و برای آن، کمیسیون و کمیته تشکیل می دهند اما کار پیش نمیرود که این مشکل نشاندهنده وجود یک گره علمی است.» (بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با اساتید دانشگاه ها، 31 خرداد 1396) خب، وقت آن نرسیده است که این گره ها، باز شوند؟ چگونه؟ توسط چه کسانی؟ اساتید دانشگاه ها و پژوهشگران و سرآمدان علمی، در باز کردن این معضل، خط مقدم هستند. اما پشتیبانی نمی خواهند؟ آرامش نمی خواهند؟ وقتی فضای مجادله، بی رویه گشاد می شود، دلتنگی به باور می آورد و تمرکز را از ضرورت ها بر می دارد.
از طرف دیگر، ما کشور جوانی هستیم. جوانان برومند و خوشفکر و پایه کاری داریم. برای آنکه اقتصاد مقاومتی به سامان برسد، پیشرانه آن؛ «اقتصاد دانش بنیان» باید با قدرت کارش را انجام دهد. تجربه همه دنیا، ثابت کرده است که شکل گیری زیست بوم کارآفرینی که از ملزومات اقتصاد دانش بنیان است، روی کاکل جوانان می چرخد. ما جوانانی داریم که وقتی پایشان را می گذارند روی خاک ینگه دنیا یا جاهای دیگر غرب، تبدیل به بهترین ها می شوند. حالا که تاسیس و فعالیت شرکت های دانش بنیان در داخل کشور، سرعتی چشمگیر پیدا کرده، کمی خیالمان راحت خواهد بود که به جوانان می شود میدانی در خور جنگاوری و روحیه فاتحیت شان داد. شاهد ماجرا هم، این بیانات: «اگر نیروی انسانی جوان کشور، «متدین، انقلابی، عمیق، با سواد و مصمم» بار آید، می تواند در تحولات پر شتاب آینده، حصار و حباب تاریخی وابستگی ایران را به معنای حقیقی کلمه بشکند و ایران و ایرانی را در شأن و جایگاه واقعی خود قرار دهد.» (همان)
قبلاً هم در این باره سخن گفتهایم و کارهای زمین مانده را یادآوری کردهایم. پس اگر فضای عمومی جامعه زیادی درگیر دعوای سیاسی شود نه تنها فرصتها را از دست میدهیم بلکه کارها همینطور روی هم تلنبار میمانند و ما را از دنیا عقب میاندازند. خوشبختانه با حضور حداکثری ملت، رییسجمهوری دوازدهم انتخاب شده، مردم به رونق اقتصاد و فرهنگ، امیدها بستهاند، مقدمات کار از هر حیث فراهم شده تا کارهای جدید کلید بخورند، مسئولین عالی مقام بر سر ضرورتها و اولویتها با یکدیگر به تفاهم و توافق رسیدهاند، هیچ کم و کسری وجود ندارد جز اینکه با یک همت و عزم ملی، انرژی خود را از سمت دعوای سیاسی به سمت کار و فعالیت و رونق اقتصادی ببریم.
به دلایلی که بر هیچکس پنهان نیست ما قدری از برنامههای رشد و توسعهای خود عقب ماندهایم. در این مدت دنیا هم معطل ما نایستاده و صبر نکرده تا ما به او برسیم. نه. دنیا در حال پیشرفت است و از هر جهت مشغول کار و کسب درآمد است. رقبای منطقهای ما هم نایستادهاند. آنها هم بکوب دارند کار میکنند تا به اهدافشان برسند. بعضی از این اهداف متاسفانه با اهداف ما در تضاد و تناقض است.
بحث انرژی و آب و محیط زیست رشد علمی چیزهایی هستند که نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم تا رقیبان منطقهای برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت خود را – بیملاحظه ما- به اجرا دربیاورند. لازم است قدرتمند و پر رنگ در مناسبات منطقهای و بینالمللی وارد شویم. اما ضعف و فتور داخلی مانع از حضور قدرتمند ما در عرصههای خارجی است. این ضعف و فتور چیزی نیست جز تداوم دعوای سیاسی در جایی که هیچ ضرورتی ندارد. واقع اش این است که اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانش بنیان، با «منطق» و «همدلی» جلو می رود. نه اینکه بگوییم، کسی حرف نزد و ساکت باشد و بنشیند ببیند از دروازه های پیوند صنعت و دانشگاه چه بیرون می آید و شروع کند به هورا کشیدن. غرض؛ بستن محترمانه دهان ها. اما صداهای مختلف باید شنیده شوند، اما ضروری است که «همصدایی» ترجیع بند همه هیاهوها باشد.
خیلیها که نگران کارهای نیمهتمام دولت یازدهم بودند، از ابقاء دولت خوشحال شدند و امید بستند که با انرژی کمتر و سرعت بیشتری میتوان آن کارها را به پایان رساند. طی چهار سال گذشته اتفاقات بسیار خوبی در عرصه رشد و توسعه افتاده که هنوز موعد ثمرهاش نرسیده. بسیاری از موانع سیاسی و حقوقی از سر راه برداشته شده، قوای مقننه و قضائیه هم همراهی کرده تا چیزی جلوی دست و بال رونق اقتصادی، اشتغال و تولید و بالاتر از همه اینها اقتصاد مقاومتی را نگیرد. اما درست در روزهایی که باید فضای عمومی را به سمت کار و فعالیت ببریم، عدهای اصرار دارند تا همه را سرگرم مجادلات بیحاصل سیاسی کنند و فرصت کار را به تعویق بیندازند. در خیلی از جاها این به تعویق انداختن عین سوختن است.
کارهایی هست که زمانش همین امروز است و اگر به فردا موکول شود دیر است. با توجه به سابقه تلخ ما از فرصتسوزیهای مکرر لازم است هر چه زودتر به خود بیاییم و ابتدا خود و بعد دیگران را به کار دعوت کنیم. مستحق ملامت آیندگان خواهیم بود اگر قدر امروز را ندانیم و به جای اتحاد و همراهی برای آبادانی ایران علیه یکدیگر موضع بگیریم و دعواهای قدیمی را روبیاوریم و بحثهای غیرضروری را طرح کنیم.
در آخر باید گفت که بحث و جدل، اساسا کار طلبگی و دانشجویی است که روحیه را مقاوم می کند و چشم انداز اندیشه را فراخ. اعتماد به نفس را افزون می کند و کارآمدی شان دو چندان. اما آنچه که لازم است در پس گفت و شنودها به آن برسیم، حفظ هویت ملی و افتخار به آن است. در چنین موضعی است که ما می توانیم منافع ملی مان را همچنان حفظ کنیم. سرو قامت اقتصاد مقاومتی با اعتدال، سر به آسمان سربلندی خواهد گذاشت.
اگر در سرو باشد اعتدالی/ توان خورشید خواندن عارضش را (وحشی بافقی)