به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا، ترکیه این روزها در شرایط خاصی به سر می برد؛ ناامیدی از پیوستن به اتحادیه اروپا از یک سو و افزایش تنش ها با برخی از کشورهای اروپایی به خصوص آلمان موجب شده که ترکیه به تغییر در سیاست های خود روی بیاورد؛ به طوری که بسیاری از چرخش سیاسی ترکیه از غرب به شرق یاد می کنند. در چنین شرایطی رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه قصد دارد به ایران سفر کند و در دیدار با همتای ایرانی خود در خصوص مسائل مهم منطقه ای به تبادل نظر بپردازد. موضوعی که کارشناسان آن را در راستای اهداف سیاسی و اقتصادی ایران و ترکیه عنوان می کنند. «احمد موثقی» استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتگو با برنا با اشاره به اینکه سفر اردوغان در راستای مباحث مختلف منطقه ای و اقتصادی است، می گوید: تنظیم کننده روابط ترکیه با کشورهای مختلف منافع اقتصادی و تجاری است. بنابراین دور و نزدیک شدن ترکیه به غرب و یا شرق به دلیل منافع اقتصادی این کشور است.
جناب دکتر! با توجه به اختلافات عمیقی که آنکارا با کشورهای غربی پیدا کرده است به نظر شما سیاست های این کشور در جهان تغییر خواهد کرد؟
ترک ها پراگماتیست و تاجر مسلک هستند و به مسائل مختلف به صورت کوتاه مدت و براساس منافع شان توجه می کنند به همین دلیل سران این کشور از یک ثبات در سیاست خارجی خود برخوردار نیستند؛ همین موضوع موجب شده که هربار شاهد دور و نزدیک شدن آنکارا به کشورهای مختلف باشیم. علاوه بر این موضوع تغییر در سیاست خارجی و حتی داخلی ترکیه از سال 2011 به صورت اساسی کلید خورد. به دنبال بهار عربی گرایش اسلامگرایانه حزب عدالت و توسعه برخلاف گذشته برجسته شد و جنبه ایدئولوژیک به خود گرفت. علاوه بر این حمایت ترکیه از داعش تحت عنوان مبارزه با کردها و سرکوب مخالفان این حزب به بهانه های مختلف موجب شد که چهره این کشور آسیب جدی ببیند. در این میان از بین بردن مخالفان به صورت وسیع به بهانه کودتا نیز لطمات جدی را به وجهه جهانی این کشور وارد کرد. در شرایطی این کشور دچار چالش های متعدد بود که کودتای صورت گرفته کمک جدی به این تغییر کرد. چرخش در سیاست های ترکیه بعد از کودتای ناکام در این کشور شکل جدیدتری به خود گرفت و ادبیات مقامات سیاسی این کشور با جهان تندتر شد؛ براین اساس موقعیت این کشور در منطقه و جهان تضعیف شد. در حال حاضر ترکیه روابط خوبی با آمریکا و اروپا ندارد به سمت روسیه گرایش پیدا کرده است اما به نظر نمی رسد سیاست این کشور پایدار باشد. ترک ها به منافع اقتصادی خود بیش از سایر مسائل اهمیت می دهند.
اما بسیاری تنگناهای سیاسی پیش آمده برای این کشور در نظام جهانی را موجب چرخش سیاست های این کشور می دانند نه صرفا مباحث اقتصادی؟
در صورتی که به تحولات ترکیه از منظر اقتصاد سیاسی نگاه کنیم، تحولات اقتصادی، اجتماعی و رویدادهای سیاسی در این خصوص بسیار حائز اهمیت است. ترکیه در حال حاضر نگاه به داخل را تقویت کرده است. ترکیه در چارچوب سرمایه داری تغییراتی را دنبال کرد که نیم نگاهی هم به برنامه ریزی به سبک اتحاد جماهیر شوروی و دخالت در روند توسعه داشت. سال های 2002 تا 2007 برای ترک ها یک دوران طلایی به حساب می آید چون در این مقطع زمانی ترکیه توانست عملکرد بسیار موفقی به لحاظ اقتصادی، ثبات سیاسی و سیاست خارجی داشته باشد. در این دوره بود که آنکارا توانست بحث الحاق به اتحادیه اروپا را پیش ببرد؛ مجموع این عوامل توانست اقتصاد این کشور را تکان دهد؛ به نحوی که تولید ناخالص داخلی این کشور جهش جدی کرد و سه برابر شد. اما پس از آن با افزایش چالش های داخلی و خارجی این کشور شاهد افت شاخص های اقتصادی در این کشور هستیم؛ موضوعی که موردپسند رجب طیب اردوغان نیست؛ از آنجا که تنظیم کننده روابط این کشور با کشورهای مختلف منافع اقتصادی و تجاری است بنابراین دور و نزدیک شدن ترکیه به غرب و یا شرق به دلیل منافع اقتصادی است که این کشور برای خود مدنظر دارد.
چرا اردوغان طی چند سال و به صورت مستمر به درگیری در بخش های مختلف روی آورد. دلیل اردوغان چیست؟
اردوغان باتوجه به قدرتی که در اختیار دارد، به سمت اقتدارگرایی میرود و چنین اقدامی البته به صلاحش نیست. اردوغان با امنیتی کردن فضای جامعه در دور دوم انتخابات، توانست رای اکثریت را به دست آورده و دوباره دولت را تشکیل دهد. چرخش دولت او به سمت اسلام گرایی برای ترکیه مساله ساز شد؛ مخصوصا در رابطه با سوریه و حمایت از داعش، سرنگون کردن هواپیمای روسی و ... در واقع این رفتار خطمشی اردوغان در سیاست خارجی، موجبات نارضایتی بخشهایی از گروههای سیاسی و اجتماعی در ترکیه را بهدنبال داشته است. در حال حاضر جامعه ترکیه به دو قطب تقسیم شده است؛ به طوری که در حال حاضر شاهد شکاف ارزشی گسترده در ترکیه هستیم. از سال2011 به بعد و با روی کار آمدن اسلام اخوانی در مصر، سیاستهای داخلی و خارجی دولت اردوغان به سمت اسلام گرایی چرخش پیدا کرد. اسلامی میانه رو که در آن مقطع زمانی از حمایت امریکا نیز برخوردار بود. این چرخش به سمت اسلامگرایی و همزمان نوعثمانیگری درآن زمان نگرانیهایی را در رابطه با فاصله گرفتن از سنت سکولار به دنبال داشت. مجموع این موضوعات نارضایتی شدید اجتماعی را به دنبال داشته است.
کودتای نافرجام و خودکامگی اردوغان و تصفیههای چند ده هزارنفری همه نشان از آن دارد که اردوغان دچار توهم شده و نمیتواند واقعیتها را به درستی ببیند. برگزاری همهپرسی قانون اساسی با هدف ریاستیکردن نظام سیاسی و افزایش اختیارات رئیس جمهوری نیز در راستای اقتدارگرایی او صورت گرفته است. همه این موضوعات نشان از شکاف گسترده در جامعه ترکیه دارد. از سوی دیگر کنار گذاشته شدن تعدادی از چهرههای کلیدی حزب عدالت و توسعه مانند داووداوغلو نیز نشان از افزایش اختلافات درون این حزب دارد و اینکه تمامیتخواهی اردوغان پایانی ندارد. اردوغان تلاش دارد با محدودکردن فضا برای رسانه ها و احزاب حیات سیاسی خود را تضمین کند اما تاریخ نشان داده که چنین سیاست هایی عمر طولانی ندارد.
بحث پیوستن به اتحادیه اروپا برای اردوغان بسیار حائز اهمیت بود؛ به نظر شما آیا اردوغان این هدف خود را کنار خواهد گذاشت؟
اردوغان آینده ترکیه را در پیوستن به اتحادیه اروپا متصور بود چرا که در دهه اول سال دو هزار میلادی اقتصاد این کشور به واسطه پیوند این کشور با عرصه جهانی توانست با رشد مواجه شود. هر چند این کشور در آن برهه توانست با هدف پیوستن به اتحادیه اروپا به موضوعات متعددی چون دموکراسی، آزادی مطبوعات و تقویت جامعه مدنی روی بیاورد و از این طریق جایگاه ویپه ای در منطقه کسب کند اما افزایش سیاست های غلط این کشور در دهه دوم سال دو هزار میلادی موجب شد که ترکیه از استانداردهای عضویت در اتحادیه اروپا فاصله بگیرد. بنابراین این کشور در حال حاضر با چالش های جدی در حوزه حقوق بشر، دموکراسی و آزادی رسانهها مواجه است. موضوعی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا نسبت به آن حساسیت بسیاری دارند. به همین دلیل نیز اکنون شاهد فاصله گرفتن این کشور از سیاست های جهانی شدن هستیم. همین موضوع موجب شده که منافع اقتصادی این کشور نیز دچار صدمات جدی شود. اردوغان در حالی روند اقتدارگرایی را دنبال می کند که این دیدگاه او در عصر کنونی جوابگو نیست. مجموعه سیاست های اردوغان در داخل و خارج از ترکیه موجب شده که هزینه های زیادی به این کشور وارد شود و مشروعیت نظام سیاسی در این کشور با چالش مواجه شود. نباید فراموش کنیم که بخش وسیعی از اقتصاد ترکیه به توریسم وابسته است. بخش زیادی از جمعیت ترکیه با توریسم گذران زندگی میکنند. هتلها، فرودگاهها و تاکسیها و کسب و کارهای خصوصی با ناامن شدن ترکیه، آسیب دیدند و صنعت توریسم رو به افول گذاشت. بنابراین تا عدالت و توسعه بازنگری اساسی در سیاستهایش نکند، اوضاع ترکیه بهبود چندانی نخواهد یافت.
به رغم آنکه در کوتاهمدت حزب عدالت و توسعه توانست اقتدار خود را تقویت کند اما همین مساله در بلندمدت میتواند به ضد خودش بدل شود و امروز اثرات این سیاست های اقتدارگرایانه را عرصه جهانی شاهد هستیم. ترکیه موقعیت خوب گذشته خود را از دست داده است. به هر حال حضور مداوم حزب عدالت و توسعه در قدرت مانع از این میشود که مسئولان و تصمیمگیران این حزب، از بیرون شرایط ترکیه را ببینند. انحصار قدرت فسادآور است؛ انحصار قدرت موجب چندپاره شدن این کشور شده است. از دیگر سو بازارهای این کشور اشباع شده و ترکیه ناگزیر از یافتن بازارهای صادراتی جدید در منطقه است. اردوغان در حال حاضر سیاست های خود را روی شکاف عمیق در این کشور بنا گذشته است که با کوچکترین تکانی این بنا فرو می ریزد اما او امید دارد که بتواند با نزدیک شدن به کشورهای دیگر بتواند همچنان سیاست های اقتصادی و سیاسی خود را دنبال کند.
در چنین شرایطی شاهد سفر رجب طیب اردوغان به ایران هستیم. به نظر شما این سفر در راستای منافع اقتصادی ترک ها صورت می گیرد یا اینکه اردوغان تلاش دارد روابط خود را با همسایه دیرین خود به شکل دیگری تنظیم کند؟
انتخابات ریاست جمهوری در ایران بسیار تعیین کننده بود؛ چرا که تیمی عقل گرا و معتدل که بحث آشتی با جهان را طرح کرده است، بار دیگر بر سر کار آمده است. در شرایطی که شعار دولت تعامل با جهان است و تثبیت مدیریت اجرایی در کشور موجب شده که این سیاست در چهار سال آینده نیز دنبال شود؛ از آنجا که ایران و ترکیه مسائل مشترک و تهدیدهای مشترک دارند بنابراین این موارد تاثیر جدی در روابط دو کشور دارد. سفر اردوغان به ایران نیز بسیار معنادار است. چرا که پیش از این رئیس کل ستاد ارتش ایران به ترکیه سفر کرد؛ مجموع این موضوعات نشان می دهد روابط ایران و ترکیه در مبادلات تجاری و اقتصادی رو به افزایش است اما موضوع مهمتر افزایش دامنه همکاری ها در موضوعات سیاسی و امنیتی است. از جمله موضوعات مهم سیاسی به خصوص در منطقه بحث داعش، رفراندوم کردها در اقلیم عراق و بازسازی مناطق در دوران پساداعش است. در هر صورت دو کشور پتانسیل بالایی در حوزه های مختلف دارند که می تواند مذاکرات در بالاترین سطح را ایجاد کند.