به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ «اعتماد» در ادامه نوشت: صیادان مار مقابل در ورودی جانوران سمی موسسه سرمسازی رازی صف میکشند. با کیسهای بر دوش که مارها و عقربهای شکارشده را در خود دارد. معیشت صیادان به صید این جانوران گره خورده است. بیش از ٢٠ صیاد، مشتری همیشگی موسسه هستند. مارهای کبری و افعیها قیمت میخورند و به بهایی نه چندان چشمگیر از صیادان تحویل گرفته میشوند. جانوران زهردار یکییکی از کولهبار صیادان بیرون آورده شده و به ساختمان جانوران سمی وارد میشوند. پس از سمگیری اما آنها به موجودات بیارزشی بدل میشوند که جز هزینه برای موسسه چیزی ندارند. بنابراین صرف نظر از اینکه چند سال از عمر ٢٠ ساله آنها گذشته باشد، خیلی زود و پس از یکبار سمگیری راهی کورهها میشوند.»
اما این تراژدی یک هولوکاست است یا خیر؟ بسیاری از هواداران و دوستداران حیوانات و محیطزیست دغدغهها و نگرانیهای خود را گفتهاند. بر آن شدیم تا در گزارشی سرنوشت این حیوانات را پیگیری کنیم.
موسسه ١٠٠ هکتاری سرمسازی رازی، یک ساختمان دنج مخصوص جانوران سمی دارد. صفی مقابل این ساختمان به چشم نمیخورد چون از سال ١٣٨٦ دیگر صیادان صید خود را به موسسه نمیآورند. ١٠ سالی میشود که متخصصان موسسه به همراه صیادان به محل زندگی مارها میروند و پس از صید و سمگیری، جانوران را در محل زندگیشان رها میکنند.
اما آیا پیش از سال ١٣٨٦، مارهای موسسه رازی در کورهها میسوختند؟ پاسخ ناصر محمدپور، رییس بخش جانوران سمی موسسه سرمسازی رازی، دروغ بودن این ادعا را اثبات میکند.
تا پیش از سال ١٣٨٦ صیادان چه تعداد مار به موسسه میآوردند؟
بسته به نیاز هر سال معمولا بین ١٠٠٠ تا ١٥٠٠ حلقه مار به موسسه فروخته میشد.
بعد از اینکه از مارها سمگیری میشود، بلااستفاده خواهند شد؟
سم وسیله شکار یا وسیله دفاع جانور است لذا همه تیرهای خود را یکباره رها نمیکند و در سمگیری تمام سم موجود در بدن خود را خالی نمیکند. منتها میزان سمی که در دفعات بعد انتقال میدهند هر بار کمتر خواهد بود. ما برای تولید پادزهر به سم طبیعی نیاز داریم. مار یا عقربی که به آزمایشگاه آورده میشود، به دلیل استرس وارده و تغییر شرایط زندگی، خصوصیات سمش نیز تغییر میکند. سمهای استحصالی در محیط آزمایشگاهی برای تولید پادزهر موثر، مناسب نیست. از اینرو استفاده مجدد از سم این جانوران ممکن نبود.
چرا مارهایی که به موسسه آورده میشدند، پس از نمونهگیری سوزانده میشدند؟
آن سالها هیچ ایدهای برای بازگرداندن این جانوران به طبیعت وجود نداشت. مارها موجوداتی منزوی هستند و تنها زندگی میکنند. فقط در فصل تکثیر مدت کوتاهی با هم زندگی میکنند. بنابراین وقتی این موجودات در یک محیط کوچک با هم نگهداری میشدند صدمه میدیدند و از بین میرفتند.
شنیده شده با استفاده از مواد شیمیایی، مارها کشته و بعد در کورههای موسسه سوزانده میشدند.
کاملا شایعه است. این حیوانات زمانی که به مرگ طبیعی میمردند بهعنوان پسماند سوزانده میشدند. از نظر ایمنی و بهداشت، پسماند بیولوژیک هرچه که باشد؛ مار، موش، گاو، اسب و ... لازم است بهگونهای از بین برود که عفونتی ایجاد نکند. تنها راه دفع زبالههای بیولوژیک نیز سوزاندن آنهاست. این کار نیز با هماهنگی و نظارت کارشناسان بهداشت محیط صورت میگرفت. امروز نیز برای انجام این کار بخش خصوصی وارد عمل شده و در بیابانهای اطراف شهر، زبالههای بیولوژیک را میسوزانند. در آزمایشگاههای موسسه رازی نه تنها مار بلکه سایر حیوانات آزمایشگاهی مثل موش، خرگوش، رتیل، همستر، خوکچه هندی و حتی اسبها بعد از مرگ ابتدا فریز شده و بعد برای دفع بهداشتی پسماند سوزانده میشوند. تمام موسسات داروسازی و اماکنی که زبالههای بیولوژیک دارند، کوره نیز برای سوزاندن آن ایجاد کردهاند. این کورهها نیز استاندارد جهانی دارد. افرادی که این بحث را عنوان میکنند ناآگاه هستند.
متاسفانه افرادی که موضوع هولوکاست را مطرح میکنند منافع شخصی دارند. موسسه رازی واکسن و پادزهرهایی تولید میکند که جان درصد بالایی از جمعیت انسانی کشور را از مرگ حتمی نجات میدهد. افرادی که دست به درست کردن چنین شایعاتی میزنند، شاید مرگ یک انسان مارگزیده را ندیدهاند. این افراد از موسسه رازی پول طلب میکنند.
چه افرادی؟
افرادی که در زمینه قاچاق دارو یا حیواناتی مثل جغد و تمساح فعالیت میکنند.
درخواست مشخص آنها دریافت پول در ازای چه کاری بود؟
برای نداشتن تبلیغات منفی علیه موسسه حقالسکوت درخواست میکردند.
اگر هولوکاست را هم تبلیغ منفی بدانیم باز هم باید به این موضوع توجه داشت که سالی یک هزار حلقه مار در موسسه رازی عمرشان به اتمام میرسید. این اتفاق روی جمعیت اینگونه جانوری تاثیری نداشته است؟
خیر. ما در دهه ٥٠ سالانه ١٠ هزار گزش داشتیم اما امروز ١٥٠ هزار گزش در سال در کشور وجود دارد. آیا این آمار نشان میدهد که جمعیت مارها کاهش یافته است؟ منتها در برخی مناطق کشور که خشکسالی حادث شده است، همه گروههای جانوری صدمه دیدهاند که مار هم یکی از آنهاست.
شغلی با سختی کارِ مرگ
میرعلی سجدهای سالهاست با موسسه رازی همکاری میکند. او که خواست نامش با عنوان مستعار منتشر شود، شغل صیادی را از پدر به ارث برده است. یک روز همراهی با او، روزی سخت برایم میسازد. جذابیت ابتدای کار به سرعت با چاشنی خستگی و کسالت، رغبت همراهی را از بین میبرد. نشستن در سکوت و انتظار بیامان، جانکاه است. نگرانی از پیدا شدن سر و کله حیوانات وحشی و شب خوابیدن در محیطی بدون حصر و حصار دلهرهها را شتاب میدهد. گاه این روز و شبهای ساکن و بیصدا تا ١٠ روز و بیشتر به طول میانجامد تا ماری و عقربی از سر گرسنگی سر از لانه بیرون بیاورد. مارها هفتهای یک بار غذا میبلعند. قورت دادن درسته موشها و خرگوشها هضم غذا را سخت کرده و این جانور را تا چندین روز لانهنشین میکند. آنقدر میخوابد و به خود میپیچد تا لقمه بزرگش هضم شود و دوباره گرسنگی به سراغش بیاید و سر از لانه غصبی بیرون بیاورد. مارها در واقع خود لانه نمیسازند و پس از بلعیدن صاحب لانه، این سوراخهای حفاریشده توسط موشها و خرگوشها را صاحب میشوند.
میرعلی سالهاست در چند ماه از سال صیادی میکند. پیشتر که همراه پدرش برای آموختن فنون این صید خطرناک به کوهستان میرفت؛ صید خود را برای فروش به موسسه میبردند اما این روزها فقط کارشناسان موسسه را در کوهستان همراهی میکند و برای صید به آنها کمک میرساند.
عایدیاش زیاد نیست. او میگوید: «من به این کار علاقه دارم و به خاطر بلد بودن راه و چاه صید به این کار ادامه میدهم.» آن زمان که مارها را به موسسه میبردند هر حلقه را به بهای اندکی میفروختند. امروز اما برای همراهی کارشناسان موسسه رازی حقالزحمه دریافت میکنند.
شاید این روزها برای میرعلی راحتتر از دورانی باشد که با پدرش کار میکرد. در ١٠ سال گذشته او همراه یک تیم به نمونهگیری میرود اما پیش از آن خود او بوده و پدرش و گاه در غیاب میرعلی، پدر تنها به صید میرفته و در یکی از همین روزهای صید بود که عمر پدر پایان میگیرد و پس از چند روز در چادر پیدا میشود.
خطر مرگ، سایه خود را بر سر صیادان پهن کرده است. مارگزیدگی و عقربگزیدگی تجربهای است که بارها برایشان تکرار شده اما به مدد پادزهرهایی که همراه دارند، هر بار نجات پیدا کردهاند. اما این پادزهرها هم خطرات خود را دارد. از آنجا که پادزهر روی بدن اسب تهیه میشود ممکن است با بدن انسان ناسازگاری ایجاد کند و خطراتی همچون افت شدید فشار خون را به همراه داشته باشد.
٢٠٠ اسب جوان پادزهر تولید میکنند
اسبها از نژادهای مختلف و اصیل ایرانی به موسسه رازی آورده میشوند. شرط ورودشان سالم و جوان بودن است. اسبها بیش از ٦٠ نوع بیماری مشترک با انسان دارند بنابراین باید چندین ماه در قرنطینه بمانند تا دامپزشکان از صحت و سلامت آنها اطمینان حاصل کنند. هر نوع بیماری آنها درمان میشود تا بدنشان برای ساخت پادزهر عاری از هرگونه میکروب و باکتری بیماریزا باشد.
زهری که از مارها و عقربها گرفته میشود ابتدا خشک شده سپس از نظر خصوصیات بیولوژیک و میزان سمیت آنالیز میشود. براساس ویژگی سمها فرمولاسیون ادجوانت قابل تزریق به اسب تهیه میشود. اگر سم بدون پوشش ادجوانت به بدن اسب تزریق شود؛ حیوان به دلیل ورود سریع سم به بدنش میمیرد؛ بنابراین با استفاده از پوشش، سم ذره ذره در بدن اسب آزاد میشود.
این سم شش نوبت به فاصله یک هفته به گردن اسب تزریق میشود. با آزاد شدن تدریجی این سم، سیستم ایمنی اسب در مقابل تماس تدریجی و طولانی با آن، پادزهر میسازد. هر هفته از اسب خونگیری میشود تا زمانی که غلظت این پادزهر در بدن اسب به حدی برسد که صرفه اقتصادی برای استحصال داشته باشد. به این ترتیب سه نوبت به فاصله سه روز هر نوبت حدود پنج لیتر از اسب خون گرفته میشود.
پس از این مرحله در آزمایشگاه پلاسمای خون که پادزهر را درون خود جای داده از گلبولها جدا شده و به واحد خالصسازی میرود. گاماگلوبینهایی که به دست میآید چون متناسب با بدن انسان نیست؛ تزریق آن حساسیت ایجاد میکند لذا مهندسی پروتیین روی آن انجام میشود. برش آنزیم طی فرآیند فوقالعاده پیچیده انجام شده تا آماده تبدیل به پادزهر قابل تزریق به انسان شود.
پروسه تولید پادزهر یک تا یک سال و نیم به طول میانجامد و به همین دلیل قیمت جهانی بالایی دارد و در دنیا با قیمت ٤٠٠ دلار عرضه میشود. در ایران هم هزینه تولید این پادزهر بالاست اما برنامههای حمایتی، سبب شده نرخی که این آمپول به بازار عرضه میشود حدود ١٠٠ هزار تومان باشد.
٢٠٠ اسبی که در موسسه رازی پادزهر میسازند در مقابل سم سیستم ایمنی حافظهای پیدا میکنند و بسیار ارزشمند میشوند چراکه هرچه پادزهرگیری از اینها بیشتر شود؛ به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفهتر میشوند بهطوری که به جای شش بار تزریق سم با تعداد تزریق کمتر سم، بدنشان پادزهر میسازد و هر بار میزان پادزهر بیشتری در بدنشان تولید میشود. به این ترتیب اسبهای جوان رازی عمر ٢٠ ساله خود را در موسسه میگذرانند و تقریبا سالی سه بار در معرض پادزهرگیری قرار میگیرند.
صیادان هنوز بازیگران اصلی هستند
تا سال ١٣٨٦ سمگیری در موسسه سرمسازی رازی انجام میشد. حدود ٣٠ تا ٦٠ صیاد گونههای مختلف مار را به موسسه میفروختند و پس از سمگیری، مارها درون قفسهای کوچک کنار یکدیگر نگهداری میشدند تا زمانی که مرگ آنها فرابرسد. قیمتها آنچنان بالا نبود که صیادان به طمع به دست آوردن منافع بسیار به صید بیامان مشغول شوند. با این حال تعدادی از صیادان تنها تخصصشان صید مار و عقرب بود و گذران زندگیشان از این راه تامین میشد. ولی امروز این صیادان تعدادشان کم شده اغلب پیر و فرتوت هستند و برخی جای خود را به فرزندانشان دادهاند.
در سال ١٣٨٦ با سازمان محیط زیست مذاکره میشود که به جای سمگیری در موسسه، سمگیری در محل انجام شود. یعنی به جای آوردن مارها به موسسه رازی، کارشناسان موسسه به میهمانی مارها در محل زندگیشان بروند و پس از سمگیری، این جانوران را در محیط زندگی خودشان رها کنند. اگرچه هموار کردن مسیرهای اداری برای این همراهی سخت بود اما نهایتا این اتفاق افتاد.
بنابراین ١٠ سالی هست که بر اساس عددی که وزارت بهداشت به موسسه برای پادزهر درخواستی اعلام میکند؛ نیاز یک سال به سم تخمین زده میشود و نمونهگیران برای گرفتن این مقدار سم، به محیط زندگی جانوران سمی میروند. اما صیادان هنوز نقش اصلی را ایفا میکنند. آنها هستند که میدانند مارها و عقربها زیر کدام سنگ و درون کدام تنه درخت زندگی میکنند و برای گرفتن آنها باید چه فنونی را به کار بست. ١٠ روز کمتر و شاید بیشتر در بیابان یا کوهستان چادر میزنند. با همراهی صیادانی که هنوز نقش اصلی را ایفا میکنند.
یک روش جدید دیگر هم در دو سال اخیر برای تهیه سم در موسسه ایجاد شده است. ایجاد مرکزی برای پرورش و زندگی مارها در محیطی طبیعی. ٣٠ حلقه مار از دو گونه خطرناک در این دو سال به این مرکز آورده شدهاند تا به تدریج و در سالهای دورتر زحمت نمونهگیران و صیادان را کم کند. مساحتی ٢٠٠ متری که با همزیستی با موشها مکان مناسبی برای این ٣٠ جانور خطرناک ساخته است.
دو هفته قبل از سمگیری، اما مارها به قفس تنهایی میروند و برای به دست آوردن سمی پاک و به دور از آلودگی، مارها در این قفس ضدعفونی میشوند و آماده برای زهرگیری.
شناسایی مارها و نقشه پراکندگی آنها با پای پیاده از حدود ٦٠ سال پیش یعنی از سال ١٣٣٥ فعالیت بخش پادزهرسازی شروع شد. تا پیش از آغاز به کار موسسه سرمسازی رازی نهتنها در ایران بلکه در منطقه نیز فعالیتی در راستای تولید پادزهر انجام نمیشد. آن زمان هیچ اطلاعاتی درباره جانوران سمی کشور و طبقهبندی آنها یا حتی میزان کشندگی سم آنها وجود نداشت. نهتنها در مراکز درمانی بلکه در دانشگاههای کشور هم دپارتمانی در این خصوص ایجاد نشده بود.
وقتی از سال ١٣٣٥ صحبت میکنیم یعنی سالی که رفت و آمدها به زحمت با خودرو معنا پیدا میکرد و وسیله نقلیه شناخته شده چهارپایان بودند. از زمانهایی حرف میزنیم که نقشه و جیپیاس مفهومی نداشت و نقشهبرداریها باید دستی انجام میشد. در این دوران بود که دکتر لطیفی با امکانات ابتدایی وجب به وجب این کشور پهناور را گشت و جانوران سمی تمام اقلیمها را یافت و آنها را دستهبندی کرد. شبها و روزها در کوهستان، در کویر و جنگل چادر میزدند و میماندند و از جانورانی که به چشم میدیدند نمونهگیری میکردند. این کار پر مشقت ١٠ سال طول کشید تا سرانجام نقشه پراکندگی جانوران سمی ترسیم شد. پس از تهیه این نقشه بود که دستهبندی مارها و عقربهای کشور مشخص شد و تعدادی از این جانوران سمی که تا آن زمان شناسایی نشده بودند مانند افعی لطیفی به جدول سمیها اضافه شدند.
اهمیت این کار شبانهروزی ١٠ ساله، زمانی بیشتر درک میشود که بدانیم شغل بیش از نیمی از مردم ایران در آن سالها کشاورزی بود و ایرانِ بکر و کم جمعیت و ساختمان، زیستگاه بسیاری از این جانوران بود و جان کشاورزان ایرانی را که وارد این زیست بوم شده بودند را تهدید میکرد. مرگو میر ناشی از گزش مارها و عقربها آنقدر بالا بود که در رسته عامل مرگ و میرهای اصلی در کشور قید میشد. یک راه سنتی هم البته برای مقابله با گزش بود؛ قطع عضو گزیده شده، تنها راهکاری بود که برای زنده نگه داشتن مارگزیده به کار میرفت. این راهکار هم همیشه جواب نمیداد و در اغلب مواقع تا رسیدن به فرد معالج و کسی که بتواند قطع عضو انجام دهد؛ مارگزیده از دنیا میرفت.
پادزهری که امروز به راحتی و با سرعت مارگزیده را درمان میکند، نتیجه همان ١٠ سال کار شبانه روزی و پر مشقت است. دو فاکتور در نقشه تدوین شده مهم است؛ اول پراکندگی و دوم میزان سمیت. در مثال بیشتر مشخص میشود. فرض کنید در منطقهای مارهایی با درجه سمی بودن بالا ولی پراکندگی بسیار کم وجود داشته باشند؛ در این شرایط احتمال مارگزیدگی برای افراد پایین است. یا در منطقهای نوعی از مار غیرسمی با پراکندگی بالا وجود دارد؛ در این منطقه هم مارگزیدگی معنایی ندارد. بنابراین نقشه تدوین شده میتواند مناطق پرخطر را در اختیار قرار داده تا برای راهبردهای کلان توزیعی و... مورد استفاده قرار گیرد.
همه مارهای کشنده ایران
شش نوع مار خطرناک در ایران داریم که در دو گروه کبریها و افعیها دستهبندی میشوند. در ایران ما تنها یک مار کبری داریم که به عنوان خطرناکترین مار ایران شناخته میشود. پس از آن پنج نوع مار که همه از گروه افعیها هستند در ردههای بعدی قرار دارند. کفچه مار یا مار کبری خراسانی، افعی زنجانی، افعی شاخدار، افعی گرزه، افعی جعفری و افعی قفقازی شش خزنده خطرناک هستند.
نوع مسمومیتی که از گزش این مارها ایجاد میشود با یکدیگر متفاوت است. سم مار کبری سیستم عصبی را دچار اختلال کرده و فلج میکند. این نوع سم وارد عروق لنفاوی میشود و تمام اندامهای حیاتی مانند قلب، کلیه، کبد و ریه را درگیر میکند؛ از کار افتادن عضلات سیستم تنفسی نیز موجب خفگی فرد میشود. از زمانی که گزش اتفاق میافتد یک تا دو ساعت فرصت برای دریافت پادزهر وجود دارد در غیر این صورت از دست دادن فرد گزیده شده قطعی است. تخمین فرصتی که برای زنده نگه داشتن مارگزیده میتوان زد به اینکه کدام عضو فرد را گزیده باشد؛ بستگی دارد. اگر انگشتان پای فرد را بگزد؛ تا رسیدن این سم به سیستم عصبی فرصت بیشتری خواهیم داشت. به مراتب هر چه عضو مورد گزش نزدیکتر به سیستم عصبی مرکزی باشد؛ فرصت در اختیار کمتر و خطر مرگ نزدیکتر است. مارهای کبری بیشتر در مناطق کوهستانی زندگی میکنند و تقریبا در ٥٠ درصد از اقلیم ایران پراکندگی دارند.
تخریب بولدوزری بافتهای بدن
گروه افعیها اما مسمومیت خونی ایجاد میکنند. سم برخی از این افعیها انعقاد خون را به تاخیر میاندازد و برخی دیگر موجب انعقاد سریع خون میشود. در مورد افعیها اما سه تا چهار ساعت فرصت برای دریافت پادزهر وجود دارد. مسالهای که در مورد گزش افعیها وجود دارد؛ مردن بافتهایی است که در معرض جریان و عبور این سم از شریانهایش قرار میگیرد. به مرور هر قسمت از بدن که سم به آن جریان پیدا میکند بافتهایش برای همیشه میمیرد بنابراین هر چه زودتر پادزهر استفاده شود از دست دادن بافتها و اندامها کمتر خواهد بود.
سم افعی جعفری انعقاد خون را به تاخیر میاندازد و موجب خونریزی داخلی میشود. در حال طبیعی در اثر حرکتی که در بدن اتفاق میافتد مویرگها ترک برمیدارند و اگر انعقاد خون به درستی انجام نشود بهطور مداوم در بدن خونریزی اتفاق میافتد. وقتی سم مار جعفری وارد بدن میشود این انعقاد به تاخیر میافتد بنابراین از منافذ بدن مانند چشم، گوش، بینی و حتی زیر پوست خونریزی صورت میگیرد.
سم برخی دیگر از افعیها باعث انعقاد خون در رگها میشود مانند افعی گرزه که جزو بزرگترین مارهای سمی است. این سم رگهای مغزی را میبندد و موجب سکته مغزی میشود یا رگهای قلبی را میبندد و سکته قلبی ایجاد میکند. در کنار اختلالات خونی، سم افعیها، مرگ بافتهای بدن را هم به همراه دارد و ضایعات شدید برای اعضای بدن ایجاد میکند.
همانند مارها در مورد عقربها نیز نقشه پراکندگی تهیه شده است. بیش از ٣٠ گونه عقرب در کشور شناسایی شده که از این تعداد شش گونه عقرب کشندگی و پراکندگی بالایی دارند و تشخیص آنها از یکدیگر بسیار مشکل است. عقربها مانند مارها، گونه غیر سمی ندارند. سم آنها میتواند هم مسمومیت عصبی و هم خونی ایجاد کند منتها سمی ضعیفتر از مار دارند. دلیل کم خطر بودن سم عقربها اولا وارد شدن مقدار کمتری از سم در هر بار گزش هست و دوم سمیت کمتر زهر آنها نسبت به سم مارهاست. در عقربزدگی مرگ کم اتفاق میافتد. برعکس مارگزیدگی که در صورت عدم دریافت پادزهر بین ٣٠ تا ٥٠ درصد از گزیدهشدگان فوت میکنند؛ این آمار برای عقربزدهها زیر ١٠ درصد است اما شخص را دچار مرگ بافتی میکند و عوارض سختی را برای او خواهد داشت.
سال ١٣٤٨ نخستین تولید پادزهر موسسه رازی روانه بازار شد. به پادزهرهای تولید شده اصطلاحا پُلی والان گفته میشود. یعنی پنج ظرفیتی است و برای خنثیسازی هر نوع زهر ماری قابل استفاده است. در بیمارستانها معمولا نمیتوانند تشخیص دهند که گزش توسط چه نوع ماری انجام شده است بنابراین لازم است پادزهری در اختیار باشد که برای هر نوع سمی موثر باشد. سال ١٣٥١ نیز پادزهر شش ظرفیتی عقرب وارد بازار شد و زندگی دوباره به عقرب گزیدهها بخشید.
سالانه نزدیک به ١٥٠ هزار گزش در کشور وجود دارد اما افتخارآمیز است که یک مرگ و میر هم از مارگزیدههایی که پادزهر دریافت میکنند وجود ندارد. همچنین بالای ٩٩درصد از گزیدهشدهها به این پادزهر دسترسی پیدا میکنند چراکه توزیع این محصول حتی در خانههای بهداشت نیز انجام شده است و به صورت رایگان در اختیار افراد قرار میگیرد. وقتی قیمت آن را با نرخ جهانی که ٤٠٠ دلار (یک میلیون و ٥٠٠ هزار تومان) است مقایسه میکنیم؛ میبینیم که محصولی ارزان و با توزیع گسترده، این نوع از مرگ و میر را ریشه کن کرده است.
سالهاست دیگر مرگ و میر ناشی از مارگزیدگی را نمیبینیم همانطور که فلج اطفال را دیگر نمیبینیم. همانطور که سل، دیفتری، کزاز و طاعون را نمیبینیم. اما کسی نمیپرسد چرا نمیبینیم. منتها پا را که از کشور بیرون میگذاریم و به همین کشور همسایهمان یعنی پاکستان، افغانستان یا عراق میرویم همه این مرگ و میرها دیده میشود.
محمدپور در توضیح پایانی بر این نکته تاکید میکند که محصولاتی که سالهاست در موسسه رازی تولید میشود این دستاورد را به ارمغان آورده است. حتی چند صد کیلومتر اطراف کشور را برای جلوگیری از ابتلای مرزنشینانمان هم پاک میکنیم.